11222024جمعه
Last updateسه شنبه, 03 نوامبر 4505 7pm
کد خبر: ۹۶۰۱۰۹2329

مقدمه ی مجموعه مقالات استاد جعفر دیناروند تحت عنوان «فریاد»

توضیح :

از این هفته روزهای چهارشنبه مقاله ای تحت عنوان « فریاد» در بخش های مختلفی به قلم استاد جعفر دیناروند «رئیس کارگروه تخصصی امور اجتماعی اتاق فکر انجمن روزنامه نگاران شهرستان شوش در این پایگاه خبری پوشش داده خواهد شد .

بخش اول : « مقدمه »

کلمات با ما سخن می گویند.گاه چنان واضح که نیازی به تفسیر ندارند و زمانی با مفاهیم ،آدمی را به فکر فرو می برند.چنین دیدگاهی در مورد فریاد هم مستتر است.شاید در معنای لغوی واضح به نظر رسد.

تصور فردی که دهان گشوده و کلمه ای با مفهوم یا بی مفهوم را بیرون می فرستد.در چنین شکلی هر کس می تواند رفتاری برای نشان دادن منظور از خود بروز دهد.بدیهی است که فریاد یک کودک برای مادر همان معنا را ندارد که اطرافیان از آن دارند.

در واقع می توان فریاد را معنایی فراتر از شکل و شمایل در نظر گرفت.معنایی خاص با منظورهای معین که فقط به وسیله ی افراد شاخص قابل درک می گردند.فریاد در وضعیت ظاهری چیزی جز صدا درآوردن بلند نیست.باید از کلمات انتظارات متفاوتی داشت.مثل اینکه گفته شود کودک از درد فریاد زد یا اینکه از ترس این کار را انجام داد.

برای ما فریاد از شکل ظاهری و بیان صدایی خارج است.شاید این به این معنا باشد که جستجو برای یافتن مفاهیم لازم آید.کاری مهم و البته زیر بنایی با مفهومی پنهان که تنها اهلش قادرند تا با کنگاش و ظرافت آن را در یابند.کوشش ها لازم دارد و تلاش ها اهمیت یابند.ریشه و بنیانگرایی دانشی در پس این تلاش است و درک و ادراک همراه با رشد تجلی گری می نماید.فریاد برای بسیاری همان است که هست.دهان گشودن برای بیان نوعی درد یا نوعی هشیار برای توجه که عوام آن را دریابند و بر همان اساس عمل کنند.باید این را تنها مقدمه ای برای شناخت دانست و کل گرایی تنها پاسخی است که از چنین برداشتی می شود.فریاد با شنیدن حاصل می شود و با حنجره ها تولید می گردد.توجه بیشتر بر اساس فریاد رساتر خواهد بود و کسانی را که در اطراف می یابد با خبر می سازد.

فریاد را در این دون دیدن خطایی بزرگ است.نوعی عدم رشد و بی توجهی است.نوع بشر را با دیگران زنده یکی دانستن است در حالی که ادراک آدمی فراتر از سایر جانوران است.فهم سلاحی در فریاد رسی است و وسیله ای در رساندن منظورهای انسانی است.فریاد را در شکل ظاهر دیدن نشان دهنده ی پایین بودن فهم و یا در حداقل تصور نوعی بی معنا یافتن است.باید در این مورد دانش ها ایجاد شوند تا رشد ها حاصل گردند.فریاد را شنیدن با جان، یافتن  و با دل گرفتن است و بر همین اساس است که در این دایره افراد را کم یافتن می یابیم و نشنیدن ها را بسیار که گویی تنها معنایی ظاهری و شنیدنی زود گذر است.فریاد گاه در خفا هم روی می دهد و زمانی سکوت نیز فریادی بلند محسوب می گردد تا دیگرانی که با آن مواجهند چگونه یابیم؟

 

شاید در معنای اولیه فریاد، حنجره تکمیل کننده ی رفتار باشد.شاید نوعی درد علت ایجاد شود و زمانی در مکان هایی معین مانند بیمارستان و انواعی از حوادث مشخص گردند اما این یعنی دون ترین و پست ترین برداشتی است که ار آن می شود.فریاد حیوان گرسنه هم این چنین است.اگر چنین تصوری کارآیی داشته باشد پس همه باید برای بیان آنچه نباید باشد فریاد زنند و اعتراض کنند.مگر با فریادهای ظاهری همه به فهم و درک خواهند رسید؟در چنین جوامعی بدون شک توجیه درد هم راحت و قابل پوشش می شود و شاید هم نوعی امر لازم تلقی شود که دیگران به آن قانع گردند.انواعی از ظلم ها نمایان نشوند و عدالت راهی برای ورود نداشته باشد.فریاد را نه به عنوان یک کلمه که عباراتی گویا و قابل درک باید تصور نمود و البته که مدرکان آن نیز نمی توانند چندان وسیع باشند.

فریاد باید فهمیده شود.قابلیت درک در جامعه را داشته باشد.این بدان معناست که ادراک فردی یا جمعی مسیری برای درک موارد بالا تر شود.درک از آنچه باید باشد و آنچه نباید باشد است.گذشتن از انواعی از رفتار هاست.بی تفاوتی ها را کنار زدن است.دردی است که مقدمه ای برای درک نویسنده می شود.در قالب کلام حرف زدن دایره ای وسیع تر از معنای لغوی یافتن است.ایجاد فضای حرکت و اصلاح سازی است.گاه آن را منحرف دیدن است که چنین وضعیت تنها در جوامع عقب مانده یا عقب نگه داشته قابل تصور است.فریاد را باید با شعور همتراز کرد.متوازن با جوهره ی آدمی در نظر گرفت تا بدین سان بتوان به سمت منظورها حرکت نمود.فریادی از دل یا از حنجره یکی نخواهند بود.فریاد را کسانی در می یابند که دریافت کنندگانی ماهرند.

ما فریاد را فراتر از وضعیت های واقعی می یابیم.نوعی هشدار برای بازیابی جوهره ی انسانی در نظر می گیریم که قادر است تا با تاثیرات خود نوع بشر را بیدار کند.شاید گوش ها را بخراشد و دل ها را مورد توجه قرار ندهد.این انتظار می تواند موجود گردد اما این جامعه ی مورد نظر ما نیست.فریاد گوشخراش نیست که درون خراش است.نوعی بیداری برای حرکت و ساختن جامعه ای ایده ال برای زندگی سعادتمند است.فریاد تنها یک سمت از تعامل است.یک سو از ارتباط انسانی است و در سمت دیگر فهم و درک لازم آید تا بدین سان به نتیجه رسد.فریاد یک موج به هم پیوسته ی انسانی است و هرگز در قاموسی دیگر  نمی گنجد.با آدمیت در ارتباط است و با نوع بشر سرو کار دارد.باید فریاد را درک کرد گرچه بعضی تنها به آن گوش می دهند تا بشنوند.

Bingo sites http://gbetting.co.uk/bingo with sign up bonuses

کلیه حقوق این سایت متعلق به پایگاه خبری و تحلیلی شوش نیوز می باشد. تهیه و طراحی : 0171 هاست