04252024پنج شنبه
Last updateسه شنبه, 03 نوامبر 4505 7pm
کد خبر: ۹۸۰۲۲۶3852

هشتمین آیه های صبر در منزل هرمز کاظمی مقدم آزاده و جانباز هشت سال دفاع مقدس شوش برگزار شد

تهیه و تنظیم ـ عباس کرم الهی

عکس ـ عمار جایدری

ساعت 22 چهارشنبه 25 اردیبهشت ماه 1398 به همت مجمع اهل بیت ، هشتمین آیین آیه های صبر در منزل هرمز کاظمی مقدم آزاده و جانباز هشت سال دفاع مقدس برگزار شد .

به گزارش شوش نیوز ؛ سرهنگ پاسدار علی احمدی که خود نیز از آزادگان و جانبازان هشت سال دفاع مقدس می باشد  به معرفی شخصیت هرمز کاظمی پرداخت و گفت : امشب خداوند یک بار دیگر این توفیق را نصیب ما کرد تا در خدمت یکی از اسوه های صبر و استقامت ؛ از رزمندگان دوران هشت سال دفاع مقدس ، جانباز و آزاده ، برادر هرمز کاظمی مقدم باشیم و به اختصار به معرفی شخصیت ایشان اشاره کنم .


وی افزود : دوران اسارت ؛ دوران بسیار سختی بود که ما طی کردیم و اگر لطف و عنایت حق نبود چه بسا این صبر و استقامت به وجود نمی آمد . در اسارت شاید شنیده باشید که اسراء انواع شکنجه ها را تحمل کردند ؛ البته اینطور نبود که شب و روز ما را بزنند ولی اگر یک بار ما را می زدند تا یک هفته توان انجام هیچ کاری را نداشتیم .

سرهنگ احمدی در ادامه خاطر نشان نمود : یکی از آزادگان دیداری با مقام معظم رهبری داشت , عکس خود را نزد آقا برد و به آقا می گوید جمله ای پشت این عکس برای من به عنوان یادگاری بنویسد ؛ حضرت آقا هم قبول می کند و این جمله را می نویسد « لحظه های دشوار اسارت ذخیره ی شماست ، آن را ارج نهید » سخن بسیار ارزشمند و گرانبهایی است .

وی افزود : آزادگان ایران که 42 هزار اسیر هستند قطعا این ارزش را به عنوان یک ذخیره ی اخروی برای خود محفوظ خواهند داشت . صلیب سرخ جهانی در دوران اسارت هر دو ماه یک بار سرکشی می کردند ؛ این کار را هم در ایران و هم در عراق مرتب انجام می دادند ؛ وقتی که از ایران می آمدن نامه های ما را با خود می آوردند و البته هر نامه ای که به دست ما می رسید شش ماه از نوشتن آن سپری شده بود ؛ یعنی اگر خدایی نکرده یکی از اعضای خانواده دارفانی را وداع گفته بود و یا این که بچه ای به دنیا آمده و یا عروسی صورت گرفته بود ما بعد از شش ماه مطلع می شدیم .گاهی اوقات این نامه بعد از دوسال به دستمان می رسید ؛ در بین اعضای صلیب سرخ جهانی شخصی به نام «سام» یک انسان خیلی تحصیل کرده در پروسور بود و در در اردوگاه با اسرا به زبان های « انگلیسی ـ فرانسوی و فارسی » صحبت می کرد ؛ و در چنین مواقعی وقتی می خواستند با مشکلات اسرا آشنا شوند عراقی ها حق نزدیک شدن نداشتند اما گاها اوقات که عراقی ها به ما نزدیک می شدند ؛ به زبان انگلیسی و فرانسوی با مأمورین صحبت می کردند ؛ این مأمور وقتی می آمد دوست داشت پای حرف ما بنشیند تا ما از ایران و از امام خمینی(ره) با آنها حرف بزنیم در صورتی که سایر مأموریت صلیب سرخ جهانی اصلا حاضر نبودن با ما به این راحتی حرف بزنند .


