به قلم ـ مهندس سعید دیناروند
تاریخچه دفن اموات در شوش،نشان دهنده تغییرات مکانی جبری و نیز نام های مختلف زمانه است.قبرستان،گلزار و آرامستان از جمله نام هایی است که قبل و بعد از انقلاب از آن ها استفاده شده است.در چنین وضعیتی،استفاده از پسوندها نیز متداول،مورد تاکید قرار گرفته است.
عباراتی مانند قبرستان دانیال(ع) در دهه سی،قبرستان عبدالله بن علی،بعد از آن،قبرستان عباس شوش که از قدیمی ترین هاست،قبرستان حسن آباد که بنام آخراسفالت هم مشهور است،در دهه پنجاه و قور(قبر) سید که سابقه قبل از دهه سی را داراست،بیشترین جایگاه را دارا بوده است.
در تمام این مکان ها و با توجه به سنت های دینی و عشایری،رفتارهای خاصی صورت می گرفت که به تبع آن،شامل نوع تزیین آرامگاه ها نیز می شد.بلند تر ساختن که نوعی بزرگی شخص را می رساند و انواع سنگ تراشی ها،نشان دهندهشخصیت و جنس متوفی می گشت اما آن نکته ای که در همه این مکان ها مانند هم بود،عدم نظم در همسطح بودن و نیز حفظ فاصله است.
مطالعه سطحی و بازدیدهای میدانی از مکان های امروزی گرچه به شدت قبل نیست اما همچنان پابرجاست.این مورد به خصوص در گلزار شهدا و در بخش قدیمی و نیز قبرهایی که بدان اضافه می شوند،به وضوح مشاهده می شود.
گلزار شهدای شوش که در درون خود،شهدای عزیزی را جای داده و نیز بخش صالحین که شامل نوعی احترام گزاری است،نیارهای متعددی را منعکس می کند.اینکه زمین های آن جوابگوی جمعیت شهرستان شوش و نیز کرخه نیست،یکی از این موارد است.عدم قطعه بندی و نظم به خصوص در اطراف بقعه،مورد دیگری است که باید ذکر شود.مشکل ترافیک در رورهای پنجشنبه و عدم وجود فضای مناسب برای پارک وسایل،نکته ی دیگری است که سبب نارضایتی ها شده است.ناکافی بودن تعداد سردخانه ها و مکان های فرهنگی و در نتبجه،پراکندگی مراسم و انواع بلندگوهای مورد استفاده که گاه به تلاقی می رسند نیز،قابل توجه است.زیبا سازی که موردی مهم در بعد روانشناسی است،در این مکان فراموش شده است.
گلزار شهدای شوش که نماینده انواع قبرستان هاست،به توجهی عمیق نیاز دارد.ابن جهت گیری که دلیلی برای بهتر شدن است، در ابعاد مختلفی قابل پیش بینی است.نگرش هایی که شامل ساختمان سازی،درختکاری،قطعه بندی،افزایش زمین،همسطح سازی و استفاده درست از وضعیت موجود است،تنها در قالب دبدگاه های فرهنگی مبتنی بر روانشناسی و جامعه شناسی،امکان توفیق خواهند داشت.