تهیه و تنظیم ـ عباس کرم الهی
روز پنجشنبه 21 بهمن 1395 ساعت 9:30 با حضور معاونت آموزش متوسطه ی اداره ی کل آموزش و پرورش استان خوزستان ، همایش بصیرت افزایی فرهنگیان شوش در سالن امور تربیتی شهرستان شوش برگزار شد .
جمشید کمائی معاونت آموزش متوسطه ی اداره ی کل آموزش و پرورش استان خوزستان ضمن تبریک ایام الله دهه ی مبارک فجر و نثار دورد به ارواح طیبه ی شهدای انقلاب اسلامی خصوصاً شهدای دانش آموز ، به بصیرت افزایی اشاره کرد و گفت : اول باید بدانیم مفهوم بصیرت چیست و بصیرت دینی و سیاسی چه اهدافی را دنبال می کند . بصیرت به معنای روشن بینی و روشن دلی است. بصر، چشم سر است و بصیرت، چشم دل. بصیرت به معنای فهم و درک عمیق است که زمینه تشخیص حق و باطل و بستر لازم برای انتخاب راه درست را برای انسان فراهم می کند؛ به تعبیر امیرالمؤمنین علی علیه السلام میزان اهمیت بصیرت از بصر مهم تر است که می فرماید: « فَقْدُ الْبَصَرِ أهْوَنُ مِنْ فِقْدانِ الْبَصِیرَةِ« فقدان بصر قابل تحمل است؛ اما فقدان بصیرت قابل تحمل نیست؛ زیرا آدمی که نابینا است اما چشم دل او روشن است و درک درستی از حقایق دارد، جهت را خوب می تواند بشناسد، در مسیر حرکت نه تنها خودش در مسیر حق قرار دارد بلکه می تواند راهنمای بسیاری از انسانهای دیگر باشد؛ اما کسی که بصر دارد اما بصیرت ندارد، هم خودش گمراه می شود و هم دیگران را به انحراف می کشاند. دقیقاً بیان امیر کلام نشان می دهد که بصیرت با بصر قابل مقایسه نیست. اگر ما بخواهیم ایمان را با بصیرت مقایسه کنیم ایمان و معنویت موتور است و بصیرت چراغ و قطب نما. خیلی انسان ها مؤمن هستند؛ ولی جهت را پیدا نمی کنند؛ چون آن نورافکن را ندارند. این دو لازم و ملزوم یک دیگر هستند. بصیرت نورافکنی است که انسان به واسطه آن، راهش را پیدا می کند، آن وقت قوه محرکه انسان را در این جهت قرار می دهد. اگر بصیرت نباشد قوه محرکه در مسیر صحیح قرار نمی گیرد. خیلی ها بودند که تقدسی داشتند، حلال و حرام را رعایت می کردند ولی بصیرت نداشتند. فرق بین ابوموسی اشعری با شریح قاضی همین است که شریح قاضی با فهم و علم، خیانت کرد؛ و ابوموسی بدون درک و فهم و بصیرت. مشکل اصلی این است که آنها هر دو به حرکت انقلابی نبوی خیانت کردند و زمینه توقف انقلاب را فراهم آوردند؛ البته ممکن است خداوند در قیامت به گونه متفاوتی با آنها برخورد کند؛ اما اثر وضعی آنها در دنیا یکی است.
