تهیه و تنظیم ـ عباس کرم الهی
به همت هیئت رزمندگان شهرستان شوش ، ستاد برگزاری نماز جمعه و سپاه ناحیه ی شوش در شب تاسوعای حسینی ، آئین سوگواری سرور و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین(ع) و یاران با وفایش با تلاوت آیاتی از قرآن کریم توسط محمدرضا تریچی به مجری گری دکتر عبدالحسین سرخه در محوطه ی باز مصلی نماز جمعه با رعایت پروتکل های بهداشتی و فاصله گذاری اجتماعی برگزار شد .
به گزارش شوش نیوز ، ساعت 22 سه شنبه 26 مردادماه همزمان با شب تاسوعای حسینی ، آیین سوگواری سیدالشهداء(ع) با « قرائت زیارت عاشورا ، سخنرانی آیت الله سید محمد امام زعیم حوزه های علمیه ی شهرستان شوش ، مداحی و ذکر مصیبت حاج مصطفی میردورقی» در محوطه ی باز مصلی نماز جمعه برگزار شد .
زعیم حوزه های علمیه ی شهرستان شوش ضمن عرض تسلیت به سوگواران به مناسبت فرا رسیدن شب تاسوعای حسینی ؛ به موضوع مورد نظر خود برای سخنرانی اشاره کرد و گفت : ما در قاموس سیدالشهداء وقتی به خطبه های امام حسین(ع) در « مکه ـ مدینه ـ کوفه ـ بین راه و کربلا » توجه می کنیم آن حضرت به اسباب و علل نهضت خود بارها اشاره کرده است ، لیکن ما فقط به « امر به معروف و نهی از منکر و آزادگی» این نهضت می پردازیم در صورتی که چنین نیست و نکته ای که می خواهم به آن بپردازم این است که ما می بینیم و می شنویم که افرادی یک علت ها ، ریشه ها و اسبابی برای نهضت امام حسین(ع) به زبان می آورند که اصلا و ابدا یک کلمه که هیچ بلکه یک حرف در کلمات یا جملات سیدالشهداء یادی نشده است .و باید گفت که این علت های مطرح شده توسط این اشخاص کاملا بدلی هستند که به جای علت های واقعی تحریف کرده اند حالا این علت های بدلی مطرح شده آیا از سادگی اشخاص است ؟ و یا از نفس عماره ی به سؤ آنها یا نشأت گرفته از آن طرف آبی ها وارد فرهنگ حسینی ما وارد کنند ؟
آیت الله سید محمد امام افزود : از کجا این علت های بدلی به جای علت های واقعی می خواهد خودش را جا بدهد ؟ همه ی شما سوگواران اباعبدالله الحسین(ع) می دانید که همیشه ما در کنار حق و واقعیت موارد بدلی داشته ایم در تمام زمینه ها ، در زمینه ی مسائل سیاسی وقتی که انقلاب اسلامی ایران پیروز شد و بعد مسیر خودش را بین ملت ها باز کرد و همین طور ملت ها هوشیاری ، آگاهی و شناخت جریانات آنها ، تشخیص صحیح و باطلشان و شناخت توطئه های دشمن روز به روز بیشتر و قوی تر شد و همچنین نکته ی بسیار مهم اینکه هم خود ملت ایران و هم آنهایی که خارج از ایران زندگی می کنند ؛ و مسلمانان سایر کشورها ، می دانند آنهایی که داخل نظام جمهوری اسلامی مرتب خط انحرافی را نشان می دهند و با نظام ، رهبری ، اسلام و اهل بیت(ع) زاویه دارند ؛ شناخت مردم روز به روز و دوره به دوره بیشتر می شد و این انحرافی ها را بیش از پیش شناختند .
زعیم حوزه های علمیه ی شهرستان شوش سپس به یکی از سفرهای خود به کشور بحرین اشاره کرد و یادآور شد : بعد از فتنه ی سال 1388 بعد از خطبه ی تاریخی مقام معظم رهبری در نماز جمعه در نشستی جوانی از من پرسید :بعد از این خطبه که خاتمه دهنده فتنه است و می بایست همه چی تمام می شد چرا فلانی و فلانی که از افرادی داخلی هستند به بوق دشمنان خارجی تبدیل شده اند ؟ که بعدها اعتراف کردند تمام برنامه ی فتنه ی 88 با بودجه و با فکر و ایده ی آمریکا و انگلیس بوده است ف چرا باید بعد از این خطبه این جریان ادامه داشته باشد ؟
آیت الله امام در ادامه یادآور شد : روشنگری این نظام و این انقلاب روز به روز بیشتر می شود حتی در ملت های دیگر چه برسد به ملت ایران که نسبت به دیگر ملت ها از بصیرت افزایی بیشتری بهره مند هستند ؛ ملت ایران آن دسته از فرادی را که یک دستشان با ملت ایران است و دست دیگرشان در دست آمریکا است یواش یواش می شناسند ، یک بار اشتباه می کنند دوبار اشتباه می کند سه بار گول می خورند اما دوره به دوره شناخت بیشتری نسبت به اینگونه اشخاص نظیر « اصلاح طلبان که تمام هم و غمشان را برای نابودی ملت به کار بردندو با صراحت می گویم هیچ چیزی را فرو گذار نکردندبرای زدن ریشه ی انقلاب و اسلام » بیشتر می شود .
