به قلم ـ عباس کرم الهی
اگر قرار است انجمن های فرهنگی و یا هنری اداره ی فرهنگ و ارشاد اسلامی اداره ی فرهنگ و ارشاد اسلامی شهرستان شوش با برگزاری همایش های فرهنگی و هنری به مبارزه با فرهنگ غرب برود ؛ و اگر قرار است اصحاب رسانه و مطبوعات این دیار تحت عنوان انجمن روزنامه نگاران پیش قدم در فرهنگ سازی باشند .
اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان خوزستان نباید به خاطر سبک کردن حجم کاری خود و تأمین هزینه های مصرفی برق که از ادوار گذشته آن هم به خاطر در اختیار گذاشتن تالار نیایش به صورت رایگان به دستگاه های دولتی تلمار شده است ، تنها تالار شهرستان شوش را به بخش خصوصی واگذار نماید .
از طرفی خبرهای رسیده حاکی از آن است که انجمن های « هنرهای نمایشی ـ هنرهای تجسمی ـ خوشنویسی ـ روزنامه نگاران ـ فیلم و عکس و.... » که در تالار نیایش مستقر هستند در صورتی که بخواهند در آن مکان بمانند می بایست ماهانه به فردی که تالار را به مدت دو سال در اختیار می گیرد اجاره پرداخت کنند .
در این جا چند سئوال پیش می آید :
1 ـ آیا انجمن های مستقر در تالار نیایش ادارات مستقل و جدا شده از اداره ی فرهنگ و ارشاد اسلامی هستندکه در صورتی که در آن تالار بمانند می بایست ماهانه اجاره بدهند ؟
2 ـ انجمن ها به جز پرداخت حق عضویت ها و گاهاً برگزاری هر سال یک دوره کلاس آموزش ، چه درآمدی دارند که بتوانند اجاره ی محل استقرار ـ هزینه ی برق و آب و .... را ماهانه پرداخت کنند ؟
3 ـ آیا اداره ی فرهنگ و ارشاد اسلامی در صورتی که انجمن ها نتوانند به خاطر پرداخت اجاره ی محل استقرار رو به انحلال باشند ، می تواند این خلع را پر کند و فعالیت های انجمن ها را برگزار نماید ؟
4 ـ در صورتی که اداره ی فرهنگ و ارشاد اسلامی مدعی آن باشد که به خاطر پائین بودن توان مالی ، موافق با انحلال انجمن ها باشد ، فقط با سرکشی به کانون های آگهی تبلیغاتی ، چاپخانه ها و ویدئو کلوپ ها ، وظیفه ی خود را کامل انجام می دهد ؟
اما چند پیشنهاد برای جلوگیری از انحلال انجمن ها و تولید نمایش توسط گروه های نمایشی :
در حال حاضر بسیاری از کارگردانان و نویسندگان تئاتر در شوش یا کار در حال اجرا دارند و یا در حال تمرین و یا در آینده ی نزدیک قصد تولید نمایش را دارند که این کارها به سه بخش تولیدات نمایش « جدی و کلاسیک ـ طنز و جنگ و تعزیه و نمایش های آئینی مذهبی » اختصاص داده می شوند و بخش تعزیه و نمایش های آئینی مذهبی چون بلیط فروشی ندارند و تماشاگران این گونه برنامه ها به صورت رایگان به تالار نیایش می روند ، در نتیجه اداره ی فرهنگ و ارشاد اسلامی هم به خاطر مصرف برق و افزایش بدهی ، مبلغی از حاصل اینگونه کارها عایدش نمی شود ، لذا پیشنهاد داده می شود اداره ی فرهنگ و ارشاد اسلامی با تشکیل جلسه ی مشترک با اداره ی تبلیغات اسلامی طی تفاهم نامه ای اجاره ی فعالیت تعزیه و نمایش های آئینی سنتی را به تبلیغات اسلامی واگذار نماید .
