11222024جمعه
Last updateسه شنبه, 03 نوامبر 4505 7pm
کد خبر: ۹۷۰۶۲۷3392

خسرو پناه گفت : با پوشش مورد علاقه ی غربی ها طوری خود را عرضه نکنید که عامل تحریک جنسی باشید ؛ این بی توجهی در واقع همان ساختار شکنی فرهنگی در جامعه است وعامل تخریب کانون گرم خانواده و در نهایت کشور می شود

تهیه و تنظیم ـ عباس کرم الهی

ساعت: 21:30 دوشنبه 26 شهریور ماه 1397 در هشتمین شب از ماه محرم که منتسب است به حضرت علی اکبر(ع) ؛ آیین سوگواری اباعبدالله الحسین(ع) به همت هیئت رزمندگان و ستاد برگزاری نماز جمعه در مصلای این شهرستان برگزار شد .

به گزارش شوش نیوز ؛ حجت الاسلام عبدالحسین خسرو پناه رئیس مؤسسه ی پژوهشی حکمت و فلسفه ی  ایران سخنان خود را با  تعریف فرهنگ آغاز کرد و گفت : فرهنگ عبارت است از  باورها که متشکل است از «اعتقادات و دین » ؛  خلقیات و خصائص  و رفتارهای اجتماعی شامل « سبک زندگی ، گرانفروشی ، کم فروشی ، انصاف و... » حال برخی از افراد جامعه  دارایب اعتقادات ، خلقیات و رفتارهای درست  هستند و برخی دیگر  اعتقادات و باورهای انحرافی  را دنبال می کنند  ؛ رفتار ناصحیح و اخلاق  بد این اشخاص را به رذالت می کشاند .

وی در ادامه برای اثبات گفته ی خود به  دو مثال از قرآن ، یک نمونه در روز عاشورا و عصر امام حسین(ع) و نمونه هایی از عصر زمانه ی فعلی اشاره کرد و اظهار نمود : از کسانی که در ساختار فرهنگی نقش داشته اند باید به دو نفر قوم بنی اسرائیل  اشاره کنم ؛ اول بَلْعَم باعورا از عالمان و اندیشمندان زمان حضرت موسی(ع) را معرفی می کنم . بنابر برخی روایات بلعم اسم اعظم خدا را می‌دانست و مستجاب الدعوه بود شیطان او را به انحراف کشاند و گمراه شد. در روایات اسلامی و تورات از بلعم یاد شده است. همچنین برخی مفسران آیه ی ۱۷۵ سوره اعراف را در مورد او دانسته‌اند.  که می فرماید : « وَ اتْلُ عَلَیْهِمْ نَبَأَ الَّذی آتَیْناهُ آیاتِنا فَانْسَلَخَ مِنْها فَأَتْبَعَهُ الشَّیْطانُ فَکانَ مِنَ الْغاوینَ ///و بر آنها بخوان سرگذشت آن کس را که آیات خود را به او دادیم; ولى (سرانجام) خود را از آن تهى ساخت و شیطان در پى او افتاد، و از گمراهان شد!» داستان‌های مختلفی در مورد بلعم نقل شده که برخی مفسران آن‌ها را در زمره اسرائیلیات قرار داده‌اند.


حجت الاسلام خسروپناه در ادامه به معرفی سامری پرداخت و اظهار نمود : سامری از بزرگان زمان حضرت موسی (ع) بود مهندسی کامل که دانش خود را به صنعت تبدیل می کرد ، نام وی سه بار در قرآن آمده است، و وقتی حضرت موسی (ع) به به مدت یک ماه به میقات  رفت هارون برادر خود را به عنوان جانشین که خود نیز پیامبر بود منصوب  کرد  اما وقتی سی روز تمام شد  به ایشان وحی شد که ده روز دیگر باید در میقات بماند ، سامری در این مدتی که حضرت موسی(ع) حضور نداشت طلا و جواهرات مردم را جمع کرد و با ساختن گوساله ای طلائی، و مردم قوم خود را به پرستش گوساله ی طلایی به عنوان خدای حضرت موسی(ع) دعوت نمود ؛ مردم متعجب مانده بودن که چرا تاکنون حضرت موسی از این گوساله حرفی نزده است ؛ سامری به مردم گفت : « حضرت موسی یادش رفته که به شما بگوید  و حال من به شما می گویم» و در نتیجه سامری مردم را گمراه نمود .


وی افزود : وقتی که حضرت موسی(ع) از میقات برگشت  متعجب شد  ؛ در واقع سامری  با این کار  یک قوم را فریب داد و یک ساختار منحرف فرهنگی را درست کرد و خروجی آن ساختار  ، گوساله ی طلایی بود .

