به قلم ـ استاد جعفر دیناروند
رئیس کارگروه تخصصی امور اجتماعی اتاق فکر انجمن روزنامه
فکر را می توان یک توانایی برای یافتن راه چاره دانست.عمل فکر همان تفکر است و تا این مورد روی ندهد تاثیر توانایی مطرح نمی شود.بنابراین از فکر می توان برای یافتن انواعی از راه ها که قادرند تا مشکلات را حل کنند، استفاده نمود.
فکر از ابتدای ورود آدمی به این جهان همراه اوست اما نیازمند به رشد و تعالی است.اگر تفکر روی دهد آنگاه فرد متفکر نامیده می شود.استفاده از این قوه برای راه یابی به انواعی از علاج هاست.باید برای فکر که تنها قوه است راه هایی برای رشد یافت.از این بابت می توان انواعی از ارتباطات را نیز مد نظر قرار داد.فکر اگر ساکن بماند قابل استفاده نیست.تفکر است که انسان را به سوی استفاده از فکر راهنمایی می کند.نشستن و استفاده کردن از فکر باعث می شود تا برای انواعی از مشکلات و مسائل و به تبع آن رشد و تعالی خویش و جامعه روش هایی را یافت.
در این میان رابطه ی بین فکر و فریاد هم قابل بررسی است.این بدان معناست که در تفکر فریاد وارد می شود و در فریاد تفکر موثر واقع می گردد.بررسی این رابطه از دو جهت قابل قبول است.اول اینکه تفکر باعث فریاد می شود و دوم اینکه این فریاد است که منعکس کننده ی تفکر می باشد.البته این بدان معنا نیست که هر فریادی را ناشی از تفکر بنامیم بلکه منظور این است که متفکرین از فریاد برای رساندن پیام بیداری استفاده می کنند.پس فریاد و تفکر رابطه ای تنگانگ دارند.اینکه نوع فریاد چگونه است؟و اینکه آیا منظور صدا درآوردن است؟ باید گفت ک اساس را تفکر معین می کند.فریادهایی که در سکوت ایجاد می شوند همان رابطه ی میان فکر و فریاد را منعکس می نمایند.فریادی که بر اساس فکر تولید شود انسانی و برای بیداری نسل آدمی است.
در تحلیل های علمی هم می توان رابطه ی میان فریاد و فکر را دریافت.فریاد نوعی بیداری است.هوشیار سازی برای خود شناختی است.معرفی انواعی از ظلم ها و ستم هاست.هوشیار دادن به جامعه ای است که نوع بشر در آن زندگی می کند.بدیهی است که چنین وضعیتی را هر کسی قادر به شناخت نیست.تفکر مداخله گر است و آدمی که رشد یافته در این استعداد است وارد فعالیت هاست.بنابراین این مورد که انتظار از متفکرین اساس موفقیت فریاد هاست بسیار بدیهی و قابل قبول می گردد.فریادهایی که دارای انواعی از شکل ها هستند و از سکوت تا اخم و از صدای بلند تا کوتاه در تغییرات می باشند.تفکر حاصل فکر کردن برای رساندن ندای یک اندیشمند برای رسیدن به توفیقات انسانی است.متفکری که متعهد به استفاده از راه های منطقی و علمی است.
بنابراین فکر می تواند نوعی داشت آدمی برای رسیدن به منظورها باشد.راه هایی تولید کند تا انسان را به اوج رساند.تلاش هایی که متفکران بدین شکل خواستارند از درون آدمی و برای رسیدن به رشد انسانی است.فریاد اگر انواعی دارد اما زمانی می تواند منشا خیر باشد که بر اساس اندیشه و اندیشمندی باشد.از این نظر است که میان انواعی از فریاد ها تفاوت است.کودکی که فریاد می زند یا ابلهی که دیگران را می ترساند نیز فریاد نامیده می شوند اما اساس آن ها نه تفکر است و نه انسانی محسوب می گردد.فریاد بر اساس تفکر همان یافتن راه ها برای بیداری و هوشیاری است.فریادی که منطقی است بنیانی فکری دارد که نوع بشر فرهیخته از آن استفاده می کند.فریاد و فکر دارای یک منظورند و بنیان آن نوع انسان و جوهره ی اوست.
گاه فریاد نیز می تواند تفکر را ایجاد کند.در چنین وضعیتی تفکر اولیه را کسانی دارند که فریاد را می سازند.بعد از آن است که انواعی از شنونده ها یا حس کنندگان به حرکت در می آیند و به فکر فرو می روند و این توانایی را به حرکت وادار می کنند.پس فریاد در چنین شکلی تولید کننده ی فکر است.گرچه میان انواعی از تفکرات تفاوت وجود دارد اما اینکه فردی بتواند بر اساس تفکر حرف خود را بزند یا اظهار نظر کند دارای ارزش علمی و انسانی است.بدون تفکر وارد فعالیت شدن تنها نوعی آزمایش و خطاست.پس فریادی که بر اساس تفکر ایجاد می شود خود تولید کننده ی تفکرات دیگری می شود.انسان هایی که بیدار می شوند و جامعه ی خویش را در انواعی از مشکلات می یابند و با تفکر برای یافتن راه حل ها اقدام می کنند.
آن ها نیز فریاد می زنند و دیگران را به تفکر دعوت می نمایند.در چنین وضعیتی فکر گسترش می یابد و جامعه ای متفکر می سازد.وقتی فریاد بتواند متفکران بیشتری تولید کند نوعی توفیق در فعالیت ها را رقم می زند که نتیجه ی آن یکپارچگی فکری مردمانی است که می خواهند به رشد و تعالی رسند.جامعه ای متفکر و فرهیخته که اساس فعالیت ها را بر روش های درست و منطقی قرار می دهد و انرژی خویش را بیهوده تلف نمی کند.مشکلات را می شناسد و برای رفع آن ها اقدام می کند.فریادی که بر اساس تفکر ایجاد می گردد خود ایجاد کننده ی تفکراتی جدید می شود که در راستای همان منظورهایی اولیه است.اهدافی انسانی و رشد دهنده که برای رسیدن به تعالی و ترقی آدمی است .رشدی که جز با بررسی درونی امکان توفیق نمی یابد.