و از طرفی نرخ تعرفه ی در اختیار گذاشتن تالار نیایش را به دستگاه های دولتی نادیده نگیرد و اگر هدف پرداخت قبوض برق است ، تخفیفی در نرخ تعرفه ها در نظر نگیرد و یا رایگان سالن را در اختیار برخی از دستگاه ها قرار ندهد ، کاری که روئسای قبلی به طور کامل معکوس عمل کردند و تالار را رایگان به دستگاه ها می داند و اکنون بیش از 7 میلیون تومان از بدهی آن باقیمانده است ، اما آیا با واگذاری تالار نیایش و خصوصی سازی تئاتر و فعالیت های انجمن های تابعه مشکل حل خواهد شد ؟
نگاهی به عواقب خصوصی سازی تئاتر در سایر شهرستان ها :
خصوصی سازی تئاتر در عمل به سیاست های ناکارآمدی تبدیل شده که هدف آن به قول اهالی تئاتر کاسب کاری محض است و نه پیش برد وضعیت تئاتر و افزایش مخاطب. چند سالی است که دولت می کوشد تصدی گری خود در بخش تئاتر را کاهش دهد اما این عدم تصدی گری تنها در بخش حمایت های مالی و قطع یارانه گروه های تئاتری اجرایی شده وگرنه نقش متولیانه دولت در قبال ممیزی ها همچنان به قوت خود باقیست.
تمامی جریان تئاتر خصوصی را امروز تنها با همین منطق باید تحلیل کرد. منطق سرمایه گذاری به هدف افزایش سود و در این مسیر از همه توان خود برای جذب مخاطب به هر قیمتی استفاده می کند. سالن هایی با هویت و قدمت چندین ساله ی پایتخت که مرکز برای اجراهای حرفه ای و شناسنامه دار تئاتر بوده به محلی برای برگزاری شو ، کنسرت های موسیقی ، جنگ شادی و طنز نه چندان با کیفیت، همایش ها و مناسبت های نهادها و مراسم جشنواره ای تبدیل شده است.
تنها ابزار پیش برنده این جریان نیز استفاده از بازیگران چهره ی کشور در شهرستان ها و نقبول نداشتن بازیگران بومی ، برای کشیدن مخاطب به سالن های تئاتر است. که باید به جرأت گفت : تنها کیفیت قابل اتکا نیست! مساله نیمه خصوصی بودن باعث می شود مسایل اقتصادی کمکم بر مسایل هنری سیطره پیدا کند و این مساله به جایی رسیده است که این روزها حرفهایی چون لزوم تامین شبی ۵ میلیون تومان هزینه اجاره تالار وحدت در تهران توسط گروه های اجراکننده به گوش می رسد.
حال شما مخاطبین شوش نیوز تصویر کنید چند روز پیش یک نمایش کودکانه همراه با اجرای موسیقی زنده در تالار نیایش شوش به مدت 4 شب اجرا شد و باتوجه به این که این سالن برای هر اجرا ظرفیت حضور 300 نفر را دارد اما چون قیمت بلیط 5 هزار تومان بود در کل این چهار شب فقط 80 نفر تماشاگر داشت ، و حال اگر به خاطر دادن اجاره ی ساعات تمرین و اجرا دست اندرکاران گروه ها نرخ بلیط را مثلا به 15 تا 20 هزار تومان افزایش دهند بی شک آن 80 نفر هم به تالار مراجعه نخواهند کرد .
شهرستان شوش حتی از نظر جذب آگهی در نشریات بسیار ضعیف است و لذا سرپرستان نشریات نرخ آگهی های این شهرستان را در سطح اولویت چهارم و با نازلترین قیمت در نظر گرفته اند وبا این وجود به ندرت آگهی تجاری جذب نشریات می شود .