رئیس مؤسسه ی پژوهشی حکمت و فلسفه ی  ایران در ادامه به آیه ی  176 از سوره ی اعراف به سامری  اشاره کرد «  وَ لَوْ شِئْنا لَرَفَعْناهُ بِها وَ لکِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الأَرْضِ وَ اتَّبَعَ هَواهُ فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ الْکَلْبِ إِنْ تَحْمِلْ عَلَیْهِ یَلْهَثْ أَوْ تَتْرُکْهُ یَلْهَثْ ذلِکَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذینَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ ///  و اگر مى خواستیم (مقام) او را با این آیات (و علوم و دانش ها) بالا مى بردیم; (اما اجبار بر خلاف سنت ماست; پس او را به حال خود رها کردیم) و او به پستى گرائید، و از هواى نفس خود پیروى کرد! مَثَل او همچون سگ (هار) است که اگر به او حمله کنى، دهانش را باز، و زبانش را برون مى آورد، و اگر او را به حال خود واگذارى، باز همین کار را مى کند; (گوئى چنان تشنه دنیاپرستى است که هرگز سیراب نمى شود)! این مَثَل گروهى است که آیات ما را تکذیب کردند; این داستان ها را (براى آنها) بازگو کن، شاید بیندیشند (و بیدار شوند)! »


وی در ادامه پیرامون گوساله ی طلایی به آیه ی 51 از سوره بقره پرداخت که می فرماید : « وَإِذْ وَاعَدْنَا مُوسَى  أَرْبَعِينَ لَيْلَةً ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِهِ وَأَنْتُمْ ظَالِمُونَ . و (یاد آورید) موقعی که با موسی چهل شب وعده نهادیم، پس شما (در غیبت او) گوساله پرستی اختیار کرده ستمکار و بیدادگر شدید. »

حجت اسلام خسرو پناه همچنین به آیه ی 142 از سوره اعراف که در مورد سامری توضیح داده است اشاره کرد  « وَوَاعَدْنَا مُوسَى ثَلَاثِينَ لَيْلَةً وَأَتْمَمْنَاهَا بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِيقَاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِينَ لَيْلَةً  وَقَالَ مُوسَى لِأَخِيهِ هَارُونَ اخْلُفْنِي فِي قَوْمِي وَأَصْلِحْ وَلَا تَتَّبِعْ سَبِيلَ الْمُفْسِدِينَ /// و ما با موسی سی شب وعده قرار دادیم و ده شب دیگر بر آن افزودیم تا آنکه زمان وعده پروردگارش به چهل شب تکمیل شد. و موسی به برادر خود هارون گفت: تو اکنون جانشین من در قوم من باش و راه صلاح پیش گیر و پیرو راه اهل فساد مباش. »

آیه ی 88 از سوره طه یکی دیگر از اسناد مدنظر خسروپناه بود که می فرماید : « فَأَخْرَجَ لَهُمْ عِجْلًا جَسَدًا لَهُ خُوَارٌ فَقَالُواهَ ذَا إِلَ هُكُمْ وَإِلَهُ مُوسَى فَنَسِيَ /// آن‌گاه سامری با آن زر و زیورها مجسّمه گوساله‌ای بساخت که صدایی شگفت داشت و (با این شعبده سامری و پیروانش) گفتند: خدای شما و خدای موسی همین گوساله است که موسی فراموش کرده است. »

حجت الاسلام عبدالحسین خسرو پناه رئیس مؤسسه ی پژوهشی حکمت و فلسفه ی  ایران در تکمیل این بخش از سخنان خود تصریح نمود : البته این را باید همه بدانیم  شیطان  مستقیم و از همان قدم اول به سراغ آدم  نمی رود  بلکه خود آدم دچار یک انحراف و لغزش می شود  و تابعه هوای نفس خودش می گردد  آنگاه شیطان به سراغش می آید  ، وقتی بلعم که  منحرف شده بود و این انحراف به جایی رسید که زنجیری برای از بین بردن شخصیبت های با ایمان و با تقوا درست کرده بود ؛ شیطان به او گفت : این زنجیر در دست تو چه می کند ؟  در پاسخ گفت : « این زنجیر را برای  از بین بردن شیخ مرتضی انصاری ساخته ام» ، شیخ مرتضی انصاری ؛ از فقیهان بزرگ شیعه در قرن سیزدهم قمری که بعد از صاحب جواهر، مرجعیت عامه یافت ؛ شیخ انصاری را «‌خاتم الفقهاء و المجتهدین‌» لقب داده‌اند. وی با نوآوری‌، علم اصول و به دنبال آن، فقه را وارد مرحله جدیدی کرد. کتاب‌های رسائل و مکاسب مهم‌ترین آثار او هستند. این کتاب‌ها از کتاب‌های درسی حوزه‌های علمیه شیعی است. به آثار وی، همچون آثار محقق حلی، علامه حلی و شهید اول، همواره توجه شده است و محققان بسیاری بر آنها شرح یا حاشیه نوشته‌اند. امام خمینی(ره) فرموده است « اگر خدا ما را با شیخ انصاری مشهور کند بس است » و مقام معظم رهبری نیز می فرماید « به نظرم نمی رسد که بعد از شیخ انصاری، هیچکدام از شاگردان ایشان و شاگردانِ شاگردان ایشان تا امروز به رتبه شیخ انصاری رسیده باشند.»

