11222024جمعه
Last updateسه شنبه, 03 نوامبر 4505 7pm
کد خبر: ۹۶۰۴۲۸2530

مجموعه مقالات فریاد( قسمت هفدهم ـ فریاد و سیاست)

به قلم ـ استاد جعفر دیناروند

رئیس کارگروه تخصصی اموراجتماعی اتاق فکر انجمن روزنامه نگاران

شاید فریادهای سیاسی مخصوص افرادی معین باشد.کسانی که فعالیت های سیاسی دارند و در گروه یا حزبی عضو می باشند.این البته می تواند درست باشد.

کسانی که در سیاست فعالیت می کنند به دنبال مطرح کردن خویشند.سیاست اگر علم باشد که هست نوعی روش برای حکومت داری است.اگر چنین نگرشی وجود داشته باشد سیاستی موفق خواهد بود که در خدمت مردم باشد.دولت ها برای خدمت رسانی به مردمان ایجاد می شوند.حکومت مردم بر مردم یا دموکراسی واژه هایی هستند که برای معرفی سیاست درست به کار می روند.این اصل و اساس رفع نیازهای آدمی برای تامین امنیت و آسودگی خاطر است.سیاست راهی برای بهزیستی و آرامشی برای بهتر زندگی کردن است.مردم خود سیاست را می پذیرند و آن را روشی برای همکاری می دانند.

در درون این علم واژه هایی قرار می گیرند که اگر درست معنا شوند توازن در جامعه را ایجاد می کنند.با گذشت زمان و با مطالعه ی آنچه در طول تاریخ روی داده است آدمی متوجه ی سیاستی جدید با لغاتی تازه گردید.قدرت طلبی برای سلطه ی بر دیگران نوعی برتری جویی را در افراد ایجاد کرد که نتیجه ی آن دیکتاتوری و گرفتن حکومت شد.در تغییرات نگرشی در سیاست است که فریادها آغاز شدند.حکومت در خدمت خویش قرار گرفت و برای حفظ آن هیچ گزینه ای را کنار نگذاشت.این مهم حتی برای دوستان دیروزشان نیز قابل سرایت شدن است.از بین بردن ها و قتل های سیاسی کاری درست و به جا تلقی گردید.فشار بر مردم برای نگه داشتن حزب یا گروه خاص در سیاست نوعی زرنگی و توانایی نام گرفت و این برای ایجاد کنندگان قابل توجیه شد.

بالاترین فریاد ها در سیاست زمانی ایجاد گردید که عدالت اجتماعی از بین رفت.فریادهایی که گرچه ابتدا به وسیله ی گروه های مخالف حکومت ها ایجاد گردید اما به سایر مردم نیز سرایت کرد.فریاد هایی که در نهایت به انواعی از انقلابات منتهی شد.فریاد هایی که آن ها را ایجاد کردند آرام شدند و خود سیاستی را دنبال کردند که در نهایت ایجاد کننده  ی فریاد های دیگری نیز شد.چنین دور باطلی این تصور را ایجاد می کند که قدرت طلبی و تسلط بر دیگران بخش جداناپذیر در سیاست است و اگر رها شود خویشتن را رها شده می یابد.شکست در سیاست زمانی است که انسان صادق باشد و از فریب و دورنگی فاصله گیرد.بنابراین فریاد های سیاسی مخصوص افراد سیاسی گردید که مردم را در کنار خود نیافتند و بدین شکل خویشتن را تباه کردند و حذف فیزیکی شدند بدون اینکه آحاد مردم از اصل قضیه اگاه گردند.

از این نظر فریادهای سیاسی را بدترین نوع فریادها نامند که در آن قدرت طلبی جدیدی در راه قرار می گیرد.تو نباشی تا من باشم.برای مردم تفاوتی در سلطه پذیری نیست.اصل نبود فشار است که اگر قرار است باشد تفاوتی در آن نیست.فریاد های سیاسی وقتی تخصصی شوند و افراد و گروه های خاص از آن سود جویند مردم را به کنار زنند و خود سیاستی مشابه قبل در بر گیرند.گرچه برای کشتارها فریاد زدند اما خود نیز آن را ادامه دادند.تفاوت تنها در مقتولانی است که هر یک بر جا می گذارند.فریادهای سیاسی ماهیتی انسانی ندارند و گروه ها فقط رنگ و بویی انسانی به آن می دهند تا بر اسب مراد سوار شوند.وقتی این چنین شد چنان می تازند که هیچ سواری به آن ها نمی رسد.به آسانی هم از آن پیاده نمی شوند مگر تیراندازی ماهر با نام فریادهای سیاسی موفق به این کار شود.

بسیاری از جنبش های اجتماعی ابتدا با فریاد آغاز شدند.به اعتراض تبدیل گردیدند و در نهایت با انقلاب، سیاستی را سرنگون و حکومتی جدید را با نام دموکراسی و آزادی بر سر کار آوردند.تجربه ی بسیاری از انقلاب ها نشان می دهد که ماهیت تمام فریادهای سیاسی خودخواهی برای حکومت گیری است.اهدافی در ابتدا معرفی می کنند و در فریادهای سیاسی جای می دهند که از گروه خویشتن به سمت مردم گسترش یابند تا بدین شکل فریاد ها را بلند تر و رساتر نمایند.با گذشت زمان همین فریاد ها نوعی فریاد دیگر را به وجود می آورند که فریبکاری می شوند و گول زدن را منتقل می کنند.این برتری جویی سیاسی است که ابتدا با فریاد و سپس با فریب به کار خود ادامه می دهد.فریادهای سیاسی گرچه مانند بسیاری از فریادها هشیار دهنده هستند اما از نظر ماهیت مانند سایرین نیستند.

فریاد های سیاسی را می توان از نظرهایی دیگر هم متفاوت دانست.آنجایی که فقط افرادی سیاسی را می طلبند و ادبیاتی خاص دارند.انواعی از راه ها را برای رسیدن به اهداف انتخاب می کنند و به درستی یا نادرستی آن ها کاری ندارند.به طور مثال استفاده از واژه هایی محرک و جلب توجه کننده برای اینکه دیگران را با خود همراه سازند.آنچه درون آدمی می پذیرد را دستگاری می کنند تا گوش شنوایی ایجاد کنند و توجه ای را جلب نمایند.فریاد هایی مانند آزادی که در ماهیت هر انسانی است یا استقلال و مردمداری که همه ی این ها را در گروه مخالف نیست می یابند ، برای ایجادش خویشتن را محق برمی شمارند.فریاد سیاسی آغازی امیدوار کنندگی دارد اما در ادامه مانند هر سیاستی در درون خویش مدفون می شود.عدالتی که برای آن فریاد زدند با آمدنش نیست و نابود می شود.ماهیت سیاست همین است.تا خویش را حفظ نکنی نمی توانی بر دیگران مسلط شوی.

Bingo sites http://gbetting.co.uk/bingo with sign up bonuses

کلیه حقوق این سایت متعلق به پایگاه خبری و تحلیلی شوش نیوز می باشد. تهیه و طراحی : 0171 هاست