سرهنگ احمدی در تکمیل سخنان خود تصریح نمود : یک بار در مورد اسرا گفت « شما اسرای ایرانی مانند یک گل رز هستید که در لجنزار رویش پیدا کرده اید .» حالا چون خودم آزاده هستم مرا در نظر نگیرید بلکه 42 هزار آزاده را در نظر داشته باشید که در لجنزار  روز را به شب و شب را به روز می رساندند ؛ واقعیت امر بحث ما شکنجه و دور از خانه بودن نبود ؛ بعد از مدتی شکنجه شدن این کار برایمان عادی شده بود و همچنین محدودیت هایی که داشتیم همه به کنار ؛ وقتی آن مأموراسرا را به گل های رزی توصیف کرد که در لجنزار رویش پیدا کرده اند ؛ اگر این جمله را تفسیر کنید می بینید که جمله ی بسیار پر محتوایی را گفته است .دوران اسارت مملو از خاطرات تلخ و شیرین است ، یعنی هر « سال ـ ماه ـ روز ـ ساعت و دقیقه ی آن » برای ما خیلی ارزشمند بود ولی در عین حال خاطرات تلخی هم در کنار خاطرات شیرین برای ما ایجاد می کرد .

 

وی سپس به تلخ ترین روز دوران اسارت اشاره کرد و یادآور شد : خبر رحلت حضرت امام خمینی(ره) برای کل اسرا تلخ ترین خاطره بود ؛ به جرأت قسم می خورم اگر این شکنجه ها نبودند و این محدودیت ها وجود نداشت ؛ شرایط کاملا فرق می کرد و شاید با یک وضعیت دیگر به ایران برمی گشتیم ، شای خیلی ها در عراق می ماندند ؛ اگر خنده های عراقی ها را به جای خشمشان می دیدیم ؛ اگر آزادی را به جای محدودیت ها می دیدیم و اگر شکنجه ای درکار نبود وضعیت برگشتن ما به این شکل نبود پس به لطف و برکت خداوند بود که آنجا نسبت به اعتقاداتمان قوی تر می شدیم .

سرهنگ احمدی در ادامه به خصوصیات  آزاده و جانباز هرمز کاظمی مقدم اشاره کرد و اظهار نمود : حاج هرمز کاظمی مقدم از برادران بسیجی لشکر 7 حضرت ولیعصر(عج) بود که در ۲۲ تیر ماه ۱۳۶۱ در عملیات رمضان با رمز یا صاحب الزمان ادرکنی در منطقه عملیاتی شلمچه و شرق بصره و در سن 18 سالگی  به اسارت درآمد و بعد از تحمل 9 سال اسارت  با 45 درصد جانبازی به میهن بازگشت و بعد از دوران اسارت با هوش و استعدادی که داشتند در حالی که دوم دبیرستان بود ادامه ی تحصیل داد و موفق شد مدرک لیسانس را اخذ نماید ؛ در سال 1372 ارد سپاه ناحیه ی شهرستان شوش شد و دوره های سیاسی عقیدتی را طی نمود و بعد از آن به عنوان مربی عقیدتی سیاسی در سپاه شوش مشغول به کار شد .این عزیز محاسن بسیار زیادی دارند و من لازم می دانم که خودش برای شما بازگو نماید .

در ادامه حاج کاظم ناصری یکی دیگر از آزادگان شهرستان شوش یک خاطره از دوران اسارت را بازگو کرد و خاطر نشان نمود : در اردوگاه ها سلسله مراتبی وجود داشت ؛ تعداد محدودی«چهار یا پنج نفر» به عنوان رهبری هر ردوگاه مشخص می شدند ؛ این نفرات ارشدهای اردوگاه ها را انتخاب می کردند و به تبعِ آن ارشدهای آسایشگاه ها انتخاب می شدند و در نهایت ارشدهای داخلی هر آسایشگاه مشخص  و معرفی می شدند .

