به قلم ـ استاد جعفر دیناروند
رئیس کارگروه تخصصی امور اجتماعی اتاق فکر انجمن روزنامه نگاران
فریاد از این نظر که از درون فرمان می گیرد و تابع نگرش های آدمی است با لذت و خوشبینی ارتباط دارد.به زبان ساده بسیاری فریاد می زنند تا درد را کاهش دهند و بعضی فریاد می زنند تا خود را نمایان سازند.
در این میان نگاه انسانی به فریاد باعث می شود تا ابعاد آدمی و جوهره ی درونی مطرح شوند و در چنین حالتی است که آدمی به ماهیت خویش می پردازد و به درون خویش می نگرد.فریادی که اساس آن تفکر و اندیشمندی است نمی تواند همراه با زجر آفرینی در نظر گرفته شود.درست است که پایه و اساس فریاد درد وجودی است اما عکس العملی که از آن برمی خیزد تابعی از درون فردی و جمعی است.شاید همین نکته ی ظریف مورد غفلت بسیاری باشد که شما را چه به فریاد؟فریاد امری بیهوده و نگران کننده است.چرا این چنین امری را اجرایی می کنید؟پاسخ دقیقا همین است که در فریاد لذتی نهفته است که دیگران درک نمی کنند.
لذت را باید در درون افراد یافت.این کاملا قابل قبول است و هیچ فرد عاقلی آن را در بیرون آدمی نمی یابد.بنابراین با ماهیت آدمی در ارتباط است.ماهیتی که اگر رشد یافته باشد متوازن است و اگر این چنین نباشد به زیان انسانیت خواهد بود.بدیهی است که در فریاد، جستجو برای یافتن ماهیت انسانی تولید کننده بنیانی برای رسیدن به اهداف انسانی می گردد.به زبان ساده آنکه فریاد می زند بدون شک درد را با تمام وجود درک می کند.مهم نیست که این درد فردی یا جمعی باشد و نیازی نیست که شخص فریادزن آن را داشته باشد بلکه نوعی تعلق خاطر است که اشتراکات را مطرح می کند.فریاد که عملی شد درون به بیرون نشان داده می شود.حالتی که فرد را به ایجاد می کشاند بدون شک در ماهیتی است که نوع بشر باید داشته باشد.
نوعی تعالی و ترقی است که انسانیت عامل آن می گردد.بدیهی است که بسیاری از فریاد ها جنبه ی شخصی ندارند.مصلحان اجتماعی یا رهبران راستین یک ملت این چنین هستند.شاید خویشتن را در رفاه یابند اما از درون در زجرند که جامعه ی انسانی بدین شکل در سقوط و سراشیبی قرار گرفته اند.لذت در این میان بعد از فریاد مطرح می شود شاید همین معنا باشد که فریاد در هنگام تولید معنا دارتر و نوع شخص آن نیز داناترین گردد.لذت که حاصل شود خطرات نیز خموش می گردند.این اصل که انواعی از شکنجه ها نتوانستند که فریادها را خاموش کنند همین لذت بخشی درونی برای انواعی از دانایان و فرهیختگان است.زجر اگر مطرح شود گریز هم طبیعی می گردد در حالی که لذت جذب کننده و در تولید فریاد اصل و اساس است.
لذت و شادی درونی در فریاد امری است که جنبه ی دانشی به خود می گیرد.با اهداف انسانی در ارتباط است و نوع رسیدن به آن ها را مورد توجه قرار می دهد.به زبان ساده وقتی درد احساس شود نوعی فشار درونی برای ایجاد فریاد ایجاد می گردد.دستوری درونی که مبنای آن رشد و تعالی بشری است.اهدافی که مورد حمله قرار گرفته اند و انسانیتی که مورد فشار می باشند.تولید فریاد در این حالت نوعی هدف نگری است که اساس آن رشد و تعالی نوع بشر است.فریاد که این چنین تولید شود نشان دهنده ی دانایی و فهم بالاست.نه در پی منافع شخصی است و نه تعصبات کورکورانه آن را رقم می زند.وسعت دارد و گستره ی آن به اندازه ی نوع بشر است.وقتی چنین تفکری غالب بر تولید فریاد شود انگاه رسیدن به اهداف نیز لذت بخش می شود.
گرچه در هنگام تولید فریاد هم لذت موجود است اما آن مقدمه ای بر ماندگاری لذت است.تعجبی ندارد که لذت در فریاد همیشه موفق تر از انواع موانع در تولید عمل کند .عمل و شجاعت در تولید نیز بر مبنای لذت آنی و اتی ایجاد می گردد.فرد به درون خویش می نگرد و آزمایش می نماید.لذتی که در فریاد است در خاموشی نیست.سکوت برای چنین افرادی مرگ تدریجی است.به همین دلیل است که میان انسان ها تفاوت قائل می شوند.آنکس که از فریاد برای خویش لذت می سازد و آنکس که فریاد سازی را برای خود نوعی موفقیت در نظر می گیرد.درد سازان همان درد علاجان نیستند.تفاوت تنها در ماهیت آن هاست.لذت از برون به درون منتقل نمی شود بلکه از درون به برون می رود تا عمل نماید.پس مبنای اصلی آن درون آدمی است گرچه رسیدن به اهداف باعث ماندگاری و استحکام آن می شود.
لذت ،استحکام عمل و باور درست را ایجاد می کند.در درون آدمی فرمانی برای رسیدن به رشد و تعالی سازی جامعه است.آغازی برای فریاد است اما پایانی را متصور نمی گردد.در واقع می توان آدمی را برای تولید فریاد به نوعی در درون خویش یافت.لذتی که جنبه ی انسانی دارد و جوهره ی او را مد نظر قرار می دهد.شاید لذتی که خاص و درونی که نهایت تعلق را به نوع بشریت داشته باشد.بر همین اساس است که فریاد سازان نمی توانند برتری جو و قدرت طلب گردند.همینکه اهداف وصول یافتند خود را موفق می دانند و نوع بشر را در نجات مقرر می یابند.لذت در درون با رسیدن به منظورهای آدمی محقق شده می گردد و بدین سان است که لذت دانایان دارای مفاهیمی بالاتر از منافع شخصی یا قومی می شوند.لذت در فریاد مسیری انسانی را نشان می دهد.