11232024شنبه
Last updateسه شنبه, 03 نوامبر 4505 7pm
کد خبر: ۹۶۱۲۰۵3079

به بهانه سی و چهارمین سالروز شهادت سردار شهید صفر احمدی

تهیه و تنظیم ـ عباس کرم الهی

سردار شهید صفر احمدی در محلی به نام جهانگیری از توابع شهرستان مسجد سلیمان و نزدیک  شهرستان لالی دیده به جهان گشود . در آن محل کوهستانی و محروم ، خانواده اش از طریق کشاورزی و دامپروری امرار معاش می نمودند .

او در میان خانواده ای مذهبی دوران  رشد خود را آغاز نمود و به دور از زرق و برق های کذایی در محیطی پاک و بی آلایش  وقتی به سن هفت سالگی رسید او را به مدرسه ای که حدود سه چهار کیلومتر از خانه دور بود فرستادند و این مسافت را او و دیگر شاگران آن مدرسه پیاده رفت و آمد می کردند و این وضعیت تا کلاس پنجم ادامه داشت .

به علت عدم وجود مدرسه ی راهنمایی در آن منطقه  برای ادامه ی تحصیل او را به شهرستان مسجد سلیمان  نزدیک یکی از بستگانش فرستادند  تا ادامه ی تحصیل بدهد  و هر هفته یک بار روزهای جمعه به خانه ی پدری اش می رفت ........... پدرش به علت زحمت زیادی کخه کشیده بود تا خانواده اش سختی نبینند بیمار شد به طوری که پزشک معالج توصیه نمود باید استراحت متلق داشته باشد  لذا بخشی از مسئولیت خانواده به عهده ی برادران سردار شهید صفر احمدی  و تا حدودی خود شهید افتاد ؛ پسران ناچار شدند پدر را به اهواز برده و بستری نمایند  و تنها دلخوشی آنها مادری متدین ، صبور ، مهربان و محجبه بود که توانست با وجود تمامی مشکلات ؛ فرزندانش را زیر چتر محبت خود بگیرد و نگذارد احساس کمبود و یا دلتنگی بیش از حد برایشان به وجود آید .

بیماری پدر به حدی شدت یافت  به طوری که پزشک معالج او را برای ادامه ی درمان رد کرد و به خاطر این که برادر بزرگتر شهید صفر احمدی دریکی از شرکت های تولیدی شهرستان شوشاستخدام شده بود زادگاه را ترک نموده و به شهرستان شوش نقل مکان نمودند ........

دوران مبارزات انقلاب از راه رسید ، کم کم خبرهای تازه ای به گوش می رسید و برای مردم شهر کوچکی به نام شوش که آن زمانی بخشی از شهرستان دزفول بود که از مرکز استان دور بود  شور و حال تازه ای به مبارزان انقلاب داده بود . صبح که از خواب بیدار می شدند بر روی دیوارهای شعر شعار و اعلامیه های امام خمینی(ره) و خبر شهادت عزیزان  در دیگر شهرستان ها که توسط مأمورین ساواک و دیگر سرسپردگان رژشم شاه به شهادت رسیده بودند  را می چسباندند .

شهید سید محمد کاظم دانش اولین نماینده و اولین امام جمعه ی شهرستان شوش که در آن زمان رهبری مبارزه در شوش را بر عهده داشت چند سخنرانی داغ و شدید بر علیه رژیم طاغوت ستم شاهی  ایراد نمود و ماهیت  حکومت جبار را برای مردم شوش  افشاء نمود که در این رابطه دستگیر و زندانی شد و سردار شهید صفر احمدی  یکی از نزدیکترین و با وفادارترین یاران شهید دانش بود که الفبای انقلاب و درس شهادت را از شهید دانش آموخته بود . در یکی از سخنرانی های شهید دانش در مسجد جامع ؛ بشهید صفر احمدی شعارهای« درود بر خمینی ، درود بر طالقانی و مرگ بر شاه » را سر می داد و از این زمان بود که دیگر چهره ای شناخته شده شد .........

