به قلم ـ عباس کرم الهی
ساعت 22:28 دقیقه یکشنبه 5 آذر ماه 1396 ، مطلبی را تحت عنوان « از چاله به چاه » در فضای مجازی مطالعه کردم که سخت مرا رنجاند ؛ چون موضوعی کاملا داخلی بود و رسانه ای کردن آن جایز نیست .
قصد بازکردن موضوع و وارد شدن به جزئیات را ندارم چون اگر ، به جرئیات بپردازم در واقع شخصا در این کار سهیم شده ام ، لذا فقط نویسنده ی مطلب را به نکته ای توصیه می کنم .
در اكثر خانوادهها پدر يا مادر به عنوان يكي از اصليترين عناصر تشكيل دهنده خانواده ميتواند نقش اساسي در تصميم گيريهاي گروهي داشته باشد ، از آنجايي كه در اقدامات مختلف هر خانواده حتي در خريد مايحتاج زندگي و همينطور مسائل ديگري مثل ؛ تهيه وسيله ی مورد نياز خانواده اگر قرار باشد طبق سليقه و خواسته تك تك افراد خانواده اقدام شود ،در اين صورت خانواده تقريباً به ازاي تعداد افراد خود داراي گزينههاي پيش رو خواهد بود. لذا در بسياري از مسائل نياز است كه يك نفر حرف آخر را زده و ديگران ولو بر خلاف ميل باطنيشان آن موضوع را بپذيرند، البته اين مهم در مواردي كه ممكن است اساس و ساختار خانواده با مشكل روبرو شود بسيار جدي خواهد بود وگرنه در مسائلي كه انتخاب هاي متعدد مشكلي بوجود نميآورد چندان مهم نيست كه انتخاب ها متعدد باشد .
در هر حال آن چه مهم است نياز به مرجعي مورد قبول اكثريت است كه نسبت به ديگران اطلاعات بيشتري نيز داشته باشد . فراموش نكنيم، اين موضوع در تجمعات گستردهتري مثل « اداره ، شرکت و حتی جامعه » با توجه به افزايش اختلاف سليقهها اهميت بيشتري پيدا ميكند.
اخيراً در مورد موضوعاتي مثل « اختلاف نظر بین رئیس و کارمند ، یا انجمن با اداره و بلعکس » احساسی برخورد شده و یا هر دو طرف باعث کشمکش می شوند .
در چنین شرایطی وقتی که هیچ کدام از طرفین کوتاه نیایند و یا حق را حق و طرف مقابل را ناحق بدانند ، مدیر کل یک اداره و یا اگر به جامعه ی شهر برمی گردد فرماندار آن شهر است که نقش فصل الخطاب را بر عهده دارد و هر تصمیمی که گرفته شود ( البته اگر از عدالت در نظر گرفته شده باشد ) لازم الجرا می باشد .
اگر قرار باشد که مثلا یک رئیس با زیر مجموعه ی خود و یا مسئول یک انجمن با رئیس به جای این که با گفتمان ؛ اختلاف نظرها و بعضاء سؤتفاهم ها را حل و فصل کنند ، روز به روز جبهه گیری ها داغ تر شود ؛ رذوحیه و انگیزه ها برای انجام کار از بین رفته و آن فردی که بالاتر است از موضع قدرت قلم خود بیشتر زهر چشم می گیرد .
و اگر گاها مشاهده می شود که چنین اختلافاتی رسانه ای می شوند زمانی است که هیچ راهی باقی نمانده باشد ، آن موقع رسانه و مطبوعات به عنوان آخرین تیر ترکش ندا و فریاد متقاضی را به سمع و نظر دیگران می رساند .
تا همین جا موضوع را خاتمه می دهم و امیدوارم که نیازی به باز کردن جزئیات و یا رسانه ای کردن موضوعی در آینده نباشد . انشاءالله .