تهیه و تنظیم ـ عباس کرم الهی
عکس ـ رضا نیسی
ساعت 20:30 یکشنبه 10 دیماه 1396 به همت مجمع اهل بیت(ع) و بنیاد شهید و امور ایثارگران شهرستان شوش ، شصت و هفتمین آیین شهد صلوات در منزل «روحانی شهید عبدالکریم اسدالهی» برگزار شد .
به گزارش شوش نیوز ؛ در غیابت حجت الاسلام محمد جواد حسینوند رئیس اداره ی تبلیغات اسلامی که به خاطر جلسه ی اضطرای در اهواز به سر می برد ؛ حجت الاسلام کمیل زارعی از روحانیت حوزه ی علمیه ی امام محمد باقر(ع) شهرستان شوش در مقدمه ای کوتاه گفت : اولا ما در این مجلس چهره هایی را می بینیم که زحمت کشیده در راه اسلام و انقلاب اسلامی هستند ، در راه اهل بیت و ولایت و در جبهه های هشت سال دفاع مقدس مو سپید کرده اند و ما در مقابل این بزرگان خجالت می کشیم که در محضر آنها بخواهیم صحبت کنیم ولی از باب وظیفه چند دقیقه با شما سخن می گویم و از این راه طی کرده ها انتظار داریم که برای ما جوانان هم دعا کنند .
وی بعد از مقدمه به آیات 15 و 33 از سوریه مریم اشاره کرد و خاطر نشان نمود : « وَسَلَامٌ عَلَیْهِ یَوْمَ وُلِدَ وَیَوْمَ یَمُوتُ وَیَوْمَ یُبْعَثُ حَیًّا ـ وَالسَّلَامُ عَلَیَّ یَوْمَ وُلِدْتُ وَیَوْمَ أَمُوتُ وَیَوْمَ أُبْعَثُ حَیًّا ... و درود بر او روزى كه زاده شد و روزى كه مى ميرد و روزى كه زنده برانگيخته مى شود // و درود بر من روزى كه زاده شدم و روزى كه مى ميرم و روزى كه زنده برانگيخته مى شوم » و امیدوارم در این سه مرحله همانطور که شما راه را طی کردید و الان سن هایتان بالا رفته و مو سپید کرده و تا این لحظه عاقبت بخیر مانده اید ، ما جوانان هم بتوانیم این مراحل را طی کرده و البته فکر نکنیم که از این به بعد هم به همین روال پیش می رود بلکه از خداوند بخواهیم ما را در این راه به طرف ریزش هدایت نکند .
زارعی افزود : داریم مشاهده می کنیم که چه کسانی ریزش می کنند ؛ آنهایی که ادعایی در دین داشتند در قرآن آمده است « بسم الله الرحمن الرحیم ، لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ شَيْءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ /// به نام خداوند بخشنده ی مهرمان ـ هرگز به نيكوكارى نخواهيد رسيد تا از آنچه دوست داريد انفاق كنيد و از هر چه انفاق كنيد قطعا خدا بدان داناست »
حجت الاسلام کمیل زارعی در ادامه به اذن میدان رفتن حضرت علی اکبر(ع) اشاره کرد و تصریح نمود : حضرت علی اکبر(ع) نزد ابی عبدالله الحسین (ع)آمد و گفت « پدر جان من می خواهم به میدان بروم وقتی که این را گفت ، آقا که به ابوالفضل العباس(ع) و قاسم ابن الحسن(ع) اجازه ی رفتن به میدان را نداده بود ولی همین که حضرت علی اکبر اذن رفتن به میدان را خواست ؛ آقا بلافاصله فرمود « برو » . نکته ی آن « مِمَّا تُحِبُّونَ » است و در واقع امام حسین(ع) از نفس خود گذشت و آن چیزی را که از ته دل دوست داشت از این مرحله گذشت .
وی افزود : به راحتی کسی لیاقت آن را ندارد که در ردیف شهدای مدافع حرم قرار بگیرد ؛در فضاهای مجازی چقدر در مورد مدافعین حرم صحبت شد ولی اخلاص آنها کل دنیا را در بر گرفت ؛ این شهدا از « مِمَّا تُحِبُّونَ » گذشت .