وی در ادامه پیرامون بصیرت سیاسی و بصیرت دینی در عصر غیبت توضیحاتی را ارائه نمود و در این خصوص خاطر نشان نمود : یک فرد انقلابی هم باید متدین باشد و هم فهم درستی از دین داشته باشد تا در هر زمانی حق و محوریت آن را درک کند. در عصر امامت بصیرت سیاسی و دینی چه ایجاب می کند؟ جایی که نیازمند فداکاری، گذشت و ایثار است آن قوه ایمان، فرد را وادار کند به ایستادگی در برابر دشمن و دفاع از حق، بصیرت سیاسی هم فهم او را نسبت به شناخت امام زمان بیشتر می کند. امامت در قرآن دو نوع تعریف شده است؛ امامت نور و هدایت و امامت نار و ضلالت. درباره اولی می فرماید: »وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً یهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَینَا إِلَیهِمْ فِعْلَ الْخَیرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلاَةِ وَإِیتَاءَ الزَّکاةِ وَکانُوا لَنَا عَابِدِینَ« (انبیاء: 73) و درباره امامت نار می فرماید: »وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً یدْعُونَ إِلَی النَّارِ وَیوْمَ الْقِیامَةِ لاَ ینصَرُونَ« (قصص: 41) که دو حزب را تعریف می کند؛ حزب اللّه و حزب الشیطان؛ یعنی هم جبهه حق داریم و هم جبهه باطل؛ بصیرت سیاسی انسان را میان این دو جبهه رهنمون می سازد که جبهه حق کجاست و امام نور کجاست؟ در کجا باید قرار گیرد؟ چگونه موضع گیری کند و چگونه حرکت کند؟ اشکالی که در عصر امامت بود همین بود که بسیاری از مردم متدین نماز می خواندند، عبادت می کردند، روزه می گرفتند، اما امام حق را نتوانستند بشناسند؛ به همین دلیل در کربلا و دوره های بعدی چنان شد؛ در حقیقت امتحان بصیرت باعث این انحراف و گمراهی شد. در عصر غیبت، مردم رها شده نیستند. در عصر غیبت یک انسان دارای بصیرت سیاسی و بصیرت دینی کسی است که همان شاخص های حق مداری را دنبال کند؛ یعنی بداند نائب امام زمان در عصر غیبت کیست، چگونه باید ارتباط برقرار کند، چگونه حرکت کند، چگونه موضع بگیرد، چگونه مبارزه کند تا زمینه حکومت الهی ولی فقیه فراهم شود. دقیقاً در عصر حاکمیت ولی فقیه نیز بصیرت دینی و بصیرت سیاسی راه و برخورد انسان را با مسائل سیاسی و اجتماعی جامعه اسلامی مشخص می کند که راه و مسیر را گم نکند؛ همان طور که گفته شد، آنها چراغ راهنما و قطب نما هستند که انسان به انحراف کشیده نشود و به صراط مستقیم رهنمون شود.
کمایی در بخش دیگری از سخنان خود به مؤلفه های بصیرت اشاره کرد و اظهار داشت : یکی از مؤلفه های بصیرت، خط شناسی است. صراط مستقیم یک صراط بیشتر نیست، در هر زمانی هم این صراط وجود دارد. می فرماید: « الصراط صراطان صراط فی الدنیا و صراط فی الآخره » ؛ یعنی صراط مستقیم راهی است که یک طرفش در دنیا و طرف دیگرش در آخرت است و اما بخشی از آن که به عنوان صراط مستقیم در دنیا وجود دارد امامی است که اطاعت او واجب است. رهبرشناسی و امام شناسی در دنیا یکی از مولفه های مهم بصیرت و قرار گرفتن در صراط مستقیم است. ما باید خطمان را پیدا کنیم، باید ببینیم که رهبر و پیشوای مسلمانان در کجا قرار دارد و از او فاصله نگیریم. تداوم خط پیامبرصلی الله وعلیه وآله این بود که بعد از ایشان، آن شاخص ها را در پیشوای بعد از او ببینند. کسانی که آن شاخصه ها را ندارند در خط پیامبر نیستند؛ هرچند مدعی باشند. یکی از مهم ترین شاخصه های خط حضرت امام، اعتقاد ایشان به ولایت فقیه بود، یکی از شاخصه هایش ضد استکباری بودن و حمایت از مستضعفان و مظلومان بود، یکی از شاخصه هایش ساده زیستی و عدالت اجتماعی بود. اینها را باید کسانی که مدعی پیروی از امام هستند داشته باشند. مهم ترین شاخصه اش پیروی از ولی فقیه است. رضایت امام شرط لازم بود؛ ولی شرط کافی رضایت پیشوای بعد از امام است. مولفه ی بعدی، جبهه شناسی است؛ یعنی بدانیم در کدام جبهه قرار داریم. پیامبرصلی الله وعلیه وآله فرمود: بعد از موسی امت او هفتاد و یک فرقه شدند؛ و بعد از عیسی، امت او هفتاد و دو فرقه شدند و بعد از من، امتم هفتاد و سه فرقه می شوند که فقط یک فرقه اهل نجات هستند. آن فرقه را پیدا کنید تا نجات یابید.