 

وی افزود : ارشدهای داخلی مسئولیت امور فرهنگی ، مذهبی و تربیتی بر عهده داشتند و انجام می دادند .قسمتی از این بخش ها مربوط به اخبار داخلی ایران بود .یکی از سربازها رادیویی به یکی از اسرا داده بود که شب ها ساعت 12 شخصا اخبار را گوش می داد ؛ مطالب مهم را یاد داشت می کرد« با توجه به کمبود کاغذ در آسایشگاه ها ؛ معمولا از کاغذهای پاکت سیمان و یا پاکت سیگار می نوشت» و شب بعد بین چند نفر توزیع می کرد تا در آسایشگاه ها خوانده شود ؛ حدود هفت تا هشت ما به این روش اخبار داخلی ایران خوانده می شد ؛ و بیشتر اخباری که برای ما مهم بود عملیات هایی بود که رزمندگان انجام می دادند و هر چه که شنیده می شد رزمندگان به طرف عمق خاک عراق در حال پیشروی هستند ما بیشتر خوشحال می شدیم ؛ تا این که یک شب یکی از اسرا جلو آمد و یقه ی مرا گرفت و به دیوار چسباند به او گفتیم «چه شده است؟ مگر چه خطایی از مال سر زده است ؟ » گفت ؛ « شما مرتب دارید از آمدن رزمندگان حرف می زنید اگه با سینه خیر هم آمده بودند الان از اردوگاه ما هم رد شده بودند »

در ادامه حاج هرمز کاظمی به عنوان هشتمین آیه ی صبر و استقامت شهرستان شوش  از سری برنامه هایی که مجمع اهل بیت به صورت ابدایی و خودجوش از سال گذشه آغاز نموده سخنان خود را با آیه ی 43 از سوره ی اعراف آغاز نمود و گفت « وَنَزَعْنَا مَا فِي صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهِمُ الْأَنْهَارُ  وَقَالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي هَدَانَا لِهَ ذَا وَمَا كُنَّا لِنَهْتَدِيَ لَوْلَا أَنْ هَدَانَا اللَّهُ  لَقَدْ جَاءَتْ رُسُلُ رَبِّنَا بِالْحَقِّ  وَنُودُوا أَنْ تِلْكُمُ الْجَنَّةُ أُورِثْتُمُوهَا بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ /// و زنگار هر کینه (و حسد و خوی زشت) را از آیینه دل آنان بزداییم و در بهشت بر زیر قصرهایشان نهرها جاری شود و گویند: ستایش خدای را که ما را بر این مقام رهنمایی کرد، که اگر هدایت و لطف الهی نبود ما به خود به این مقام راه نمی‌یافتیم، همانا رسولان خدایمان به حق آمدند (و ما را بر این مقام رهبری کردند). و اهل بهشت را ندا کنند که این است بهشتی که از اعمال صالح شما را به ارث داده‌اند. »

وی سپس ضمن عرض خیرمقدم به رزمندگان هشت سال دفاع مقدس و قدردانی از دست اندرکاران مجمع اهل بیت که این نشست را تدارک دیدند ؛ یادآور شد :  هر چند ما لایق این مهر و محبت  نبودیم و اولویت را می بایست به دیگر آزادگان و جانبازانی داد که یک سینه سخن دارند و هر کدام یک گنجینه برای انتقال به نسل های سوم ، چهارم و پنجم انقلاب اسلامی دارند اما چون قرعه به نام این حقیر خورده است صحبت های خود را با حدیثی از حضرت امام حسن عسکری(ع) آغاز می کنم که می فرماید « حضرت ابراهیم امتحان های بسیار سختی داد تا به مقام خلیل الله رسید » خلیل الله یعنی دوست دوست خدا ؛ یکی از آن چیزهایی که ابراهیم را به این مقام رساند این بود که زیاد صلوات بر محمد و آل محمد(ص) می فرستاد .در این راستا پیامبر اکرم(ص) می فرماید « نزدیک ترین انسان ها به من در روز قیامت کسانی هستند که به من و آل من صلوات می فرستند . » والان هم که ماه مبارک رمضان ؛ یکی از بهترین ماه ها و روز ها ، شب ها و ساعاتش از بهترین است. پیغمبر می فرماید : « قد أقبل الیکم شهرالله» . ماه خداست که رو به سوی شما آورده است ، در این ماه نفس های شما عبادت است ، خواب شما است ، هیچ ماهی ، هیچ روزی و هیچ شبی نیست که در مورد آن اینقدر توصیه شده و اهمیت داشته باشد .

