علی عبدالخانی
کارشناس ارشد علوم سیاسی دانشکده روابط بین الملل وزارت امور خارجه
امروزه هنگامی که بحث از امنیت به میان می آید اولین چیزی که به ذهن خطور می کند بحث «تروريسم» است .
در واقع تروریسم يكى از مهمترين مباحثى است كه اكنون در ميان سياستمداران و انديشمندان سياسى از آن زياد سخن به ميان آورده مىشود و به دليل اهميت چنين موضوعى، آثار مكتوب و غير مكتوبى در قالبهاى گوناگون، تدوين و ارائه گرديده است.
باید گفت که امنیت مفهومی پیچیده و چند بعدی است. در گذشته مهمترین بعد امنیت، امنیت نظامی بود. منتهی در سالهای اخیر بعدهای غیرنظامی امنیت مانند ابعاد سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، زیست محیطی و سایبری نیز اهمیت پیدا کرده اند. اما در حال حاضر یکی از مهمترین تهدیداتی که امنیت ملی کشورها را به خطر می اندازد بحث تروریسم است. در واقع ریشه خیلی از این چالشها را باید ناشی از جهانی شدن دانست. چرا که زندگی بواسطه جهانی شدن و توابع آن مانند بازشدن مرزها، جریان آزاد تجارت، تکنولوژی و غیره مدام در جریان است و کنترل مرزها شیوه سابق خود را از دست داده است. لذا امروزه امنیت ابعاد بهم پیوسته ای پیدا کرده است.
همانطور که اشاره شد امروزه کشورها با معضلی به نام تروریست رو به رو هستند که حوزه نفوذ آن را در حال حاضر در خاورمیانه و در قالب گروه های تکفیری و سلفی شاهد هستیم. شبحی که از افغانستان آغاز و امروزه سراسر جهان و بویژه خاورمیانه را دربرگرفته است.در واقع ریشه آن را باید در اواخر دهه 90 و با کمک آمریکا و برای مقابله با کمونیسم شوروی دانست.که در قالب گروه های چریکی کوچکی بنام القاعده و طالبان ظهور کرد.و امروزه به بلای جان غرب و بویژه آمریکا مبدل گشته است.
ریشه مقابله با تروریسم را باید در حوادث پس از 11 سپتامبر 2001 و حمله تروریستی به برجهای تجاری دوقولوی آمریکا جستجو کرد.چرا که پس از آن واقعه بوش دکترین حمله پیش دستانه و بحث مبارزه با ترورسم را مطرح کرد. لذا امروزه مبارزه با پدیدهی تروریسم به یک امر مبتلابه نظام بینالمللی مبدل گردیده است.چرا که وضعیت نابه سامان ناشی از وقوع آن نه تنها موجب خدشهدار شدن امنیت انسانی شده، بلکه صلح و امنیت ملی و بینالمللی را مورد هجمهی خود قرار داده است.
تروريسم مسائل مختلف قومي،مذهبي ،سياسي و... را در نظر دارد .اگرتروريسم را در بعد داخلي آن مد نظر قرار دهيم گروه هايي که خواستار يکسري هدف هاي قوي هستند نمايان مي شوند و انگيزه آنها تجزيه طلبي است که در اسپانيا و سريلانکا نظير آن بوده است و يا در برخورد با دولت و براي مقاصد اقتصادي است که کلمبيا مصداقي براي اين امر مي باشد.
در کشورهاي خاورميانه مورد شاخص تروريسم دولتي، عربستان است. و براي رسيدن به اهداف خود مخالفين خود را به آساني چه به صورت فردي وچه به صورت گروهي ترور مي کند . اما به دليل اينکه این کشور در حمايت آمريکا و جهان غرب است در نتیجه ما شاهد اجماعی جهانی به وسیله سازمانهای بین المللی علیه این کشور نبودیم.
لذا جهان امروز بیش از هر زمان دیگری به امنیت نیاز دارد.که می توان آن را در قالب صلح پیاده کرد. در این میان، شناخت نظام هنجاری حاکم بر جوامع اعم از ملی و بینالمللی و مجموعه هنجارهای حقوقی بینالمللی مرتبط با امنیت و صلح و مبارزه با تهدیدات امنیتی مانند تروریسم، از ضروریاتی است که از پارهای جهات حتی بر سایر جنبههای بشری و محیط زندگی آن، تقدم و اولویت دارد. از دید دیگر، برخی از علل و عوامل وضعیت بحران زدهی کنونی و موانع فراروی صلح واقعی و مورد نیاز بشر در مسیر تعالی، به همین هنجارها و نظامی بر میگردد که بر این اساس، پایهریزی شدهاند و مدیریت امور بینالمللی و برخی مسائل ملی را تحتالشعاع قرار دادهاند. علیایحال، شناخت صلح و امنیتو مقابله با تهدیات جهانی هم در بعد روابط میان بشری و همچنین تعاملات و روابط بینالدولی و نهایتاً نقش سازمانهای بینالمللی دولتی و غیردولتی در این زمینه، یکی از رهیافتهای ضروری و حتی حیاتی در بازشناسی وضعیت صلح، علل و عوامل تهدید صلح در دوران معاصر، مبارزه با تروریسم، ترسیم چشمانداز وضعیت آینده و همچنین ارایه بنیان های نظری و عملی در راستای ایجاد الگو یا الگوهایی است که بتواند نیاز بشر، ملتها و دولتها به صلح را برآورده سازد. .
