نويسنده : استاد جعفر دیناروند
پس از اتمام مقالات استاد جعفر دیناروند با عنوان « فریاد » از امروز با موضوع جدید یعنی « گرداب شوش » روزهای جمعه ی هر هفته در خدمت مخاطبین شوش نیوز هستیم .
کلمات با خواننده ها حرف می زنند و منظور خود را بیان می دارند.به عبارات تبدیل می شوند تا دایره ی فهم را گسترش دهند و زمانی که به متن می رسند بالاترین اثر را انتظار دارند.گرداب یک کلمه است.در کنار واژه های دیگر قرار می گیرد و دنیایی از فهم و درک را به ارمغان می آورد.گرداب شوش عبارت انتخابی من است تا بدین سان قادر باشم که بسیاری از حرف ها را منتقل کنم.شوش در گرداب یا گرداب در شوش دارای دو مفهوم مختلف است.
شوش شهری منحصر به فرد است.این به معنای گریز از استمرار تحقیق نیست.تعریفی برای خودنمایی یا فریب دیگران نخواهد بود.بسیاری از کلمات برای رفع مسئولیت ها استفاده می کنند اما برای من شوش شهری با ویژگی های خاص قابل احترام است.آن را دوست دارم و بر این عقیده ی خود پابرجا مانده ام.
گذر زمان از شوش شکل های مختلفی ساخته است.آن زمان که عظمتی تاریخی داشت و شاهان آن را به عنوان پایتخت زمستانی برگزیدند،معروف و مشهور گشت.از آن به نام اولین شهر دنیا ذکر شده است.نام شهر کلمه ای آسان و ساده نیست.
شوش در قبل از تاریخ هم وجود داشت.نامی که در نوشته های دانشمندان و تاریخ شناسان کاملا مشهود و دارای معنا و مفهوم است.در کتاب های مذهبی مانند تورات هم آمده است.پس شوش دارای نامی و شهرتی بود.مانند بسیاری از رویدادهای تاریخی دنیا دچار حوادث گردید و شادی ها و عذاب های فراوانی را در خود یافت.
شاهان ساسانی شکست خوردند و عظمت شوش به یکباره دچار مشکل شد.دینی جدید به نام اسلام وارد ایران گردید و مردم پیرو آن شدند.شوش در ابتدا سنی مذهب گشت اما به تدریج انواعی از ادیان مانند یهود و نیزشیعیان را در خود جای داد.جنازه ی تنها پیامبر مدفون در ایران کشف شد و به روش اسلامی دوباره دفن گردید.
بدون شک شوش چندان آرام نیافت.به این سادگی عظمت خود را فراموش نکرد و در دنیای متمدن آن روز جایگاه خویش را در نوشته ها و کتب تاریخی حفظ کرد.مطالعه برای یافتن آثار و باقی مانده های دوران عظمت آغاز گردید.پای جهانگردان و کاشفان آثار باستانی به این شهر باز گردید.
شوش دوباره جان گرفت و مردمانی از دیار بیگانه در پی یافتن انواعی از نشانه های تمدن شوش وارد گردیدند.یافتند و بردند و شاید هم تاراج نمودند.قرار دادها بسته شد و کشورهایی مانند فرانسه پیشقدم در کشف و بیرون بردن آثار گردیدند.شوش بود و آثار باستانی و طمعی که دیگران می دانستند چگونه پنهان نگه دارند.
شوش بیابان شده بود.مقبره ای در میان انواع درختان سدر یا کنار و شاووری که خروشان از کنار آن می گذشت.شاعری غریب در بالاتر و در مخروبه ای که قبرستان عبدالله بن علی نامگذاری شده بود.حتی بسیاری نمی دانستند که این چگونه مکانی است.شوش قدیم کم کم به جدید تبدیل می شد.
با ورود کاشفان، مردمانی از دیار دیگر اقدام به کار اقتصادی نمودند و در اطراف حرم کاروانسراها ساختند و نام خود را بر آن ها گذاشتند که دیگران بدانند به کجا مراجعه کنند و چه جنسی را بخرند.شوش مجتمع در اطراف حرم گشت.زیارتگاهی که مردمان روستایی سالی یک بار در حداقل آن به این مکان می آمدند.
شوش جدید تابع روستاهای اطراف گشت.قدمت شوش جدید کمتر از روستاهاست.پس این اطراف بودند که با تولیدات کشاورزی و دامی خود شوش جدید را تغذیه می کردند و البته نیز این شوش جدید و کاروانسراها بودند که سایر مایحتاج مردم از قبیل چای و انواع ارزاق را تهیه می کردند.
شوش جدید از حالت کاروانسرایی خارج شد و تبدیل به روستایی بزرگ تر گردید.نیشکر آن معروف گشت و شرکت نیشکر کار خود را آغاز نمود و مهاجرین را ترغیب به وارد شدن کرد.شوش علاقه مندان وسیعی را یافت.اشتغال به حد اعلی خود رسید.شوش چند فرهنگی گشت.
تنها مدرسه ی دولتی آن به مدارس تبدیل گردید و فارغ التحصیلانی از جنس مردم بومی وارد فعالیت ها شدند.انتظار از پیشرفت بسیار زیاد بود.همه در فکر کسب درآمد شدند و حضرت دانیال هم مایه ی برکت و رزق گردید.تپه ها عامل جذب خارجی ها،کارخانه ها عامل کاریابی و آب و هوای خوب باعث جذب مردمانی شد که این محل را برگزیدند.تغییرات به سرعت انجام گرفت اما
شوش در گردابی از مشکلات گرفتار شد.اصطلاحی برای آن به کار رفت که دایره وار و با سرعت در جای خویش ماند و البته بعضی نیز از درون آن پرتاب شدند و به نان و مالی رسیدند.گرداب شوش سرعتی وصف ناپذیر یافت و از درون خویش عمیق تر شد.گرداب شوش را خود شوشی ها ایجاد کردند و ندانستند که عمیق تر کردن آن برابر با مرگ تدریحی خواهد بود.گرداب شوش به همین منظور در نوشته های من جا خوش کرده است.