 

حاج هرمز کاظمی در تکمیل این بخش از سخنان خود تصریح نمود : در این ماه شب های قدر وجود دارد ؛ شب هایی که در آن قرآن کریم نازل شد و اگر در این شب ها انسان مورد بخشش قرار نگیرد تنها فرصتی که برایش باقی می ماند در «عرفه» است در غیر اینصورت اصلا  بخشیده نخواهد شد . یک کلمه در قرآن داریم ، از این کلمه دو مفهوم می شود برداشت نمود در آیه ی 38 از سوره ی توبه آمده است « بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ـ  يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَا لَكُمْ إِذَا قِيلَ لَكُمُ انفِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ اثَّاقَلْتُمْ إِلَى الْأَرْضِ  أَرَضِيتُم بِالْحَيَاةِ الدُّنْيَا مِنَ الْآخِرَةِ  فَمَا مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا فِي الْآخِرَةِ إِلَّا قَلِيلٌ /// به نام خداوند بخشنده و مهربان ـ اى كسانى كه ايمان آورده‏ ايد شما را چه شده است كه چون به شما گفته مى ‏شود در راه خدا بسيج‏شويد كندى به خرج مى‏ دهيد آيا به جاى آخرت به زندگى دنيا دل خوش كرده‏ ايد متاع زندگى دنيا در برابر آخرت جز اندكى نيست » وقتی که می فرماید بروید و در راه خدا جهاد کنید گویا این زمین شما را می گیرد و سنگینی می کنید ؛ پس یکی از آن مفهوم هایی که از این کلمه ی «نفر» می تواند برداشت نمود «جهاد در راه خدا با دشمن است» و در آیه ی 39 از همین سوره می فرماید « إِلَّا تَنْفِرُوا يُعَذِّبْكُمْ عَذَابًا أَلِيمًا وَيَسْتَبْدِلْ قَوْمًا غَيْرَكُمْ وَلَا تَضُرُّوهُ شَيْئًا وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ /// اگر بسيج نشويد [خدا] شما را به عذابى دردناك عذاب مى ‏كند و گروهى ديگر به جاى شما مى ‏آورد و به او زيانى نخواهيد رسانيد و خدا بر هر چيزى تواناست»

وی در ادامه خاطر نشان نمود : قرآن می فرماید :«چرا عده ای از هر گروه نمی روند در دین تفحص کنند تا به سوی قومشان  فقیه برگردند  و آنها را انزار کنند ؟» پس این جهاد علمی با قلم است ؛ یک آیه می گوید «چرا نمی روید در راه خدا جهاد کنید و زمین گیر شدید؟» و در آیه ای دیگر می گوید « چرا یک عده ای نمی روند در دین تفحص کنند تا فقیه برگردند ؟ » به عبارتی یک رزمنده و ایثارگر بعد از دوران جهاد با یک بینش برگردد و وارد صحنه بشود و از دستاوردهایی از دین و حریم ولایت دفادر آن دوران با تفنگ دفاع می کرد الان باید با بینش سیاسی دفاع کند ؛ یک رزمنده واقعی خود را همیشه مدیون نظام می داند نه این که طلب کار باشد ؛ طلبکار نمی داند که ما این همه زحمت کشیدیم ، این همه اسارت کشیدیم اگر بگوییم چی به ما دادند ؛چنین بینشی اعمال ما را «زایل» کرده ایم .