وی سپس به تصمیم دشمنان انقلاب و اسلام اشاره کرد و تصریح نمود : وقتی که انقلاب شد و این انقلاب در سراسر دنیا رواج پیدا کرد ، دشمن راهی برای خود طراحی نمود که افرادی از بین انقلابیون را در نظر بگیرد که افسارشان دست خودشان باشد ، هم انقلابی باشند و هم جوانانی که دوست دارند در کشورشان انقلابی داشته باشند مورد نظر داشته باشند ؛ قصد دشمنان این است که این افراد در انظار ملت انقلابی بمانند وی دستشان در دست دشمن باشد و برای آنها کار کنند همانند « طالبان ـ القاعده ـ داعش ـ جبهه النصره و.... » این برنامه ی امروز دشمن است و خیلی ها هم گول خوردند ، همین جوانانی که نور چشمان ما هستند عده ای از آنها فریب خوردند و گروهی به نام « عدالتخواهی» را فعال نمودند اما فکر ، برنامه و سرمشق آنها همان افکار طالبان ، اقاعده ـ داعش و جبهه النصره است ، باید خوب چشم و گوشمان را باز کنیم ، خیلی باید هوشیار بود .نباید چون انقلابی هستیم فکر کنیم که ما هیچوقت در کمند دشمن گرفتار نمی شویم بلکه ممکن است در هر لباس و منسبی که باشیم اگر هوشیار نباشیم و بصیرت خود را بالا نبریم فریب دشمن را بخوریم ، لذا تأکید می کنم خیلی بایئ مواظب و هوشیار باشیم و راهکارهای دشمنان خارجی و داخلی را بشناسیم و به همدیگر اهداف دشمن را بشناسانیم .
آیت الله امام در ادامه به روضه ی حضرت علی اکبر(ع) اشاره کرد و اظهار داشت : یاران امام حسين (ع) يكى يكى پيش مىآمدند و مى جنگيدند و به شهادت می رسیدند تا آن كه جز خانواده اش كسى با حسين (ع) نماند. آن گاه پسرش حضرت على اكبر (ع) ـ كه مادرش ليلا، دختر ابى مُرّة بن عُروة بن مسعود ثقفى بود ـ قدم به ميدان نهاد. او از زيبا روترينِ مردمان بود و آن هنگام هجده ـ نوزده ساله بود. او به دشمن حمله بُرد و چنين خواند: «من على پسر حسين بن على ام به خانه خدا سوگند كه ما به پيامبر (ص) نزديك تريم. و به خدا سوگند كه پسر بى نَسَب (ابن زياد) نمىتواند بر ما حكم براند. با شمشير مىزنم و از پدرم حمايت مى كنم»؛ شمشير زدنِ جوان هاشمىِ قُرَشى. او اين كار را بارها به انجام رساند و كوفيان از كُشتن او پروا مىكردند كه مُرّة بن مُنقِذ عبدى او را ديد و گفت: «گناهان عرب بر دوش من باشد اگر بر من بگذرد و چنين كند و من پدرش را به عزايش ننشانم!» حضرت على اكبر (ع) مانند بار اوّل، بر دشمن حمله بُرد كه مُرّة بن مُنقِذ راه را بر او گرفت و با عمود آهن بر فرق سر علی اکبر زد ، آن حضرت دیگر توان در میدان ماندن نداشت. دستانش را دور گردن اسب انداخت تا او را به خیمه باز گرداند. اسب تربیت شده بود و اگر خون سر علی جلوی چشمانش را نمیگرفت او را نزد اهل بیتش میبرد. امام حسین(ع) میدید که چه خونی از علی اکبر جاری شده. فاصله زیاد بود، اما چشمان پدر تیز. به ناگاه قلبش تیر کشید اسب کجا میرود. چرا علی اکبر را به سپاه دشمن برد. فریاد امام حسین(ع) بلند شد آن زمان که با چشمش "اربا اربا" شدن علی اکبر را میدید... دوره اش کرده بودند و هر کسی با هرچه به دستش میرسید میزد. شمشیر و نیزه در هم گم شده بود بس که بر تن علی اکبر فرود آمده بود.
وی افزود : این جماعت که بودند اینان حتی به شبیهترین مردم به رسول الله (ص) هم رحم نکردند و با او چنین کردند پس چرا دم از مسلمانی میزدند... امام حسین(ع) غرق گریستن بود که ناگهان زینب(س) از خیمه بیرون دوید و خود را روی بدن تکه تکه شده علی انداخت. خواهرش میانه میدان روی بدن علی اکبر(ع) بود و امام حسین(ع) تاب این لحظه را نیاورد. زینب (س)را کشان کشان به خیمه برد و سعی کرد آرامش کند. اما چه کسی حسین را آرام میکرد... هیچگاه او را این قدر غمگین ندیده بودند. رو به سوی اهل بیت کرد و فرمود: خداوند بكُشد كسانى را كه تو را كبه شهادت رساند اى پسر عزيزم ! چه گستاخ بودند در برابر [ خداى ] رحمان و بر هتك حرمت پيامبر!» . سپس فرمود : " جوانان پیکر علی اکبر را ببرید" آفتاب تیغ میکشید و نورش را به صورت غرق اشک امام حسین (ع) میپراکند. علی اکبر(ع) هم شهید شده بود . پسر بزرگش در پارچهای جمع شده بود و اکنون دیگر در پیش خیمهها بود.
در ادامه حاج مصطفی میردورقی مداح اهل بیت (ع) با ذکر مصیبت و نوحه خوانی در وصف حضرت علی اکبر(ع) سوگواران اباعبدالله الحسین(ع) را در غم و اندوه فرو برد .
در پایان تندیس عاشورایی هیئت رزمندگان شهرستان شوش توسط آیت الله سید محمد امام زعیم حوزه های علمیه ی شهرستان شوش به مداح اهل بیت(ع) حاج مصطفی میردورقی اهدا گردید .