به قلم ـ استاد جعفر دیناروند
بسیاری از واژه ها و عبارات در معنای لغوی خویش می مانند و نمی توانند یاوری در درک گردند.اینکه باید معنی لغوی را مهم دانست ؟شکی نیست اما اینکه آیا قادر است تا دایره ی درک و فهم را گسترش دهد؟
موضوع دیگری است.ما علاوه بر معنای لغوی به مفهوم هم نیاز داریم.مفهوم گرداب بسیار فراتر و عمیق تر از معنای لغوی است.بر اساس همین ویژگی است که مفهوم را برای انسان هایی به کار می برند که دارای قدرت درک بالایی هستند.از نیروهای درونی رشد یافته ی خویش مانند فکر و عقل استفاده می کنند و بیشترین و درست ترین برداشت ها را انجام می دهند.آن ها در محلی به نام گرداب باقی نمی مانند و آن را به انواعی از رفتارها و کردارها تسری می دهند.گرداب شوش دارای مفهومی عمیق و ظریف است.
شوش به عنوان شهری که در اشکال مختلف دارای قدمت است بارها و بارها دچار این گرداب شده است.از دوران قبل از تاریخ گرفته تا به امروز که شوش جدید نامیده می شود.از گذشته ها که بگذریم می بایست تجربه را چاشنی امروز کنیم تا بتوانیم از درون این گرداب ها رهایی یابیم.
مفهوم گرداب شوش تنها مربوط به امروز می شود و هدف اصلی هم بیان و معرفی آن هایی است که در درون شهر موجودند و بسیاری نیز از آن غافل می باشند.غفلت عوام از این قضیه است که ما را بر آن داشت تا مفهوم را اصل بدانیم تا نخبگان و فرهیختگان به سوی آن بشتابند و صخره ها را بردارند تا گرداب ها حذف شوند.
درک این موضوع بسیار حیاتی است زیرا بسیاری از مردم خوشحال از حرکتند و تفریح را می یابند در حالی که بر سر جای خویش مانده اند و مسیری را به سمت آینده ای روشن طی نمی کنند.شاید هم قصدی در کار باشد و شاید هم نباشد.ادراک این موضوع بسیار مهم است تا بدین شکل بتوان برداشتی منطقی نمود که این گرداب ها را چه کسی صاحب و مالک است و از این رهگذر کدامین درآمد و منفعت را شامل می شود؟
ما شوش را انواعی از گرداب ها یافتیم وبر وجود آن ها اصرار داریم.موانعی بزرگ در کنار مردمانی بزرگ که چرخیدن های ماهرانه را ایجاد می کنند.چه خنده هایی که از بابت این چرخش ها ایجاد می شود و چه گریه هایی که در اساس به وجود می آیند.ادراک گرداب شوش بسیار راهگشاست.
گرداب شوش را نه در معنی که در برداشت نیاز داریم.باید ورودی ها به آن متفکرین و دانشمندان شوشی باشند که در پنهان کاری ها خویش می چرخند و گاه خود را خارج از آن در می یابند که ما در گرداب ها نماندیم و بر چرخش آن ورود ننمودیم.شاید هم درست باشد اما سایرین را چه باید و ما را برای نجات چه شاید؟
مفهوم با معنا همخوانی دارد و شکل و شمایل نیز تایید کننده ی حرکت هاست.چه را باید گرداب دید؟کدامین راه را، باید چرخیدن نامید؟این کدامین برنامه برای چرخاندن هاست؟ما را چه می شود؟این ها را در گرداب گرفتار شدن گویند.راحت خوابیدن و به امید به مقصد رسیدن های باطل است.گاه خود ،همان سازنده ی گرداب ها هستیم.با رفتارهای بیهوده و حسادت های نامربوط و فقط خودنمایی برای خویشتن داری است.گرداب های خود ساخته بدترین نوع و کشنده ترین آن هاست.
باید گرداب شوش را فهمید و در درون جای داد.ادراک آن گرچه برای همه میسر نیست اما همین که قلیلی به ان دست یابند امیدی برای پرداختن می شود.از فریب کاری های چرخیدن ها برحذر باشیم که مانند چرخ و فلک های پارک بازی اند که نهایت آن در جای خود ماندن و گیج شدن است.در این میان پولی نیز داده می شود تا به این مهم دست یابی شود.
مفهوم گرداب های شوش دارای شکل های مختلف اجتماعی و اقتصادی است گرچه سایر موارد مانند سیاسی و فرهنگی هم قابل ادراک است.ما به کسی بدبین نیستیم اما درک آن را شایسته ی افرادی می دانیم که در دایره ای خاص گرفتار نباشند.این مهم خصوصا در دایره ی سیاسی کاری که خود گردابی معروف است حاصل می شود.اینکه من را با فلان حزب باید شناخت و فلان ایده، شهر را به افق های روشن خواهد کشاند.واقعیت امر این است که گرداب های شوش موضوعات فراوانی دارند.
مفهوم گرداب شوش نشان دهنده ی چرخیدن شهر در میان انواعی از مشکلات و مسائلی است که ما وجود آن ها را لازم می دانیم.شاید هم دلیل اصلی آن تفریحگاه بودن آن ها باشد.باید بدانیم و بدانند که نتیجه ی ورود در گرداب ها نابودی و از بین رفتن هاست.شوش در درون چنین گرداب هایی گرفتار است.باید برای نجات آن فکری کرد.مفهوم گرداب شوش فراتر از مکان های درون اقیانوس ها و رودخانه هاست.درک والا نیاز دارد و خردورزی مستمر را خواستار است.