وی افزود : خداوند سبحان  می توانست با آیات  ، بلعم باعورا را به عرش کبریایی برساند  اما وقتی آخرت خود را با دنیای فانی عوض کرد وی را به حال خود رها نمود تا به فرش سقوط کند و در نتیجه هم بلعم باعورا و هم سامری  ساختار نادرست فرهنگی را تحقق بخشیدند که در تاریخ به ثبت رسیده است .

خسروه پناه در ادامه  به ساختار فرهنگی یزید  در عصر امام حسین(ع) اشاره کرد و گفت : چرا امام حسین(ع) با یزید بیعت نکرد ؟ همان گونه که امام حسن(ع) برادر امام حسین(ع) با معاویه صلح نمود و چرا از مدینه و مکه خارج شد و چرا به دعوت کوفیان پاسخ مثبت داد و چرا راه شهادت را انتخاب کرد . امام حسین (ع)  ابتدا خود را معرفی کرد و بعد به معرفی یزید  بدکار  پرداخت  .

وی افزود : تنها تفاوت یزید با معاویه در این است که یزید  اعلام فسق را  به صورت علنی  در اجتماع ساختار شکنی کرد و در واقع فسق را نهادینه نمود ولی معاویه  چون زیرک تر بود  در مقابل با وحی در بین عموم نایستاد ؛ جانشین و فرزند خبیث معاویه برای به رخ کشیدن بیشتر قدرت خود به حاضران و افزودن سیاه ترین ورق ها به پرونده تاریک و پراز جنایت و ظلم خود، دستور داد سر مقدس امام علیه السلام را در طشتی نهاده پیش رویش بگذارند. بر اساس نقل سید رحمه الله در کتاب «ملهوف» یزید دستورداد چوب خیزرانی برایش آوردند و با آن به دندان های پیشین امام حسین(ع) می زد و این اشعار راکه به صراحت کفر او را آشکار می ساخت ترّنم می کرد: « لیت أشیاخی ببدرٍ شَهِدوا جزعَ الخزرجِ من وَقْع الأسَلْ / لأهلّوا و استهلّوا فرحاًثُمّ قالوا یایزیدُ لاتُشَلْ / قَدْقَتَلْنا القَرْم من ساداتهِمْ و عدَلْناه بِبَدْرٍ فاعتدَلْ / لعِبَتْ هاشمُ بالملکِ فلا خبرٌ جاءَ ولاوحی نَزَلْ / ستُ من خُنْدُفٌ ان لم انتقمْ من بنی أحمدَ ماکانَ فَعَلْ . » ترجمه ی اشعار یزید لعین « ای کاش بزرگانی از قبیله من که در جنگ بدر کشته شدند، هم اکنون بودند و زاری قبیله خزرج را از زدن شمشیرها و نیزه ها می دیدند! / در آن هنگام از شدت فرح و خوشحالی فریاد می زدند و می گفتند: ای یزید دستت درد نکند! / ما بزرگان اینها را به جای کشتگانمان در بدر کشتیم که سربه سر شد. / بنی هاشم با سلطنت و حکومت بازی کردند و گرنه خبری نیامده بود و وحیی نازل نشده بود / اگر من نتوانم از فرزندان احمد انتقام کارهایشان بگیرم، از دودمان خندف نیستم! دو بیت أول و سوم از ابن زبعری است که در جنگ احد سروده بود سه بیت دیگر از خود آن بی شرم است. توضیح این که «خندف» نام زنی است که نسب بنی امیه به او می رسد. »