با اینکه شورای امنیت در قطعنامههای ضدتروریستی، تروریسم را تهدیدی علیه صلح و امنیت بینالمللی شمرده است، با این حال پوزیتیویسم حقوقی مانع از آن نیست که شورای امنیت به رعایت الزامات و برآیندهای طبیعی و منطقی این شناسایی خود فراخوانده شود و جامعهی مدنی جهانی، مسئلهی «شناخت علل تروریسم» را به منظور «تقدمبخشی به پیشگیری» در دستور کار ملل متحد و سایر سازمانهای بینالمللی برجسته سازد.اما فارغ از این مسئلهی و ابعاد حقوق موضوعهی تروریسم از نگاه شورای امنیت، آنچه در عمل از فرایند مبارزه با تروریسم زاده شده و نمود یافته، نه «تروریسم» بلکه «ضد تروریسم به منزلهی تهدید واقعی صلح و امنیت بینالمللی» میباشد.
ایران در مواجه با تروریسم
درباره بحث اهمیت ایران در مبارزه با تروریسم و این که جمهوری اسلامی چه نقشی می تواند در ائتلاف ضد تروریستی داشته باشد باید گفت ایران خود بزرگترین قربانی تروریسم بوده و به همین خاطر همواره با برخورد دوگانه و وجود استانداردهای دوگانه در قبال تروریسم مخالف بوده است. پیشنهاد مهم رئیس جمهور محترم در جریان سخنرانی خود در مجمع عمومی سازمان ملل در سال 2013 تحت عنوان «جهان علیه خشونت و تروریسم» که همان سال به قطعنامه مجمع عمومی تصویب شد، گام مثبتی در خروج ساز و کارهای ضد تروریسم از حالت انتخابی و استفاده ابزاری است.
به علاوه همانگونه که گفته شد ایران یکی از کشورهای اصلی ائتلاف چهارگانه ضد تروریسم در سوریه است و گام های مهمی در این راستا در هر سه جنبه نظامی، سیاسی و بین المللی به همراه سایر اعضای این ائتلاف برداشته است. این ائتلاف چهارگانه یکی از مهمترین و موثرترین اقدامات ضد تروریسم در دهه های اخیر است و باید به آن توجه کافی شود. مرکز اصلی این ائتلاف دو کشور سوریه و عر اق هستند که مهترین هدف فعالیت های مخرب تروریست های هستند و دو کشور ایران و روسیه هم بعنوان همسایگان این دو کشور به آنها در مبارزه با تروریسم کمک می کنند.
نکته مهم دیگر این است که در مبارزه با تروریسم کشورهای منطقه هستند که نقش اصلی را بر عهده دارند، چرا که هرچه نزدیکی جغرافیایی کشورها به مراکز اصلی فعالیت تروریست ها بیشتر باشد، تهدیدات علیه آن کشورها بیشتر و در نتیجه نقش آن کشورها در مقابله با تروریسم نیز مهم تر خواهد بود. ممکن است آمریکایی ها یا اروپایی ها اقداماتی را در مبارزه محدود و نمایشی با تروریسم انجام دهند، اما بدون شک اولویت این موضوع برای آنها با فاصله جغرافیایی شان نسبت عکس دارد.
ایران یکی از کشورهایی است که سالهاست بر این نکته تاکید می کند که جهان باید به راهکارهای واقعی و موثر در مقابله با تروریسم روی آورد و استفاده ابزاری و گزینشی از آن را کنار بگذارد. گفتگوی تلفنی رئیس جمهور فرانسه با جناب آقای روحانی نیز با وجه به همین نقش سازنده و پیشرو ایران در مبارزه با تروریسم صورت گرفته است. با این حال این که چقدر این حرکت های مثبت اعلام در عمل به سیاست ها و تلاش های واقعی ضد تروریسم تبدیل می شود، موضوعی است که باید منتظر ماند و دید.