وی افزود : جریان شناسی هم یکی از معیارها است. در تاریخ صدها و هزاران جریان قلابی و بدلی بوده است با رنگ و لعاب حق، تا حق را تحت الشعاع قرار دهند. گوساله سامری یک جریان بدلی بود برای انحراف یک امت. باید مردم فهم سیاسی داشته باشند، بفهمند که پشت این جریان و عقبه اش چیست تا دچار انحراف نشوند. ممکن است در یک جاهایی مباحث انحرافی مطرح بکنند؛ مانند بحث حدوث و قدم قرآن. آیا قرآن حادث است یا قدیم؟ خلفای جور از امام سؤال می کنند که قرآن قدیم است یا حادث؟ امام فرمود: قرآن کلام خدا است، اگر می خواهی به سعادت برسی به آن عمل کن. امروزه برخی از جریانهای سیاسی بحث می کنند که آیا تبعیت از رهبری جزء موضوعات است یا جزء احکام؟ معلوم است که جزء موضوعات است؛ اما ممکن است تشخیص ما تشخیص دیگری باشد. بحث ما این است یک مجموعه ای که دیده بان است چرا باید تشخیصش با تشخیص رهبر اینقدر فاصله داشته باشد؟ بنابراین بصیرت لازم است که انسان پا به پای رهبری حرکت بکند. عبداللّه بن ابی یعفور از خواص امام صادق علیه السلام است، به حضرت عرض کرد: به خدا قسم! اگر اناری را به دو نیمه تقسیم کنید، آن گاه نصفش را حلال و نصفش را حرام بدانید من بی چون و چرا تسلیم هستم؛ حلال را می خورم و حرام را می اندازم. اگر بپرسید که ایشان امام معصوم بودند؛ اما ولی فقیه معصوم نیست، پاسخ می دهیم اصلاً تبعیت ناظر بر مصالح اسلامی است یعنی مسائل عمومی، نظم و انضباط و حفظ کیان اسلام، اینجا حاکم است بنابراین بحث عصمت و غیر عصمت در اداره امور جامعه تأثیر ندارد. بله ما از امام معصومی که حاکم باشد محرومیم و چون محرومیم با یک درجه تنزل به نیابت منتقل می شویم. ولی فقیه بر اساس اشرافش بر قرآن و سنت و اجماع به ما فتوا می دهد و ما باید تبعیت بکنیم؛ بنابراین هیچ فرقی بین تبعیت از امام صادق با تبعیت از حضرت روح اللّه رحمة الله و حضرت آیت اللّه خامنه ای وجود ندارد. حضرت امام رحمة الله در اختیارات حکومتی می فرماید فرقی بین معصوم و غیر معصوم نیست.
معاونت آموزش متوسطه ی اداره ی کل آموزش و پرورش استان خوزستان در بخش پایانی سخنان خود به موانع بصیرت پرداخت و گفت : برای بصیرت موانعی وجود دارد که اگر آن موانع باشد نمی گذارد انسان خوب ببیند. یکی از آن موانع شخص گرایی است به جای معیار گرایی. اگر انسان به اشخاص اتکا کند و ملاک او برای حق و باطل، اشخاص باشند در مسیر حرکت دچار انحراف می شود. امام صادق (ع) می فرماید: « مَنْ دَخَلَ فی هَذَا الدینِ بِالرِّجال أَخْرَجَهُ مِنْهُ الرِّجال کما أدخلوه فیهِ وَ مَنْ دَخَلَ فیهِ بِالکتابِ و السنَّةِ زالَتِ الجبال قَبْلَ أَنْ یزول» ، اگر شخص با اتکا به کتاب و سنت یعنی با برهان و بینه و دلیل وارد دین شود کوه ها ممکن است متزلزل بشوند، اما او متزلزل نمی شود. فردی به امام صادق (ع) می فرماید : این که امیرالمؤمنین حضرت امام علی(ع) ولی شما است برایت مهم است یا جد شما است؟ می فرماید که ولایت علی بن ابی طالب بر من از ولادت من از ایشان بهتر و محبوب تر است. ولایت علی (ع) بر من فرض و واجب است؛ اما ولادت من از او امتیاز است، این دو با هم قابل مقایسه نیست.
وی افزود : یکی دیگر از موانع، فامیل گرایی است. متأسفانه این مانع، بصیرت آدم را کور می کند و نمی گذارد آدم واقعیت را ببیند.
