به قلم ـ استاد جعفر دیناروند
رئیس کارگروه تخصصی امور اجتماعی اتاق فکر انجمن روزنامه نگاران
فریاد را می توان وسیله ای برای رسیدن به هدف دانست.امکانی که در دست آدمی است و اوست که از آن برای منظورهای خاصی استفاده می کند.بدیهی است که تاثیر هر وسیله برای رسیدن به هدف اساسی برای ارزیابی است.
به زبان دیگر در فریاد نه تنها به عنوان امری مهم که تاثیر مهم تر مد نظر می باشد.وسیله بودن فقط بیانگر نوع انتخاب است اما در مورد چگونگی این گزینش نیز باید موضوعاتی در نظر گرفته شوند.فریاد که وسیله ای انسانی باشد تاثیر و تغییر سازی آن نیز تحت تاثیر چنین نگرشی است.وسیله ای که برای رفع مسئولیت نیست و اهدافی بلندتر و معنا دارتر را در خود جای می دهد.بی تاثیر بودن هر وسیله تنها تباه نمودن آن است.فریاد از دل بر می خیزد زیرا فهمی والا دارد.وسیله ای که می تواند نفوذی موثر بر ساختارهای غلط نموده و آن ها را از بن و بیخ برکند.
فریاد با چنین نگرشی مغلوب هیچ فشاری نمی شود و دست بالا را مد نظر قرار می دهد.این دست بالایی از نفوذ آن ناشی می شود.شاید تفسیر آن چندان مشکل نباشد.امری که انسانی شود نفوذش نیز در همین معنا یافت می گردد.فریادی که د ارای نفوذ بر انسان هاست از راه های غیر معقول بدان نمی رسد.بنابراین باید برای نفوذ فریاد بابی تازه باز شود و آن را عاملی در تغییرات در نظر گرفت.در واقع این فریاد نیست که تغییرات را ایجاد می کند بلکه نفوذی است که رسایی دارد و بر نوع بشر موثر واقع می گردد.پس می توان منظور از نفوذ فریاد را تنها در زیر یا بم بودن آن نیافت بلکه رسا بودن آن برای فهم بهتر را اساسی برای ارزیابی در نظر گرفت.نفوذ در این معنا فرورفتن است.مانند تیری است که به هدف برخورد می کند.اگر تیری شلیک شود اما به هدف نرسد چیزی جز اتلاف وقت محسوب نمی شود.
اثر کردن نیز مرحله ی بعدی آن است.در واقع نمی توان فرورفتن را پایان کار دانست بلکه تاثیری که بر جای می گذارد هم مهم تلقی می گردد.بنابراین در فریاد، رسایی بودن آن همان نفوذ پذیری آن است که هرگز همراه با جبر و زور نیست.هیچ تحمیلی در نفوذ پذیری فریاد قابل قبول نیست.این ما را به سمتی دیگر نیز هدایت می کند و آن این است که هر دادی را فریاد ندانیم و هرشخصی را عاملی در فریاد سازی در نظر نگیریم.فریاد اگر همراه با نفوذ باشد دارای ویژگی های معینی است.از فهم و درک درد گرفته تا سنجیدن موقعیت ها در نوسان است.از رسیدن به رشد فردی تا جمعی در تحول گرایی است.لذا باید نفوذ در فریاد را موضوعی جدی بگیریم.نه از این بابت که هر تغییری را ایجاد کند بلکه نوعی تحول و تکامل گرایی را در پیش روی خود داشته باشد و برای رسیدن به آن تلاش کند.نفوذی که بدون شک انسانی است و از جوهره ی درونی آدمی بر می خیزد.
نفوذ پذیری فریاد موید بسیاری از موارد انسانی است.چون از دل برمی خیزد لاجرم بر دل می نشیند.این بدان معنی است که فریاد سازان انسان هایی والا هستند که درد بشری را بهتر درک می کنند.چون خویشتن را در رشد و تعالی می یابند بنابراین محدوده ای جغرافیایی را محصور خویش قرار نمی دهند.خود فریادزن است و خویشتن را همدرد می داند.این همان نفوذ سازی است.منفعت طلبی نیست که شک برانگیز و خودخواهی تلقی شود.نفوذ در این حالت کلی است و شامل تمام افراد جامعه می شود.رسایی در این راستا دارای معنایی فراتر از وضعیت موجود است.آن را برای رسیدن به وضعیت مطلوب در نظر می گیرند که بسیار حیاتی است.باید این نفوذ را از امر انسانی جدا ننمود که اگر شود دیگر نفوذ نخواهد بود.نفوذ یا فرورفتن تیر در هدف همان رسیدن به ترقی انسانی است.
شاید برای توضیح بیشتر بتوان ادعا های دیگری را مطرح نمود و آن اینکه اگر فریاد نفوذ پذیر نباشد دیگر فریاد نیست.نوعی اعتراض یا داد و قال کردن است که ممکن است محدود به منافع فرد یا جمعی باشد که آن را ایجاد می کنند.شمول بشری ندارد و تنها در اقلیتی خاص قابل بررسی می شود.نفوذ برای این مهم چیزی جز نگرش جهانی نیست.جدا شدن از خود و پیوستن به نوع خویش است.شناخت خویشتن مقدمه ای برای نفوذ می شود تا بدین سان دیگران را نیز به آن سمت هدایت نماید.طبیعی است که رسایی آن نیز نمی تواند به آسانی به دست اید.کسانی را می طلبد که خصوصیات درکی و فهمی بالایی داشته باشند.در دانایی کوشا و در هوشیار سازی هنرمند باشند.این نفوذ برای نجات نوع بشر است و در نهایت رسیدن به ساختن دوباره ی جوهره ی بشری است.
نفوذ فریاد به معنای راه یافتن به درون انسان هاست.باور دیگران به درست بودن فریاد است.شناخت کامل از تصحیح امور است.اندیشمندی در ابتدای آن جای دارد و تفکر مایه ای برای رسیدن به اهداف است.در چنین وضعیتی فریاد باید نفوذ پذیر باشد.راه ها را بیابد و دردها را منتقل کند.هوشیار سازی کاذب را کنار زند و درست ترین معرفی را به همراه داشته باشد.فریاد معنا دار همین است که نفوذ خود را می یابد.نوع فریاد زن از ماهیت اساس کار است و جنس یا زبان او چندان موثر بر نفوذ نخواهد بود.پس هر کس که دارای ویژگی های انسانی باشد می تواند نفوذ پذیر با فریاد گردد.فریاد همراه با رسایی و به فهمی یکی از بهترین راه ها برای نفوذ در دل هاست.بیداری ساز و هوشیار نگر است.نفوذ را برای فریاد باید مهم تلقی نمود که اگر نشود زحمتی بیهوده خواهدبود.