اولین راهپیمایی در شوش شکل گرفت و تظاهرات کنندگان ، شاگران انقلابی آموزش دیده ی شهید دانش از جمله « شهید صفر احمدی  » بودند که مأمورین در برابر کثرت جمعیت اصلا جرأت نکردند حرفی بزنند ؛ تنها نظاره گر  بودند ، هر وقت قرار بود تظاهراتی صورت بگیرد شهید دانش با توجه به کارهای زیاد می گفت : « بروید سراغ صفر احمدی و بچه های دیگر ، خودشان می دانند چکار کنند » . ....... تظاهرات در شوش هماهنگ با سایر شهرستان ها شکل گرفت  و  در این خصوص شهید صفر احمدی و دیگر دوستانش  کاملا شناسایی شده بودند ، به همین دلیل در یک غروب که به طرف مسجد جامع در حال حرکت بودند  در محاصره  قرار گرفتند و در کوچ ای روبه روی حرم دانیال نبی(ع) دستگیر و به پاسگاه منتقل شدند .در راه با زرگی و هوشیاری خاصی توانست مدارکی که به همراه داشت را زیر صندلی ماشینی که آنها را به پاسگاه می برد مخفی نماید تا به دست مأموریت نیفتند . چند روز در اطاقی کوچک و سرد و نمناک زندانی بودند . شهید صفر احمدی به خانواده اش  پیغام داده بود که حق ندارند به خاطر آزادی اش تعهد بدهند  .......شاه به بهانه استراحت از ایران فرار کرد و مهره ای به نام بختیار روی کار آمده بود  و او هم چند صباحی دوام نیاورد و در نتیجه 12 بهمن ماه 1357 امام خمینی(ره) بت شکن قرن  پا به مهین اسلامی ایران نهاد و رسما 22 بهمن همان سال انقلاب اسلامی به پیروزی کامل رسید .

به همت شهید دانش کمیته ی انقلاب اسلامی در شوش شکل گرفت  و همه ی شاگردانش در این کمیته مشغول به فعالیت شدند اما با تشکیل سپاه پاسداران به فرمان امام(ره) اکثرا از جمله شهید احمدی به عضویت افتخاری سپاه شوش درآمدند . دشمن به خاطر این که انقلاب اسلامی را از بین ببرد  در منطقه ی کردستان با استفاده از یک سری گروهک از جمله مزدورانی نظیر « عزالدین حسینی ، قاسملو و ... » جنک داخلی را  در آن منطقه آغاز کردند لذا نیروهایی از سپاه شوش که در بین آنها شهید صفر احمدی هم حضور داشت به کردستان اعزام شدند و در حالی که نیروها در کردستان با گروهک ها در حال مبارزه بودند جنگ تحمیلی عراق علیه ایران آغاز شد .و دشمن بعثی تا چهار کیلومتری شهر شوش « کنار رودخانه ی کرخه» جلو آمده بود .

شهید صفر احمدی و دیگر دوستان بعد از شکست دادن گروهک ها بلافاصله به شوش آمدند تا از سقوط شهر شوش جلوگیری کنند لذا به روستای دوار و بین بیشه زارها رفتند و تا رسیدن نیروهای کمکی چند روز مشغول مقاومت  در مقابل بعثیون  قرار گرفتند ؛ دشمن از زمین و هوا منطقه را زیر آتش قرار داد  و در نتیجه شهید صفر احمدی از ناحیه ی بازو به شدت مجروع شد وقتی او را به بیمارستان شهدای شوش« نظام مافی» منقل کردند به علت نبود آمپول سر کننده به حالت عادی بازویش را بخیه کردند و مردم شوش به خاطر این که مستقیما زیر آتش گلوله های توپ و خمپاره و توپ قرار داشتند مجبور به ترک خانه و کاشانه ی خود شدند .

 

............... جنگ تحمیلی عراق علیه ایران وارد مرحله دوم و آغاز عملیات های پی در پی ایران شد  تا این که عملیلات خیبر فرا رسید و با شروع این عملیات ؛ گردان ابوالفضل(ع) به فرماندهی سردار شهید صفر احمدی در کنار سایر نیروهای مسلح به دشمن بعثی  یورش برده و بعد از این که تعداد کشته ، مجروح و اسیر  سر دست عراقی ها می گذارند ؛ دشمن به ایران پاتک می زند و شهید صفر احمدی در حالی که با چند نفر از دوستان کنار دجله در حال گفت و گو بود در تاریخ 4 اسفند 1362 بر اثر اصابت ترکش خمپاره به درجه ی رفیع شهادت نائل گردید .روحش شاد و یادش گرامی باد .

Bingo sites http://gbetting.co.uk/bingo with sign up bonuses

کلیه حقوق این سایت متعلق به پایگاه خبری و تحلیلی شوش نیوز می باشد. تهیه و طراحی : 0171 هاست