04272025یکشنبه
Last updateسه شنبه, 03 نوامبر 4505 7pm
کد خبر: ۰۴۰۱۲۰5521

شوش جدید و امنیت نسبی

به قلم ـ استاد جعفر دیناروند

شوش کاروانسرایی، آغاز گشت.غلامرضا خان فیلی، حکم دولتی گرفت.او علاوه بر وابستگی به والیان لرستان، نوه کاشریف دیناروند هم بود.کاشریف از بزرگان ایلام و شخصیتی بسیار شجاع محسوب می شود.

روش غلامرضا خان، متفاوت از کریم خان بود.او به طور مرتب،همراه با سواره های خود، مسیر دزفول را با اسب خود طی می کرد و در ارتباط با دولت وقت بود.

هدف عمده او،ختم دزدی و ایجاد امنیت در منطقه بود.روابط او با سران عشایر به خصوص،آل کثیر در بیت چریم، دوستانه و صمیمی بود. تلاش غلامرضا خان، ایجاد امنیت در مسیرهای شوش به دزفول و به سمت فکه بود.علت این مسئله این بود که اصولا سرقت در این دو مسیر و داخل شوش کاروانسرایی انجام می گرفت.

با تلاش او بود که امنیتی نسبی ایجاد گردید.علت اصلی آن، روش امنیتی بود بدین شکل که با کمین، راهزنان، دستگیر می شدند. اگر اولین بار این دزدی انجام می شد، بخشی از بدن او سوخته و علامتگذاری می گردید.

این وضعیت به شرطی بود که درگیری مسلحانه ای انجام نگرفته باشد.در سفرنامه دیالافوا، به هر دو شکل مسلحانه و چوبدستی اشاره شده است. با احساس امنیت بیشتر، پای خوانین بختیاری هم به منطقه باز شد.آن ها زمین هایی از بن معلا را مالک شدند.گفته می شود که شیخ خزعل هم مالکیتی داشت اما هیچ نقشی در ناامنی نداشت.


کاروانسراها به تدریج اضافه شدند.اولین آن که متعلق به فتحی بود از محل موزه امروزی آغاز، تا مکینه آرد و به کاروانسرای قبیطی و خردمند، ختم می شد.در مجموع، یازده کاروانسرا وجود داشت.

امنیت نسبی باعث شد تا مغازه داران، اجناس متنوع تری را عرضه کنند.آن زمان، به آن ها، بقالی می گفتند و بخش جلویی کاروانسرا را به خود اختصاص می دادند. پشت مغازه ها و درون کاروانسرا ها، اتاق های مسکونی قرار داشتند و خانواده ها در آن ها زندگی می کردند. این امنیت باعث شد تا مغازه داران به معامله ‌پایاپای با روستاییان بپردازند.آن ها برای خرید محصولات کشاورزی به خصوص،گندم،جو و ذرت و نیز دامی مانند پوست و پشم، با پیکاب به روستآها می رفتند.

در آن زمان، دو عمله نیز تشکیل شده بودند که هر دو تحت رهبری غلامرضا خان قرار داشتند.عمله در معنای اصلی خود، کارگزار تلقی می شد و بر خلاف معنای ظاهری یعنی کارگر، کاربرد داشت.این، کارگزاری دولت در منطقه بود. شوش، به وسیله کاروانسراها شکلی اقتصادی به خود گرفته بود.اولین اداره شوش به نام پست و تلگراف، تشکیل گردید.شوش آن زمان هنوز روستا هم گفته نمی شد.

کاروانسراها به دو دلیل ایجاد شده بودند.یکی،وجود بارگاه حضرت دانیال نبی(ع) و دیگری وجود باستان شناسان که البته فصلی انجام می گرفت.خانواده های مستقر در کاروانسراها، گرچه فرزند داشتند اما مدرسه ای وجود نداشت.

امنیت حاکم بر شوش باعث گردید تا بقال ها، ساعات بیشتری به فعالیت بپردازند.

البته نبود برق باعث می شد تا غروب و قبل از تاریکی، این کسب و کار، ادامه داشته باشد.فانوس های نفتی و چراغ های زنبوری، خانه ها را روشن می کردند.

با توجه به نبود مدرسه، فکر تاسیس مکتب خانه، جاری شد و به صورت خودجوش، چهار مکتب خانه که در زبان محلی دیسون نامیده می شدند، تشکیل گردید. در این زمان که وضعیت عادی تلقی می شد، ناگهان اتفاقی غیر قابل پیش بینی روی داد.غلامرضا خان فیلی کشته شد.

خبر برای مردم به خصوص روستاییان ناگوار و باور نکردنی بود.این قتل، چگونه اتفاق افتاد؟ماجرا چیست؟آیا ارتباطی میان قتل عمویش علیمردان خان که قبل از او روی داد و این قتل وجود دارد؟

کلیه حقوق این سایت متعلق به پایگاه خبری و تحلیلی شوش نیوز می باشد. تهیه و طراحی : 0171 هاست