به قلم ـ استاد جعفر دیناروند
در جریان پیروزی انقلاب اسلامی رویدادهای متعددی به وقوع پیوستند.بعضی برای تسریع در موفقیت لازم و ضروری بودند و تعدادی نیز کمکی به آن نکردند.شناخت رویدادهایی که کمک دهنده و نیز مانع بودند برای آیندگان امری لازم و ضروری است.
ما این رویدادها را در چند مقطع قابل مطالعه می دانیم.مقطعی که هنوز انقلاب به اوج نرسیده بود،زمانی که در اوج بود و پیروز گشت و زمانی که انقلاب وارد مرحله ی بعد از توفیق گردید.
بدیهی است که شناخت همه ی آن ها لازم و ضروری است اما در این میان موثرترین ها قابلیت بررسی بیشتری دارند.به طور مثال در مقطع قبل از پیروزی رویداد پانزده ی خرداد چهل و دو بسیار حیاتی بود.یاوری مهم در جرقه زدن و تبدیل شدن به شعله ها ی جنب و جوش در میان مردم که بسیاری از تحلیل گران آن را نقطه ی آغازین انقلاب بهمن پنجاه و هفت می دانند.
تبعید امام به ترکیه که با دستگیری شبانه ی ماموران رژیم همراه گشت، آگاهی های مردمی را بالا برد و بسیاری نام حضرت امام را از این طریق شنیدند.درست است که انقلابیون این شخصیت را به خوبی می شناختند اما مردم عادی و سرگرم در فعالیت های روزانه ی خود، این چنین روشن نبودند.تبعید سیدی بزرگ و عالمی وارسته انعکاسی از این عمل حکومت بود.
بدون شک این رویداد کمک دهنده ی بسیاری بود زیرا مردم به دنبال دلیل تبعید بودند که با نوار سخنرانی ایشان مواجه گشتند و بدین سان بسیاری از حقایق روشن گردید.این موضوع برای انقلابیون مسیری روشن گشت و بدین شکل بود که نقطه ی آغازینی ترسیم گردید.البته رویداد غم انگیز دیگری مانند حمله به مدرسه ی فیضیه و قتل عام روحانیون و طلبه ها رویداد کم اهمیتی نبود و آن نیز توانست شکلی از خمیر مایه ی انقلاب را به وجود آورد اما رهبری در پانزده ی خرداد مهم ترین یاور در جهت یابی بود.
رویدادی مانند کشتار دانشجویان در شانزدهم آذر در دانشگاه تهران و اعتراض آن ها به ورود اجنبی و ارباب پهلوی به مرکز علم و دانش موثر در شناخت حکومت بود اما آنچنان که باید حرکت ایجاد نکرد.حرکتی حساب شده و منظم برای گستردگی اعتراضات نگشت.جرقه ای کوچک و بسیار محدود بود.این رویداد را نیز می توان قابل قبول دانست.ترور شاه در قبل از پیروزی انقلاب چنین وضعیتی داشت.
اعدام اعضای فدائیان اسلام خصوصا طلبه ی جوان آن نواب صفوی و نشان دادن دادگاه نمایشی موجی از سئوالات را در ذهن مردم ایجاد کرد.ترور افراد موثر حکومت به وسیله ی اعضای این گروه موجی از بیداری را ایجاد نمود.در این میان دستگیری های گسترده و به زندان انداختن گروه های مسلمان و انقلابیون فعال نیز از جمله رویدادهایی بودند که با وجود کمرنگ بودنشان اما اثراتی را هر چند محدود در میان اقشاری از مردم خصوصا دانشجویان داشتند.
دادگاه گلسرخی در دهه ی پنجاه و پخش آن به وسیله ی تلویزیون ملی ایران و معرفی اسلام به عنوان دینی که کمونیسم را در خود جای داده است و استفاده از واژه ی جعلی مارکسیسم های اسلامی تاثیر فراوانی در شناخت اسلام نمود.مردم پی بردند که این واژه ساختگی است و گلسرخی خود را کمونیستی می دانست که به خدا اعتقاد نداشت اما امام حسین(ع) را به عنوان شخصیتی قابل اعتماد معرفی کرد.این رویداد در ایجاد تفکر انقلابی بی تاثیر بود و مردم آن را مانند یک رویداد عادی برشمردند که مخالفی به دست حکومت از بین می رود.
رویدادهای بسیاری مانند حرکت امام از عراق به سمت کویت و ممانعت این کشور از ورود ایشان، اقامت در فرانسه و انجام مصاحبه های مختلف، کشتار جمعه ی سیاه، آتش زدن سینما رکس آبادان، کشتار مردم تبریز و برگزاری چهلمین روز این حادثه،تحصن روحانیون در دانشگاه تهران،اعلام حکومت نظامی، استعفای هویدا نخست وزیر شاه، فرار شاه از ایران،تغییرات زیاد مهره های رژیم برای ایجاد آرامش از جمله رویدادهای مرتبط با انقلاب بودند.
ما اعتقاد داریم که تاریخ انقلاب باید تمام رویدادهای مرتبط با خود را به نسل ها معرفی نماید.جدای از اینکه به وسیله چه کسانی ایجاد گردیدند و یا با چه اعتقاداتی و گرایش هایی به وجود آمدند اما می توانند ماهیت اصیل انقلاب را بهتر معرفی نمایند.شاید این جمله که شناخت هر انقلابی را می توان از شناخت دشمنان آن بهتر به وضوح تبدیل کرد ،از طریق همین شناخت رویدادها باشد.
باید همه ی رویدادهای مثبت و منفی در جریان انقلاب را بازنگری و معرفی نمود.تاریخ انقلاب چنین نگرشی را ایجاد خواهد کرد.رویدادهای انقلاب موضوعاتی بی اهمیت نیستند.ما اعتقاد داریم که بسیاری از قفل های باز نشده ی انقلاب از طریق کلید رویدادها قابل باز شدن باشند.رویدادهای انقلاب را باید شناخت و به طور مستمر بازسازی نمود.