حجت الاسلام خسرو پناه افزود : این منظره و این اعمال ننگین به اندازه ای جنون آمیز و شرم آور بود که حاضران مجلس را متأثر و ناراحت کرد و صدای اعتراض از گوشه و کنار برخاست. ابوبرزه اسلمی یکی از حاضران به سخن آمد و گفت: وای بر تو ای یزید! آیا چوب دستی خود را به دهان حسین فرزند فاطمه می زنی؟ من گواهم و با چشمهای خودم دیدم که پیغمبر خدا لب ودندان های او و برادرش حسن را می بوسید و به آنها می گفت: شما دو نفر آقای جوانان اهل بهشت هستید، خداوند قاتل شما رابکشد و لعنت کند و دوزخ را برای آنها آماده کند. یزید خشمناک شد و بی درنگ دستورداد ابوبرزه را از مجلس کشان کشان بیرون بردند. همچنین می نویسند: یکی از زنان هاشمی که در سرای یزید بود هنگام مشاهده آن منظره، شیون کنان فریادزد: « یا حُسَیناه! یا سَیِّد اهْل بَیْتاه!، یَابْن مُحَمَّداه! یا رَبیعَ الارامِلِ وَالیَتامی! یا قَتیلَ اوْلادِ الادْعِیاء!» شیخ مفید رحمه الله می نویسد: یحیی بن حکم برادر مروان که پیش یزید نشسته بود با خواندن دو بیت زیر مراتب انزجار وتأثر خود را از عمل پسر زیاد این گونه بیان داشت : «لَهامٌ بِأَدْنَی الطَّفِ ادْنی قَرَابَهً مِنْ ابنِ زِیادِ العَبْدِ ذِی الحَسَبِ الوَغْل / مَیَّهُ امْسی نَسْلُها عَدَدَ الحَصی وَ بِنْتُ رَسُولِ اللَّهِ لَیسَ لَها نَسْل . » یعنی « سرهای جدا شده در کنار طف و کربلا، از نظر خویشاوندی نزدیکتر از پسر زیاد و بنده ای است که دارای نسب پستی است. / اکنون امیه روزگاری دارد که دودمانش به شماره ریگ هاست اما دختر رسول خدا دودمانی ندارد؟! » یزید با ناراحتی دست خود را محکم برسینه یحیی بن حکم زد و گفت: ساکت شو! در نقلی آمده است که حضرت زینب (س) وقتی آن سر مطهر را دید دست به گریبان برد و گریبان چاک زد و با آوازی سوزناک گفت: «یا حُسَیناه! یا حَبیبَ اللَّهِ! یَابْنَ مَکَّهَ وَ مِنی! یَابنَ فاطِمَهَ الزَّهراءِ سَیِّدَهِ نِساءِ العالَمینَ! یَابْنَ بِنْتِ المُصْطَفی!» راوی این حدیث می گوید: به خدا سوگند این جمله ، حضرت زینب (س) و تمام حاضران در مجلس را گریانید و یزید خاموش نشسته بود.


رئیس مؤسسه ی پژوهشی حکمت و فلسفه ی  ایران ساختار شکنی فرهنگی در شهر مدینه را یکی دیگر از نکات بسیار بد یزید دانست و تصریح نمود :  در مدینه به دستور یزید 400 عالم  و مفسر قرآن  کشته شدند  و به زنان آنها تجاوز کردند و حتی به حافظان قرآن رحم نکردند که خطبه ی معروف امر به معروف و نهی از منکر در همین راستا آمده است  ؛ یزید در این شهر به جایی رسید که به جای آن همه عالم و حافظ قرآن یک زن رقاصه  به نام جملیه را بر سر کار آورد  و مردم مدینه  را دور این زن رقاصه جمع می کرد  تا شاهد رقاصی وی باشند این  ساختار شکنی فرهنگی در سال 61 هجری  اتفاق افتاد یعنی همان سال که واقعه ی خونین کربلا رخ داد .

حجت الاسلام خسرو پناه در ادامه به دو نمونه ی ساختار شکنی فرهنگی در عصر حاضر نیز اشاره کرد و در اولین مثال خود به زنان کشور فیلیپین پرداخت و خاطر نشان نمود : فیلیپین یک کشور کاتولیک است که مردم آن روزهای یکشنبه ی هر هفته به کلیسا می روند  ؛ 30 سال پیش  در این کشور  یک خانم بی حجاب پیدا نمی شد  اما الان  یک خانم با حجاب پیدا نمی شود  و یا این که در شوروی سابق  فکر می کنید به خاطر ضعف در نیروی نظامی و یا سطح پایین سیاست این اتحاد آنها از هم پاشیده شد ؟ خیر  بلکه فرهنگ آن از هم پاشید « فرهنگ در هر کشور ، هر استان و هر شهرستان  همانند هوا است که ما به صورت دم و بازدم از آن استفاده می کنیم  و اگر این هوا  آلوده شود  ما و شما را خفه می کند ، دشمنان هم همین را  می خواهند و ضربه زدن به فرهنگ و ساختار شکنی فرهنگی را دنبال می کنند و باید گفت در کارشان موفق بوده اندو گرنه چرا باید بچه های  8 ساله ی هم در جامعه دارند از گوشی تلفن همراه استفاده می کنند ؟ »

