عکس ـ حسین دیناروند
هم زمان با اربعین چهلمین روز شهادت سرور و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین(ع) سیزدهمین جلسه ی روخوانی نمایشنامه خرسی بود خاله نبودبا رعایت پروتکل های بهداشتی و رعایت فاصله گذاری اجتماعی در پلاتوی شهید احمد حیاری برگزار شد .
به گزارش روابط عمومی گروه تئاتر اندیشه ، از ساعت 18:30 الی 20:30 سیزدهمین جلسه ی روخوانی نمایشنامه خرسی بود خاله نبود نوشته ی مهدی حاج محمدی به کارگردانی عباس کرم الهی کاری از گروه تئاتر اندیشه وابسته به انجمن هنرهای نمایشی اداره ی فرهنگ و ارشاد اسلامی شهرستان شوش با نوحه سرایی در وصل سرور و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین(ع) در پلاتوی شهید مدافع حرم احمد حیاری برگزار شد .
در ابتدای کار با نوحه سرایی عباس کرم الهی به مدت پنج دقیقه با ذکر مصیبت سیدالشهدا و دیگر یاران باوفایش بازیگران حاضر در تمرین با سینه زنی این روز را گرامی داشتند .
کارگردان نمایش خرسی بود خاله نبود با عرض تسلیت و تهذیب به حاضرین در جلسه به فرهنگ دفاع مقدس اشاره کرد و گفت : رويدادها در تاريخ، هرچه از زمان وقوع و ولادت خويش فاصله مي گيرند، كم رنگتر و بي فروغتر مي شوند و سرانجام به سايه روشني از يك خاطره يا حادثه در ذهنها بدل مي گردند، امّا تنها، يك حادثه را مي شناسيم كه در روزي داغ، در سرزميني كوچك و گمنام به نام «كربلا» رخ داد و امروز پس از قرنها و روزگاران دراز، دامن گستر و تأثير گذار و حركت آفرين، به سمت فردايي درخشانتر راه مي سپارد. شور و شكوه و شرارهاي كه عاشورا آفريد، هنوز و هماره قلمرو قلب و ذهن انسانها را فتح مي كند و خون خيزش و حركت در رگها مي دواند. اين ويژگي، سخن پيامبر را به ياد مي آوردکه :« ان لقتل الحسين حراره في قلوب المومنين لا تبرد ابدا /// از شهادت حسين، آتشي در قلب مؤمنان افروخته شود كه هرگز سردي و خاموشي نمي پذيرد.» به همين دليل است كه كربلا، بهترين پايگاه الهام براي حركت و خيزش و قيام است و آنان كه معرفت عاشورايي يافته اند، انسان هايياند كه «حرّيت، عزّت، جوانمردي، پاكبازي، اخوّت، صميميّت، عرفان، ايمان وشهادت»، درون مايه ی زيستن و قانون زندگي و جهت گيريهاشان خواهد شد.
