به قلم استاد ـ جعفر دیناروند
تعاریف نقد و نقد پذیری:در مورد تعریف از یک واژه یا کلمه، دو شیوه؛ رایج است.اول، معنای لغوی آن که مربوط به فرهنگ های لغوی است و دوم تعاریفی که جنبه ی تخصصی دارند که در هر علمی، اصول و مبانی خاصی را دارا هستند.
بنابراین در لغت شناسی، معیار؛ فرهنگ های لغت معتبر و در تعریف؛ ملاک؛ علم و تخصص در رشته است.در مورد نقد و نقد پذیری هر دو روش قابل بررسی و یاور در پرداختن به موضوع است.
معنای لغوی :در بررسی موضوع، معانی متفاوتی یافت شده است.نقد یعنی سره کردن، جداکردن پول خوب از بد، ظاهر ساختن عیوب یا محاسن کلام، پول و بها و آن چه فی الحال داده شود،خلاف نسیه، جمع آن نقود است.دهخدا معنای زیر را مطرح کرده است.جدا کردن خوب و سره از بد و ناسره، نقد ادبی، تشخیص معایب و محاسن اثری ادبی، ظاهر ساختن عیوب یا محاسن کلام، تشخیص، تمیز، ارزش، بها.
در معانی دیگر می توان به موارد زیر نیز اشاره داشت که مبین نزدیکی در معناست.نقد را سره از ناسره جدا کردن و شناختن محاسن و معایب گفتهاند.در اصطلاح، نقد به مفهوم داوری و قضاوت دوجانبه در مورد یک گزارهاست. این واژه در لغت به معنای بهینه چیزی را گزیدن آمدهاست. انتقاد اگر چه معادل این واژه نیست و تفاوتهایی مفهومی با آن دارد، اما همواره همراه این واژه بودهاست.نقد یعنی پیدا کردن خوبی ها از میان بدی ها .
در نقد پذیری، معنای لغوی شامل دو واژه است.اول نقد که معنای آن داده شد و دوم پذیرنده که به معنای قبول کننده است.این واژه به صورت ترکیب قابل قبول است لذا باید آن را بر همین اساس معنا نمود.نقد پذیر، آن که پذیرنده است.آن شخص یا گروهی است که نقد را پذیرا هستند.از آن استقبال می کنند.بنابراین پذیر که همان پذیرنده باشد، طرف مقابل نقد کننده است.در عملگرایی فاعل است و عاملی برای شنیدن یا توجه کننده به نقد کننده است.
تعریف واژه ها:در تعریف که بعدی از گسترش معنایی است، نقد را می توان روش نامید و بر این اساس می توان آن را "روشی مهم برای ارزیابی مفاهیم، پدیده ها و داده های مختلف در تولید و ارائه اندیشه ها "تعریف نمود.راه است، طریق است و لذا نمی توان آن را غیر از شیوه، موردی دیگر نامید.نقد کننده کسی است که از راه نقد وارد فعالیت ها می شود.
گرچه در تعریف نقد از روش استفاده شده اما در نقد ادبی از واژه ی دانش سود برده شده است."دانشی برای بررسی ویژگی ها و تفسیر نقاط قوت و ضعف یک اثر ادبی و تحلیل و ارزیابی آن در کنار تشریح جوانب پیچیده ی آثار ادبی و روشی برای سنجش اعتبار و مقام آن هاست."
نقد پذیری نیز دارای تعاریف مختلفی است که هر یک، بخشی از خصوصیات را در بر می گیرد.به طور مثال"حالتی است که در آن فرد خود را آماده ی شنیدن نظرات دیگر می نماید"بعضی آن را فرهنگ می دانند و از عبارت فرهنگ نقد پذیری جامعه استفاده می کنند.در تعاریف دیگر از واژه هایی مانند خصوصیات، شخصیت و ظرفیت استفاده می نمایند.مثلا نقد پذیری را خصوصیات روانی افراد برای قبول شنیده ها می دانند و در دیگری، شخصیت فرد را عاملی در نقد پذیری بر می شمارند.
ظرفیت و تحمل فرد را نیز با نقد پذیری متوازن بر می شمارند و آن را در تعریف خود قرار می دهند.برای ما تعریف از نقد پذیری شامل پذیرندگی است.رفتاری است که بر اساس آن فرد یا گروه منتظر نظرات و تحلیل های فرد یا افرادی دیگر می شود تا بر اساس آن ها،نقاط قوت و ضعف موضوع را دریابد.
بیان معنای لغوی و تعریف تنها برای روشن شدن محدوده ی موضوع است.این بدان معناست که خواننده بتواند میان آن چه باید باشد و آن چه مشابه است، تمایز قائل شود تا بدین شکل بتواند موضوع مورد نظر را در یابد و در همان چارچوب عمل کند. تعریف، حدود قائل شدن و نظم دادن است کما این که، معنای لغوی نیز مبین روشنگری و راه یابی درست در عرصه هاست.چه بسا برداشتی که افراد می نمایند متفاوت باشد اما لغت شناسی و تعریف علمی بتواند این مشکل را مرتفع نماید.