وی افزود : 70 درصد اینترنت و فضای مجازی  برای جامعه و کانون گرم خانواده مضرر است و فقط 30 درصد  می تواند مفید باشد ؛  آیا به نظر شما این گونه بچه ها  به دانشمندانی مفید برای جامعه تبدیل می شوند ؟ اگر هدف برقراری ارتباط تلفنی و استفاده از آن 30 درصد مفید است پس چرا برای بچه های خود گوشی ساده نمی خریم ؟ چرا گووشی های به روز و گران قیمت ترین را در اختیارشان قرار می دهیم ؟


حجت الاسلام عبدالحسین خسرو پناه ، استفاده از مدل های لباس امروزی خصوصا برای خانم ها را یکی از نتایج گوساله ی طلایی سامری دانست و گفت : اگر به عقبه ی  لباس  نگاه کنیم  به واژه ای به نام « مدل » می رسیم و این مدل  را طراحی می کنند  تا به عنوان لباس دوخته شود و آن را به عنوان هویت فرهنگی در همین لباس به خور جوانان و زنان ما می دهند ؛ اگر کمی با دنیای مد و فشن آشنایی داشته باشید حتما مفهومی به نام Street Style یعنی استایل خیابانی و فشن خیابانی به گوشتان خورده است. واقعیت این است که این روزها با توسعه شبکه‌های اجتماعی و عمومی‌تر شدن فشن، استایل خیابانی نیز به یک مفهوم قابل لمس تبدیل شده است و از این نظر توانسته است تاثیر چشمگیری روی دنیای مد و ترندها داشته باشد. اما استایل خیابانی دقیقا چیست از کجا آمده است و به چه تیپ‌ها و ترکیب‌هایی استایل خیابانی گفته می‌شود؟ در تعریف استایل خیابانی آمده است که « استایل یا سبک خیابانی یک نوع خاص از استایل و فشن است که از فرهنگ فشن بریتانیا سرچشمه گرفته است. استایل خیابانی یک سبک وسیع و گسترده است که با فشن رایج و معمول اشتراکات و تفاوت‌هایی دارد.» فشن خیابانی معمولا بر پایه فردگرایی شکل می‌گیرد و چندان به ترندهای رایج هر دوره وابسته نیست. افراد مختلف می‌توانند با به کار بردن متد‌های استایل خیابانی هویت منحصر به فرد شخصی خود را در کنار خرده فرهنگ‌ها و ترندها به نمایش بگذارند و همه این اتفاقات می‌تواند با ترکیب چند لباس مختلف به صورت یک اثر هنری شکل بگیرد. فشن خیابانی یک فشن زنده و پویا است که با سرعت زیادی تغییر می‌کند و می‌توان آن را جنبه اعتیادآور مد نامید که بدون درگیر شدن با پیچیدگی‌های دنیای مد نشان می‌دهد چطور سبک‌ها مدام در حال تغییر و دگرگونی هستند.


رئیس مؤسسه ی پژوهشی حکمت و فلسفه ی  ایران در جمع بندی ساختار شکنی فرهنگی اظهار داشت : اسلام با زیبایی مخالف نیست ، بلکه با اسلام اجباری غربی که می خواهند آن را جایگزین اسلام ناب محمدی(ص) بکنند مخالف است . با پوشش مورد علاقه ی غربی ها  طوری خود را عرضه نکنید که عامل تحریک جنسی باشید ؛ این بی توجهی در واقع همان ساختار شکنی فرهنگی در جامعه است وعامل تخریب کانون گرم خانواده و در نهایت کشور می شود .


وی در پایان روضه ی حضرت علی اکبر را قرائت نمود و پس از آن کربلایی یاسر سورای با ذکر مصیبت و نوحه سرایی عاشقان و عزاداران حسینی را در غم و اندو فرو برد .


 

Bingo sites http://gbetting.co.uk/bingo with sign up bonuses

کلیه حقوق این سایت متعلق به پایگاه خبری و تحلیلی شوش نیوز می باشد. تهیه و طراحی : 0171 هاست