سرپرست گروه تئاتر اندیشه در ادامه به فرهنگ دفاع مقدس اشاره کرد و یادآور شد : رزمندگان ما كه در هشت سال دفاع مقدس حماسه آفريدند و امّت بزرگ ما، كه صبورانه در مقابل شدائد و سختيها ايستادند و رهبري كه ناشر همان فرهنگ و بر دوشدارنده ی همان رايت بود، نشان داد كه عاشورا نه تنها حادثه ی سال 61 هجري نيست، كه در هر زمان و مكان تكرار پذير است و به هر نسبت كه يك حادثه هويت فرهنگي عاشورا را بيابد، «تأثير، دوام و عمق» خواهد يافت. شايد بتوان گفت «در طول قرنها مبارزه در تاريخ شيعه، هيچ انقلاب و حركتي همچون حركت انقلاب اسلامي و هيچ صحنههايي همچون صحنههاي دفاع مقدّس، شبيه انقلاب عاشورا و كربلاي حسيني نيست. هزاران آيت و نشانه در جبهه هاي دفاع مقدّس، امروز را به ديروز عاشورا پيوند مي زد و بوي كربلا را به شامّهها مي رساند.» درنگ و تأملي اندك در «شعارها ، وصيّت نامه ها ، عمليّات ها ، نام عمليّاتها ، شبهاي عمليّات ، نامه ها ، مزارنوشته ها ، سخنان امامین انقلاب اسلامی و مقتداي رزمندگان خانواده ی شهيدان ، خاطرات ، تابلو نوشته ها و همه ی مظاهر و جلوه هاي جبهه ها» ، نشان ميدهد كه مي توان پيوندي شگفت و قابل مطالعه ميان اين دو قطعه ی تاريخي يافت. مطالعه و پژوهش در اين زمينه و نشان دادن اين مشتركات و همسانيها نه تنها ترسيم و تبيين «زايندگي و تأثير گذاري و حيات فرهنگ عاشورا»، كه نشانه ی «سلامت ، عظمت ، ارجمندي و قداست» سالهاي دفاع مقدّس و بزرگي و بزرگمنشي امّت امام برزگوار و انقلاب عاشورايي اسلامي است .
وی افزود : در يك نگاه كلّي، برخي از وجوه مشترك دو «فرهنگ عاشورا و دفاع مقدّس» عبارتنداز: 1 ) ـ هر دو براي دفاع از حريم ارزشها و حفظ اسلام و رضاي پروردگار روياروي دشمن مي ايستند 2 ) ـ رهبر هر دو حركت، فرزندان پيامبرند. همان «صلابت ، پايداري ، ذلّت ناپذيري ، شهادت پذيري و روح ايثار» كه در وجود مبارك اباعبدالله (ع) هست، در وجود امام خميني(قدس سره) تجلّي يافته است. امام به پيروي از سرور و سالار شهيدان، از هيچ فداكاري در راه مكتب و آرمانهاي الهي دريغ ندارد .3 ) ـ ياران امام خميني (قدس سره)همچون شهيدان كربلا، كانون عرفان ومحبّت الهي و سرشار از شوق شهادت و فداكارياند . 4 ) ـ دشمن رويارو با دو جريان، در نهايت قساوت، پستي، دنياپرستي و خودخواهي است . 5 ) ـ همان مظاهر روز و شب عاشورا در جبهه هاي دفاع مقدّس ديده مي شود؛ « زمزمه هاي عاشقانه ، نماز ، عبادت ، قرائت قرآن و آمادگي براي وصل و پيوند با محبوب» . 6 ) ـ پايداري و شكيبايي زنان امّت امام خميني(ره) و نقش روشنگري و صبوري آنان، جلوهاي از صبوري و پيام رساني قافله ی اسيران كربلا است .7 ) ـ هر دو جريان رسواگر ستم شدند و نقاب از چهره ی دروغ و تزوير و نفاق برافكندند . 8 ) ـ در هر دو جريان از شهيدان شيرخوار تا پيران سالخورده مي توان يافت . 9 ) ـ صحنه ها و موقعیت هایی همچون صحنه های كربلا بارها در جبهه های دفاع مقدّس اتفاق افتاد؛ مانند « تشنگي ، جدا شدن سرها ، اسارت و ...» . اين صحنه ها هماره ذهن ها را به صحنههاي كربلا پيوند مي زند . 10 ) ـ جبهه های هشت سال دفاع مقدّس جلوه گاه «اخلاق ، فضايل و ارزشهاي الهي و سازنده ترين و پرشكوه ترين درس ها» بود؛ درسهايي كه رزمندگان در مكتب عاشورا آموخته بودند. معمولاً، در جبههها همه ی ارزشهاي اخلاقي، با كربلا تطبيق داده مي شد . 11 ) ـ پايان هشت سال دفاع مقدّس، همچون پايان عاشورا، تمام شدن و توقّف راه نبود، بلكه پس از آن، ايماني كه محصول خلوص و فداكاري رزمندگان بود، هشياري، تحرّك و بيداريهاي بزرگي را رقم زد كه نه تنها تضمين سلامت جامعه، كه الهام بخش مبارزات در گوشه و كنار جهان شد. تأثير اين ايثار و خلوص را در رزمندگان لبنان نيز مي توان يافت. 12 ) ـ همچنان كه انقلاب عاشورا تضمين بقا و سلامت مكتب و اسلام نوپايي شد كه محصول 23 سال تلاش پيامبر (ص) و مجاهدت صحابه ی بزرگ بود، مجاهدت هاي هشت سال دفاع مقدّس نيز تضمين بقا و سلامت انقلاب اسلامي شد .