:«تالار نیاز شوش که در بهترین نقطه ی حوزه ی شهر شوش واقع است حتی اگر مطرح ترین بازیگران کشور را بیاورد قادر نخواهد بود هر شب 2 میلیون تومان درآمد داشته باشد ، آن وقت گروه های داخلی که از برندهای کشوری به خاطر نداشتن توان مالی استفاده نمی کنند و بخواهند مثلاً شبی 300 هزار تومان به موجر پرداخت کنند برای هر ده شب اجرای عمومی می بایست 3 میلیون تومان و برای هر ساعت تمرین 10 هزار تومان که اگر در نظر بگیرم به مدت دو ماه و در هر هفته 6 ساعت تمرین داشته باشد در مجموع 48 ساعت می بیست 480 هزار تومان و برای تبلیغات در سطح شهر حداقل 4 بنر « به استثنای برشور و پوستر » می بایست برای نصب هر بنر 100 هزار تومان و برای هر شب اشتغال بیلبورد 15 هزار تومان که اگر ده شب را در نظر بگیریم 150 هزارتومان را اگر به 100 هزار تومان اضافه کنیم و آن را چهار برابر کنیم در مجموع می بایست 1 میلیون تومان پرداخت شود . و اگر کل مبلغ را در نظر بگیریم با در نظر گرفتن هزینه ی چاپ ب« بلیط ـ پوستر و بروشور می بایست 5 میلیون تومان پرداخت کند ؛ مطمئنا قادر نخواهد بود هزینه های خود را به دست آورد و از طرفی پولی را هم اگر بخواهد از بازیگران خود تجلیل کند و حداقل به هر کدام هدیه ای بدهد هزینه ها بالاتر رفته و هیچ چیزی عاید مدیر گروه ها نمی شود و امتیاز این اجراها هم به نام اداره ی فرهنگ و ارشاد اسلامی تمام می شود ؛ پس اگر تالار نیایش و تئاتر در شهرستان شوش همان دولتی بماند بهتر است .
چنین اتفاقی در هیچ کجای دنیا در تئاتر نیفتاده که تئاتر به قدری درآمد داشته باشد که از حمایت دولتی بی نیاز باشد.
« فرض بر این بگیریم که گروه های نمایشی با اجاره کردن تالار نیایش به صورت خصوصی به این امید داشته باشند که درآمدی خواهند داشت اما چه فروش داشته باشند و چه نداشته باشند ناچار به پرداخت هزینه سالن به همان مبلغ ذکر شده هستند. بنابراین به راه هایی روی می آورند که گیشه تامین می شود مثل اینکه از چهره های سینمایی استفاده کنند که از مسیر واقعی تئاتر خارج می شوند. نمونه آن هم که هم چند بار در شهرمان تجربه شده است .
تئاتر تجاری در همه جای دنیا مستقل از دولت عمل میکند، زیرا میتواند منابع مالی خود را از طریق جذب مخاطب و فروش تأمین کند، اما از آن سو هنر تئاتر در بسیاری از کشورها محتاج کمک و سوبسید دولت است.
«تئاتر خصوصی در همه جای دنیا ضوابطی دارد و به ویژه تئاتر در سبد فرهنگی خانوار در کلان شهرها خصوصاً تهران جای دارد و دولت هم حمایت می کند. »
«هیچ جای دنیا نیست که تئاتر (بر اساس تعاریف واقعی فرهنگی) بدون کمک های مستقیم و یا غیر مستقیم دولت روی پای خود بایستد. کمپانی های تئاتر تعدادی گروه های مشخص را تحت اختیار داشته، برنامه ریزی سالانه اجرا برای این گروه ها تدوین می کنند، تورهای داخلی و یا بین المللی اجرا تدارک می بینند و بر اساس این برنامه اعلام شده دولت بخشی از هزینه های آنها را تامین و بخشی دیگر طبق برآورد خود گروه ها از طریق سایر درآمدها برنامه هایشان اجرایی و عملیاتی می شود.»
