به قلم ـ عباس کرم الهی
فردا جمعه 13 فروردین ، آخرین روز از تعطیلات نوروزی ، روز طبیعت و سیزده به در است که در شهرستان شوش همانند اقصی نقاط کشور ، پس از 12 روز « دید و بازدید ـ عیدی گرفتن ها ـ سرکشی به اقوام و تفریح و گردش ، روز سیزده ، فروردین به دشت و دمن ، جنگل ها و مراتع ، بقاع متبرکه و باغت می روند .
مردم خونگرم و مهمان نواز شهرستان شوش از شب قبل مکانی را برای صرف ناهار و تفریح انتخاب می کنند و صبح زود به خاطر استقرار در مکانی مناسب ؛ از خانه بیرون می روند . برخی از مردم شوش مکان های سرسبز و دارای سابیان نظیر « جنگل ها و مراتع و هم چنین باغ ها » را انتخاب می کنند و در ساعات اولیه به انواع ورزش ها نظیر « والیبال ، فوتبال ـ بدمینتون و نهایتاً شطرنج خود را سرگرم می کنند و برخی هم با انداختن طناب به شاخه های درختان ؛ به تاب بازی مشغول می شوند .
اما هر چه ساعت به ظهر نزدیک می شود می بایست احتیاط ها بیشتر شود چون 90 درصد خانوارها غذای گرم را برای صرف ناهار انتخاب می کنند و در نتیجه اگر در اطرف چوب خشکی پیدا نکنند و یا این که زغالی با خود نبرند به درختان آسیب می رسانند و تازه این اولین دغدغه است که می بایست بزرگترها نهایت دقت را داشته باشند که به درختان جنگل ، مراتع و باغ ها آسیب وارد نکنند .
دومین دغدغه ای که اداره ی محیط زیست و انجمن دوست داران شهر و طبیعت شهرستان شوش را دل نگران کرده است ، زمانیست که آتش روشن می شود تا انواع غذاها طبخ شوند و اگه کوچک ترین بی احتیاطی رخ دهد باز شاهد آتش سوزی در جنگل ، مراتع و باغ ها خواهیم شد و از طرفی چون بخشی از جنگل ها به پناهگاه های حیات وحش کرخه و دز قرار دارند اگر غفلتی به وجود آید به حیوانات وحشی خصوصاً گوزن زرد ایرانی خسارت زیادی وارد می شود و آن وقت افسوس خوردن هم دردی را دوا نمی کنند .
پس از کلیه ی شهروندان شوش انتظار می ورد که برای حفظ جنگل ها و مراتع اطراف شهرمان احتیاط لازم را داشته باشند و هم چنین از جوان تر ها هم بخواهند که در چنین مکان های اقدام به پرتاب ترقه های آتش زا و صوتی نکنند.
البته اینجا هم کار به اتمام نمی رسد چون می بایست تمام زباله های به جا مانده را به تفکیک از هم جدا کنند و در کیسه های زباله ای که با خود از قبل برده اند ریخته و از جنگل و مراتع دور کرده و در جایی که راهنمایان انجمن دوست داران شهر و طبیعت مشخص می کنند قرار داده تا این زحمت کشان بی ادعا در کمترین زمان زباله ها را به معدن زباله ی شوش منتقل کنند .
و به یاد داشته باشیم اگر فرهنگ و پیشینه تاریخی ما در برخورد با محیط زیست به دادمان نرسد، نمیتوانیم ادعا کنیم که مردم با فرهنگی هستیم و رفتارهای درست اجتماعی است که نشان دهنده غنای فرهنگی یک شهرستان با 7 هزار سال تمدن است.
آیین سیزده بدر
سيزدهبدر يكي از بهترين روزهاي نوروز ميباشد. مردم پس از انجام 12روز برگزاري جشنهاي سال نو، روز سيزدهم را در دل طبيعت ميگذرانند. اين روز يك نمايش ملي است. مردم گروهي معتقدند كه براي دوركردن نحسي اين روز بايد از خانه خارج شوند و سيزده بدر كنند تا نحسي روز در طبيعت به در شود.
در اين روز سبزههاي سبز شده را كه چند روز اول سال نو مهمان سفره هفت سين بوده به آب روان ميسپارند. خوراكيهاي باقيمانده نوروز، به مصرف ميرسد، بساط بازيهاي دستهجمعي پهن است. روز سيزدهم، كمتر كسي در منزل ميماند. در ساعت اول روز خيابانها شلوغ و پررفت و آمد است. پاركها مناظر طبيعي اطراف شهر پذيراي ميليونها زن و مردم و جوان و پير و كودك است. خانوادهها با صفا و صميميت در كنار هم مينشينند و گل ميگويند و گل ميشنوند. مردمي كه در طول سال، در هياهوي شهر، پي نام و نان هستند و با هم روباطي سرد و خشك دارند، در اين روز تغييري در رفتارشان روي ميدهد، همه مهربان و شادمان هستند. گويي بهترين روز سال همين روز است. هرچند گروهي آن را نحس ميشمارند، اما در اين روز همه چيز و همه كس رنگ شادي دارد. پس آيا روز سيزدهبدر نحس است يا مبارك؟ گروهي چنين بيان ميدارند كه: روز سيزده هرماه در جدول سي روز ايران باستان، مربوط است به فرشته تير يا تيشتر كه ستاره باران است و ارتباط با آب و باران دارد، و بسيار روز خجسته و مباركي است. در مورد فرشته تير و جشن تيرگان كه در سيزدهم «تيرروز» در تيرماه، برگزار ميگردد، در جاي خود سخن به ميان آمده است. پس روز سيزده در اعتقادات مردم ايران باستان به هيچ وضح نحس نبوده است. در جدول مربوط به سعد و نحس روزها نيز روز سيزدهم مبارك آمده است. مردم باستان در مورد اين روز معتقد بودند كه جمشيد شاه (بنيانگذار نوروز) روز سيزده نوروز را در صحراي سبز و خرم، خيمه و خرگاه برپا ميكرد و بار عام ميداد. چندين سال متوالي اين كار را انجام داد كه در نتيجه اين مراسم در ايران زمين به صورت سنت و مراسم درآمد.
علف يا سبزه گره زدن
يكي از كارهاي روز سيزدهبدر، علف گرهزدن است. درمورد سابقه اين رسم ميگويند كه مربوط است به فرزندان كيومرث. يعني اولين زوج يا اولين پدر و مادر (مشيه و مشيانه). زرتشتيان معتقدند چون اين دو با هم ازدواج كردند، دو شاخه «مورد» را گره زدند و پايه ازدواج خود را بنا نهادند و از آن زمان به بعد اين رسم معمول گرديد.
در مجمل التواريخ چنين آمده است: «اول مردي كه به زمين ظاهر شد، پارسان او را گل شاه گويند؛ زيرا كه پادشاهي او الا به گل نبود، پس پسر و دختري از او ماند كه مشيه و مشانه نام گرفتند و روز سيزده نوروز با هم ازدواج كردند و در مدت پنجاه سال هيجده فرزند به وجود آوردند و چون مردند، جهان نود و چهار سال بيپادشاه بماند».