رضا طریفی مسئول سازمان بسیج فرهنگیان سپاه حضرت ولیعصر(ع) با اشاره به کتاب « مبانی نظری تحول بنیادین در نظام تعلیم و تربیت » عنوان نمود : سند تحول بنیادین آموزش و پرورش که توسط رئیسجمهور رونمایی شده ، به نوعی به عنوان قانون اساسی نظام تعلیم و تربیت ایران است. در مقدمه ی این سندبه تحول بنیادین آموزش و پرورش اشاره شده و می گوید : تحقق ارزشها و آرمانهای متعالی انقلاب اسلامی مستلزم تلاش همهجانبه در تمام ابعاد فرهنگی، علمی، اجتماعی و اقتصادی است. احراز عرصه تعلیم و تربیت از مهمترین زیرساختهای تعالی پیشرفت همهجانبه کشور و ابزار جدی برای ارتقاء سرمایه انسانی شایسته کشور در عرصههای مختلف است. به این ترتیب تحقق آرمانهای متعالی انقلاب اسلامی ایران مانند احیای تمدن عظیم اسلامی، حضور سازنده، فعال و پیشرو در میان ملتها و کسب آمادگی برای برقراری عدالت و معنویت در جهان در گرو تربیت انسانهای عالم متقی و آزاده و اخلاقی است. تعلیم و تربیتی که تحقق بخش حیات طیبه، جامعه عدل جهانی و تمدن اسلامی ایرانی باشد در پرتو چنین سرمایه انسانی متعالی است که جامعه بشری آمادگی تحقق حکومت جهانی انسان کامل را یافته و در سایه چنین حکومتی ظرفیت و استعدادهای بشر به شکوفایی و کمال خواهد رسید. تحقق این هدف نیازمند ترسیم نقشه راهی است که در آن نحوه طی مسیر، منابع و امکانات لازم، تقسیم کار در سطح ملی و الزامات در این مسیر به صورت شفاف و دقیق مشخص شده باشد. در تهیه سند ملی تحول بنیادین آموزش و پرورش کوشش شده است تا با الهامگیری از اسناد بالادستی و بهرهگیری از ارزشهای بنیادین آنها و توجه به اهداف راهبردی نظام جمهوری اسلامی ایران، چشمانداز و اهداف تعلیم و تربیت در افق ۱۴۰۴ هجری شمسی تبیین شود. تحول بنیادین در نظام آموزش و پرورش مبتنی بر آرمانهای بلند نظام اسلامی باید معطوف به چشماندازی باشد که در افق روشن ۱۴۰۴، ترسیمگر ایرانی توسعه یافته با جایگاه اول اقتصادی، علمی و فناوری در سطح منطقه با هویتی اسلامی انقلابی، الهامبخش جهان اسلام همراه با تعاملی سازنده و مؤثر در عرصه روابط بینالمللی است. هرچند در سه دهه ی گذشته تلاشهای وافر و قابل تقدیری از سوی مسئولان و دستاندرکاران نظام تعلیم و تربیت برای بهبود و اصلاح نظام آموزشی کشور به عمل آمد که خوشبختانه نتایج مثبت و مفیدی نیز برجای گذاشته است؛ لیکن هنوز آموزش و پرورش با چالشهای جدی روبهرو است و برونداد آن در طراز جمهوری اسلامی ایران و پاسخگوی تحولات محیطی و نیازهای جامعه نمیباشد. از این رو، تأکیدات حکیمانه رهبر فرزانه انقلاب اسلامی مبنی بر ضرورت تحول بنیادی در آموزش و پرورش با تکیه بر فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی ـ ایرانی و تدوین الگویی اسلامی ـ ایرانی برای تحول و پرهیز از الگوهای وارداتی، کهنه و تقلیدی محض، چراغ راه برونرفت از چالشهای نظام آموزشی کشور میباشد. خوشبختانه با درک ضرورت و اهمیت این امر و در پاسخ به ندای هوشمندانه رهبری معظم انقلاب اسلامی (مدظله العالی)، طرح تدوین سند تحول بنیادین آموزش و پرورش به مثابه سند تحول راهبردی نظام آموزش و پرورش در افق چشمانداز بیست ساله جمهوری اسلامی ایران در دستورکار شورای عالی انقلاب فرهنگی قرار گرفت و سرانجام پس از شکلگیری حلقههای کارشناسی ـ پژوهشی با مشارکت صاحبنظران حوزوی و دانشگاهی و مدیران و کارشناسان مجرب آموزش و پرورش و سایر دستگاههای ذیربط، ضمن پایبندی به دیدگاههای حضرت امام خمینی(ره) و نظرات مقام معظم رهبری درباره تحول بنیادین نظام آموزشی و همسو با اسناد فرادستی، از جمله سند چشمانداز بیست ساله کشور، سند مذکور تدوین و به تصویب این شورا رسید.
وی در پایان فرهنگیان را برای حضور در راهپیمایی یوم الله 22 بهمن فراخواند .