«نوع دیگری از نمایش تجاری وجود دارد که عنوان (SHOW) شو برای آنها در نظر گرفته شده است و با تئاتر تفاوت دارند. نمایش های تجاری با این تعریف تحت حمایت دولتی قرار نمی گیرند و تماشاگران، سالن ها و بلیط های خاص خود را دارند. در این نوع نمایش شرکت های خصوصی وارد می شوند و سرمایه گذاری کنند.
ولی آنچه به عنوان تئاتر نام می گیرد همواره با حمایت و سرمایه گذاری دولت چه در زمینه تامین سالن و چه کمک های مالی به گروه ها برای کار مداوم اجرایی همراه است. در غیر اینصورت تئاتر به مسیری می رود که برای جذب مخاطب دست به هر کاری می زند.»
امروز عامهپسندترین نمایشها میتوانند ادعای تئاتر خصوصی را داشته باشند، که دست کم به لحاظ مادی درست است، اما به لحاظ محتوایی هیچ چیز جز مخدوش شدن معنای تئاتر نیست.
همه می دانند در کشورهای پیشرفته خصوصی سازی به این معنی نیست که تئاترهای از جانب دولت ها حمایت نشوند، حمایت ها سرجایشان است و درآمدهای حاصل از گیشه متعلق به گروه های تئاتری بوده و خواهد بود. این شکل از اداره تئاتر که ناشی از سوءتدبیر و یا شاید جوسازی هایی بوجود آمده که یک مفهوم غلط از جریان خصوصی سازی در حال اعمال است. کسانی مدیریت تئاتر را به عهده می گیرند که اهل تئاتر نیستند.
روشن است که وقتی تئاتر به این شکل خصوصی می شود چاره ای برای تئاتری ها نمی ماند مگر تولید آثاری که جذب مخاطب عام را هدف دارد و برود به سمت سرگرمی و لوده بازی و از مباحث فرهنگی و هنری و نمایش های دفاع مقدس فاصله بگیرد و نوعی مردم فریبی را در حوزه تئاتر اعمال کند.
همچنین می توان مطمئن بود که تشویق نهادهای دولتی برای ترویج تئاتر خصوصی نه از سر دلسوزی برای شکلگیری تئاتر مستقل، بلکه کاسب کاری محض بوده است. ادعای آنان که این بودجه به جای تولید باید صرف زیرساختهای تئاتر شود هم ادعایی واهی بیش نبوده است، زیرا هنوز هیچ سالنی به مجموعهی سالنهای کشور افزوده نشده و تجهیزات سالنها هم همانیست که بوده.
با خصوصی شدن تالار نیایش ، « هر چند از سیستم سرمایشی و گرمایشی رنج می برد » ضمن اینکه هزینه های که از گروه ها گرفته خواهد شد زیاد است. باید تالار نیایش با کمک تلاش های اداره ی فرهنگ و ارشاد اسلامی و همکاری « نماینده ی شوش در مجلس شورای اسلامی ـ فرمانداری ـ شهرداری ، شورای شهر برای گروه ها با برنامه ریزی سالانه در در تالار نیایش مستقر شوند درکنار آن حمایت دولت را هم داشته باشند با این تعریف این نوع تئاتر قطعا تاثیر مثبتی در معیشت این هنرمندان هم دارد.
به هر روی خصوصی کردن تالار نیایش به جز اجحاف و خیانت در حق انجمن ها و گروه های نمایشی چیز دیگری را در بر نخواهد داشت و باعث نابودی فعالیت های فرهنگی و هنری توسط انجمن های تابع و خاموش شدن چراغ تئاتر شهرستانی خواهد شد که یکی از قطب های تعزیه « مادر هنرهای نمایشی » خواهد شد . و به جرأت می تواند گفت اجرای این طرح ؛ از پشت به تئاتر خنجر به انجمن ها و گروه های نمایش خواهد شد .