عباس کرم الهی در تکمیل این بخش از سخنان خود تصریح نمود : با بررسي مظاهر عاشورايي در دفاع مقدّس ، وجوه اشتراك اين دو نهضت و دو نمونه ی بزرگ تاريخي را باز مي يابيم. هر چند قلمرو تحقيق، دوران هشت ساله ی دفاع مقدّس است، امّا به دليل پيوندي كه انقلاب اسلامي با نهضت عاشورا دارد، حضور اين ويژگيها را در سالهاي پس از دفاع مقدّس نيز مي توان در جامعه احساس كرد؛ به ويژه آن كه برخي از مسائل هشت سال دفاع مقدّس مانند «بازگشت آزداگان ، بازگشت پيكر مطهر مفقودالاثرها ، شهادت نيروهاي تفحّص و به طور كلّي استمرار جريان شهادت» ، اين باب را همچنان مفتوح نگاه مي دارد. از اين فراتر، نمي توان ارزشهاي انقلابي را كه نمادها و نمودهاي خويش را از كربلا و عاشورا دريافت كرده است، در حصار زمان، محدود و محصور كرد و اين انگاره كه ارزشهاي دفاع مقدّس را تنها در همان سالهاي جنگ خلاصه و در همان فرصت تاريخي بررسي و مطالعه كنيم، نه علمي، نه مقبول و مطلوب و نه امكانپذير است. يافتن وجوه مشترك و به زبان ديگر، جلوههاي عاشورا در دفاع مقدّس، براي تاريخ فردا و آيندههايي كه جهاد و دفاع، ناگزير با سرنوشت و حيات جامعهها پيوند مي خورد و به آنها الگويي مناسب نيازمند مي شوند، بايسته و ضروري است.
کارگردان نمایش خرسی بود خاله نبود ضمن انتقاد بر برخی از بازیگران که با حرف دیگران وسط کار تمرین را رها می کنند گفت : یک امر حیاتی است که هر بازیگری باید دل به کار بسپارد تا موفقیت روی خوبش را به او نشان دهد و از طرفی خستگی را از تن کارگردان خارج نموده و روحیه ی دیگر بازیگران را مضاعف نماید . یک بازیگر اگر دل به کار ندهد نمی تواند روز به روز به نقشش تمرکز داشته باشد تا پیشرفت را در روند کارش کارگردان و کادر فنی نمایش مشاهذده کنند ، یا سرد بر سرتمرنات حاضر می شود ، و یا به محض اینکه دیالوگ هایش را خواند انگار در یک قفس است و به دنبال راه فراری است که به خانه برود و یا با تأخیر بر سر تمرینات حاضر می شود .
