به قلم ـ استاد جعفر دیناروند
شوش وارد صدمین سال تاسیس خود به عنوان شوش جدید گردید.از کاروانسرایی گذشت و وارد روستا نشینی شد.از روستا به بخش و از بخش تبدیل به شهرستانی بزرگ گردید.
زندگی در شوش دارای فراز و نشیب های مختلفی گشت.سبک زندگی در شوش تابع عوامل بسیاری گردید.این شیوه باعث شد تا ما آن را گرداب بنامیم.
گرداب زندگی در شوش معنایی خاص دارد.نوعی درجا زدن و به دور خود چرخیدن است.البته از نظرهایی هم گرفتار شدن است.پرداختن به این موضوع تابع گذشت زمان است و به همین دلیل است که انواعی از تفکرات سنتی و عرفی نیز مداخله گر می باشند.دنیای در حال تغییر در شوش چندان کارساز نشد.
تغییر اساسی برای انواعی از زندگی هاست.از سبک تشکیل خانواده گرفته تا داد و ستد و شیوه ی فرزند داری که هر یک در قالب زندگی قرار می گیرند.فرزندانی که امروز به دنیا می آیند برای آینده ای مشخص ساخته نمی شوند.آن ها در گذشته ای می مانند که پدران ماندند.گرفتار در دورانی که فقط گیج کننده است.
زندگی در تمام ابعاد خود نیازمند به رشد و ترقی است.امروز شوش نمی تواند مانند دیروزی باشد که همه با هم در زیر یک سقف زندگی می کردند.درآمد کشاورزی یا دامداری بود و یا در شکل جدید آن کارگری و اشتغال در کارخانه ها برای نان دهی انبوهی از افراد باشد.این گردابی است که همچنان می چرخد و نسل ها را در خود جای می دهد.
در این گرداب ،سنت ها برای سبک زندگی حرف اول را می زنند.پدران و بزرگان ایل و طایفه مهم ترین تصمیمات را می گیرند و گاه در تشکیل خانواده نیز همان محدودیت های فامیلی و خونی را مطرح می نمایند.در چنین وضعیتی است که نوع ازدواج دهه ی شصت با امروز همانی است که در دوران روستایی وجود داشت.گرداب تشکیل زندگی در ابتدای خود موجود است.
بها دادن به فرزند تابع همان تفکراتی است که بود.ریش سفید ها را باید دید تا مشکلات خانواده حل شوند.کدخدا منشی به جای منظق و گفتگو در زندگی شوشی ها مسلط تر است.این مهم حتی در رعایت قانون هم قابل توجه است.در انواع درگیری های موجود استفاده از خشونت و فرار از قانون،گردابی برای فرو بردن مردم شوش است.
در خرید و فروش ها هم این چنین است.خریدهای عید و رفع کمبودهای ارزاقی تابع بهداشت نیست و بسیاری از مردم ضمن گریز از این گرداب، سبکی دیگر را انتخاب کرده اند که نشان دهنده ی نوعی فرار از واقعیات است.همین افراد در مراودات دوباره گرفتار گرداب زندگی می شوند.نوع خواستگاری ها و تجمع بیش از حد و بی تاثیر افراد همچنان حرف اول را می زند.نوع معاملات در ازدواج ها همچنان مانند صد سال پیش است.
در سبک خانواده نیز همچنان تصور تعدد زوجات و افزایش فرزندان بدون برنامه وجود دارد.گاه حتی ابتدایی ترین اطلاعات از خطرات زایمان های بسیار و پشت سر هم نیز موجود نیست.فرزند پسر داشتن را نوعی افتخار و دختر داشتن را نوعی از بین رفتن نسل می دانند.این گردابی عجیب است که رهایی از آن حتی در میان سواد داران محال شده است.
تفاهم تنها زمانی موجود است که فقط یک نفر از آن پیروز بیرون آید.قانون برای رفع مشکل بی اعتماد شده است.استفاده از انواع تیراندازی های عصر حجر هنوز پابرجاست.انواع ریخت و پاش ها در عروسی ها و دادن شام های آنچنانی و البته مشخص کردن محل دریافت کادو ها به امید کم کردن سنگینی هزینه همچنان وجود دارد.
طول زندگی در میان شوشی ها از تولد تا مرگ شامل انواعی از گرداب های کوچک و در نهایت گرداب بزرگ زندگی است.نه رشدی در شیوه ی ساختمان سازی است و نه تغییری در ازدواج و ادامه ی زندگی و حتی تعداد فرزند داری تصور می شود.همانی است که پدران بودند و همان راهی است که قبل از ما رفته اند.شاید همان مثل معروف باشد که مگر پدران ما از گرسنگی مردند که ما بمیریم.
زندگی شوش گردابی به بزرگی انواع تفکرات غلط و شیوه هایی قدیمی و سنتی که هم تابع سنت هاست و هم تابع انواع عرف ها و باورهایی است که حتی اساس آن شناخته شده نیست.کافی است که برای فرد اتاقکی آماده شود و چند کمد به صورت قسطی تهیه گردد و قالی فرش شود و تدارک یک شام و این می شود آغازی بر زندگی جدید که از نظرهایی همان زندگی و شیوه ی قبل از تاریخ است.
فرزند پروری و طریق رابطه ی با دیگران هرگز تابع وقت و زمان مفید نیست.هر زمان که شد باید بشود در حالی که برنامه ریزی در زندگی یکی از اصول اولیه ی موفقیت و آرامش در میان مردمان است.این در شوش فقط با گذر زمان تعیین می شود و افراد تابعی از همان چرخیدن ها می شوند.لذت بردن از زندگی مورد بی توجهی است و سفر و تفریح تنها زمانی معنا می یابد که بیکاری و وقت گذرانی باشد.این سبکی غلط در دنیای امروز شوشی هاست.