به قلم ـ عباس کرم الهی
در تاریخ فرهنگ کهن ایرانیان و در فرهنگ تمام اقوام وقتی که از گلزار شهداء و یا آرامستان به خانه بر می گردی ، اعضای خانواده و همسایگانی که می دانند از کجا آمده ای می گویند « جای بد نروی و در جواب می گویی : بد نبینی » .
آیا رفتن به آرامستان و یا گلزار شهداء و قرائت فاتحه و تلاوت قرآن برای آرمیدگان در خاک جای بد رفتن است ؟ اگر جای بدی است چرا به آنجا می رویم ؟ و اگر رفتن به قبرستان و شرکت در مراسم های « تشییع جنازه ـ سومین ـ هفتمین ـ چهلمین و اولین ساگرد ها » و قرائت فاتحه و تلاوت قرآن کهو هم ثوابی برای شرکت کننده است ]م باعث شادی روح از دست رفته می گردد و هم تسلی خاطر بازماندگان می شود ، پس چرا آن مکان را از روزگاران دور بد جلو داده اند و تا به امروز هم می گویند جای بد نروی ؟
رفتن بر سر قبور و یا به تعبیری "زیارت اهل قبور"، حکمتها و بالتبع فواید بسیاری دارد و اگر نداشت، فرقی بین زیارت قبر اولیاء الله و مردم عادی وجود نداشت، به طور کلی میفرمودند: "این کار را نکنید، چون فایدهای برای شما و آن درگذشته ندارد" – اما در روایات بسیاری تأکید نمودهاند که حتماً این کار را بسیار، انجام دهید، چون هم برای شما مفید است و هم برای آنان. چرا که قبر برای میت، این سنگ و خاکی که ما به ظاهر میبینیم نیست، بلکه از یک سو دریچه ورود او به بهشت یا جهنم برزخی است و از سوی دیگر، دریچه ارتباط او با اهل دنیا.
مرگ و مراسم تدفین در ایران باستان به آثار به جای مانده، آئینها و عقاید مردم ساکن فلات ایران در ارتباط با مرگ و مردگان میپردازد. ایرانیان در دورههای باستان گاه جسد را با موم میپوشاندند و آنگاه آن را دفن میکردند چنانکه در جنوب ایران متداول بود. گاه جسد را میسوزاندند و این عمل به دلیل فراوانی چوب و وجود جنگل بیشتر در جنوب دریای مازندران و دیگر مناطق پرجنگل انجام میشد. گاهی نیز اجساد را در دخمههایی میگذاردند تا طعمهٔ لاشخورها شوند.
گاه نیز اموات را در تابوتها یا کوزههای سفالین دفن میکردند. پس از فراگیری دین زرتشت و هنگامی که این دین به صورت دین رسمی ایرانیان درآمد، سوزاندن، غرق کردن و به خاک سپردن جسد گناه بزرگی شمرده شد. در آیین زرتشت آتش و آب و خاک مقدس هستند اگر جسد را مدفون کنند خاک را آلوده ساختهاند و اگر در آب غرق کنند آب را ناپاک نمودهاند و اگر در آتش بسوزانند با آلوده ساختن این فروغ آسمانی بزرگترین معاصی صورت گرفتهاست. به عقیده ی پیروان مزدیسنا باید جسد را در دسترس مرغان و جانوران لاشهخور قرار داد و یا بالای برجهای خاموشی در معرض نابودی گذاشت.
توصیه ی من به شهروندان شوش این است که بیائید و بیاییم ما که 7000 سال تمدن را با خود یدک می کشیم و در شهر جهانی شوش زندگی می کنیم تحولی در فرهنگ به وجود آوریم و جمله ی « جای غم نروی و غمگین نباشی » را جایگزین جمله ای که در تیتر آمده نماییم .
چون رفتن به قبرستان مرگ فراموش شده را به یادمان می آورد و در هفته ای که در پیش رو داریم سعی خواهیم کرد که نسبت به ماه گذشته به خودسازی بپردازیم البته اگر قصی القلب نباشیم .