کاظمی مقدم در ادامه به شایعه ای که در جنگ احد پخش شد اشاره کرد و گفت : در این جنگ شایعه ای بر سر زبان ها افتاد که آقا رسول الله(ص) به شهادت رسیده است ؛ خیلی ها پا به فرار گذاشتند و صحنه ی جنگ را ترک نمودند در این میان شخصی به نام « انس بن نضر » گفت : « اگر پیغمبر کشته شده ، خدای پیغمبر که وجود دارد ؛ مگر شما برای پیغمبر می جنگید ؟ شما برای عقیده ی پیغمبر می جنگید ؛ الان وقت آن است که از خواسته ی پیغمبر دفاع کنید » لذا ما وقتی که وارد اردوگاه شدیم ، شعاری بر روی یک تابلو عراقی ها نوشته بودند با این عبارت که دو  ابزار دفاع وجود دارد « قلم و اسلحه» اینجاست که قرآن کریم می فرماید «ن والقم و ما یسطرون/// قسم به قلم و آنچه می نویسد» ارزش قلم بسیار بالاست ؛ ارزش بینش سیاسی انسان را می گوید ؛ لذا ما در دوره ی اسارت مرحله ی اول را پشت سر گذاشتیم ؛ آنهایی که واقعا رزمنده بودند و با تفنگ می جنگیدند حال چه اسیر شدند ـ چه جانباز و یا ایثارگر مرحله ی اول را پشت سر گذاشتند .مرحله ی دوم از اینجا شروع می شود که باید قلم به دست گرفت و عقیده را حفظ نمود .

وی در ادامه اشاره ای به دوران اسارت کرد و تصریح نمود : بلندگوهای اردوگاه ها از صبح تا شب ترانه های مبتذل را پخش می کردند و هیچکدام از این بلندگوها اصلا خراب نمی شد تا آسایشی داشته باشیم ؛ اما اگر برای پخش اذان یا قرآن بود صدبار این بلندگوها خراب می شدند . به خیال باطل خودشان با پخش ترانه می خواستند مغزها را آلوده کنند ؛ اما اسرا چگونه قلم را به دست می آوردیم  در مورد اردوگاه خودمان به دو روشن قلم را به دست می آوردیم ، روش اول این بود ؛ سنگ هایی پیدا می کردند و روی آن نقش هایی نظیر ماهی حک می کردند و نگهبانانی که در طبقه ی بالا بودند این سنگ ها را به آنها می دادند و به جای آن خودکار می گرفتند ولی نگهبانان داخل آسایشگاه ها انسان های خبیثی بودند و حتی تف کردن را برای اسرا ممنوع کرده بودند ، یک تف کردن مساوی می شد با کتک خوردن ؛ شخصی به اسم «وردی» تا می دید که اسیری تف کرده اورا زیر مشت و لگد قرار می داد . روش دوم این بود که بعد از دوماهی که مأموران صلیب سرخ جهانی به اردوگاه ها سرکشی می کردند ، عده ای از اسرا با حرف زدن سرآنها را گرم می کردند و یکی دو نفر دیگر از چمدان های آنها خودکار کش می رفتند .حالا حرام بود یا حلال چون نیاز شدید داشتیم قطعا خداوند هم در دوران اسارت از این کار ما را مورد مأخذه قرار نمی دهد ان شاءالله . ما یک روان نویس کش رفته بودیم و آن را با یکی از اسرا عوض کردیم ؛ البته بعد از این که مأموران صلیب سرخ جهانی می رفتند ، سربازان عراقی یک تفتیش بدنی از ما  انجام می دادند حتی وسایل ما را هم به هم می ریختند .

حاج هرمز کاظمی مقدم در پایان به سالروز وفات حضرت خدیجه ی کبری اشاره کرد و در همین راستا شعری را خوانش نمود .

در پایان لوح  سپاسی که توسط مجمع اهل بیت مهیا شده بود به حاج هرمز کاظمی مقدم جانباز و آزاده ی سرافراز شوش به عنوان هشتمین آیه صبر اهدا شد .


Bingo sites http://gbetting.co.uk/bingo with sign up bonuses

کلیه حقوق این سایت متعلق به پایگاه خبری و تحلیلی شوش نیوز می باشد. تهیه و طراحی : 0171 هاست