وی افزود : اگر شما به عنوان بازیگر، نَه در صحنه، نَه در تمرین، نَه در حال و گذشته ، نَه در جاهای دیگر حواس تان به کار نیست، این یعنی یا باید مشکل تان را حل کنید یا بازیگری را رها کنید. مشکل شما نداشتن تمرکز است . بیشتر مردم دوست دارن بابت مشکلاتی مثل نداشتن تمرکز پول های هنگفتی بدهند، البته گاهی مشکل آنها اصلا حل نمی شود که هیچ، وخیم تر هم می شود. همین که بپذیریم این مشکل را داریم، نصف راه را رفته ایم. بعضی از کارها همیشه مهم تر هستند کافی ست فقط اولویت ها را پیدا کنید، بقیه کارها را یا به آینده موکول کنید و یا کلا حذف شان کنید. شاید با ناراحتی بگویید: «حذفشان کنیم؟ » ، ما هم با لبخند می گوییم «بله، حذف کنید». مگر تا الان که آنها را مثل یک کوله پشتی همراهتان به این ور و آن ور می بردید و انجامشان نمی دادید چه گُلی به سر خودتان و هدفتان زده اید؟که حالا بخواهید بزنید . به عنوان یک مثال : اگر شخصی وارد یک نمایش شد و علاقه ی شدیدی نسبت به بازیگری را از خود نشان داد و کارگردان هم نقشی را به وی محول کرد وقتی که یک مرحله از کار جلو رفت ، روی آن بازیگر سرمایه گذاری شده است و نمایش را باید در اولویت اول قرار دهد ، اما اگر وسط کار اعلام کند که دیگر سرتمرینات حاضر نمی شود چه مشکلی پیش خواهد آمد ؟ شاید آن بازیگر بی تفاوت باشد اما به خاطر این که موضوع را بیشتر بازکنم یک مثال از ورزش را مطرح می کنم ، مربی فوتبال از بین آماده ترین بازیکنان خود 11 نفر را در ارنج و ترکیب اصلی قرار می دهد و اگر یکی از بازیکنان کم بیاورد و یا ضعیف نشان دهد مربی یکی از بازیگران ذخیره را جایگزین می کند ولی بازی در نمایش به این روش نیست بازیگری اگر نیامد کارگردان در صورتی که فرصت کافی را داشته باشد می بایست به دنبال یک بازیگر جدید باشد و مدت زمانی سایر بازیگران با بازیگر جدید همراهی و مدارا کنند که بتواند خود را به بقیه برساند اما اگر فرصتی نباشد یا باید آن نقش را از نمایش کلا حذف کنند البته طوری باشد که به محتوا و پیام نمایش لطمه ای وارد نشود و یا این که کار را برای مدتی تعطیل نماید .
پیشکسوت تئاتر شهرستان شوش در پایان ضمن روحیه دادن به بازیگرانی که عاشقانه در کلیه ی تمرینات حضور داشته اند گفت : همین تعداد بازیگری که بدون ریا در جلسات تمرین حضور می یابید اگر قول دهید که به همین روال ادامه دهید و حرف دلالان و حسودان دلسردتان نکند این قطاری را که به حرکت در آورده ایم اول با توکل به خداوند یکتا و سپس با حمایت های دکتر مهدی عارف سرپرست اداره ی فرهنگ و ارشاد اسلامی شهرستان شوش ، محمد دیناروند کارشناس هنری اداره و مهدی کریم پور رئیس انجمن هنرهای نمایشی این کار به مرحله ی اجرای عمومی خواهد رسید و مورد استقبال شهروندان خصوصا کودکان و نوجوانان دانش آموز قرار خواهد گرفت و یک خبر خوب هم به شما بدهم بنا به فراخوان ارسالی از طرف رئیس انجمن هنرهای نمایشی اداره ی فرهنگ و ارشاد اسلامی شهرستان شوش ، چهاردهمین جشنواره ملی تئاتر کودک و نوجوان مهر دزفول با شعار «کودک ، دوستی، بازی و نشـاط» با همکاری اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان خوزستان، انجمن هنرهای نمایشی استان خوزستان و انجمن هنرهای نمایشی شهرستان دزفول ۲۵ آذرماه 1400 در ۲ بخش اصلی «نمایشنامه نویسی، مقاله و پژوهش و بخش جانبی کارگاههای آموزشی» برگزار خواهد شد و اگر شما با جدیت کار را ادامه دهید ما می توانیم همین نمایش را در بخش نمایشنامه خوانی در این جشنواره نامزد کنیم .