این روحانی حوزه ی علمیه ی امام محمدباقر(ع) شهرستان شوش در ادامه بیان داشت : در زمان پیامبر اعظم(ص) و در جنگ بدر ، شهیدی بود به نام « حنظله » ؛ صبح شب اول عروسي اش صداي منادي جهاد را شنيد در حال لباس هاي خود را پوشيد و شمشير را برداشت و اسب تيز رفتارش را سوارشد و همراي رسول خدا (ص) به راه افتاد ورسول معظم اسلام يارانش را بسيج نموده وفضايل جهاد را بيان مي نمود و به پايداري در مقابل دشمن ستمگر ترغيب ميكرد، لذا حنظله به صفوف جنگاوران ملحق شد وفراموش كرد كه جنب است وبه غسل ضرورت دارد.بعضي گفته اند كه او در حال غسل نمودن بود كه نداي جهاد را شنيد ونتوانست غسلش را تكميل كند پس لباس هاي خود را پوشيد وبه طرف پيكار حركت نمود. در آن شب زن حنظله به خواب ديده بود كه دروازه آسمان باز شده وحنظله در آن داخل گردیده و سپس دروازه بسته شد. آري ! دروازه هاي آسمان جز براي نفوس پاك وپاكيزه باز نمي شود اما دروازه هاي آسمان براي نفوس خبيث وفاسق ونافرمان بسته مي شود واز باز شدن ابا دارد به دليل اين كه خداوند در آیه ی چهلم سوره ی اعراف مي فرمايد: « إِنَّ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا وَاسْتَكْبَرُوا عَنْهَا لَا تُفَتَّحُ لَهُمْ أَبْوَابُ السَّمَاءِ وَلَا يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ حَتَّى يَلِجَ الْجَمَلُ فِي سَمِّ الْخِيَاطِ وَكَذَلِكَ نَجْزِي الْمُجْرِمِينَ/// همانا آنان که آیات ما را تکذیب کردند و از کبر و نخوت سر بر آن فرود نیاوردند هرگز درهای آسمان به روی آنان باز نشود و به بهشت در نیایند تا آنکه شتر در چشمه سوزن در آید (یعنی داخل شدنشان به بهشت بدان ماند که شتر به چشمه سوزن رود و این در عادت محال باشد). و این گونه گنهکاران (متکبّر) را مجازات سخت خواهیم کرد. »
زارعی سپس به گذشتن از نفس مدافعین حرم پرداخت و گفت : شهدای مدافع حرم هم از نفس گذشتند ، همان گونه که مقام معظم رهبری فرمود « اگر کسی از نسل خودش گذشت می تواند از سیم خاردار عبور کند . » آن کسانی که هنوز وابستگی دنیوی دارند امروز آتش بیار معرکه شده اند و می گویند ، همان ها که اطراف مقام معظم رهبری هستند افراد تندرو در جامعه اند ؛ اینها تندرو نیستند بلکه می فهمند ، چون که جوان انقلابی می فهمد به او می گویند تندرو ؛ جوان جوان انقلابی می داند چه کسی دارد ضربه می زند به او می گویند تندرو ، چون جوان انقلابی راه بصیرت را فهمیده است ، پشت سر مقام معظم رهبری می گویند تندرو ؛ از اول تا آخر به آیات قرآن کریم نگاه کنید ؛ کسانی که ضربه به انبیاء و امیر المؤمنین حضرت علی (ع) زدند ؛ کسانی هستند که دنبال رفاه طلبی بودند و دارای خانه ها و سرمایه های آنچنانی هستند همان ها به انبیاء ضربه زدند و در مقابل این قشر حضرت امام خمینی(ره) می فرماید « انقلاب و دین متعلق به مستضعفین است » در قرآن هم همین جمله آمده است که مستضعفین همیشه پشت سر انبیا بوده اند و این یک قاعده ی کلی است در حال حاضر هم مستضعفین با مقام معظم رهبری هستند ، اینهایی هم که جرأت نمی کنند حرفی بزنند در واقع از مستضعفین می ترسند .
وی خاطر نشان نمود : بارها همین افراد ترسو گفتند که مدافعان حرم پول می گیرند ، بار دیگر گفتند که شهدای مدافع حرم برای خودشان می رفتند و یا می گویند چرا برای امام حسین در محرم سیاه می پوشید ؟، چرا برای امام رضا خرج می کنید ؟ چرا پیاده در روز اربعین به کربلا می روید و خرج می کنید ؟ بعد از طرفی دیگر جمع می کنند و به آنتالیای ترکیه می روند معلوم است که مسیر آنها باطل است .
حاج آقا زارعی افزود : در زمان پیغمبر اکرم(ص) اگر کسی بود که راه دین را بلد بود رسول اکرم(ص) به آن احترام می گذاشت ، الان چی شده است که ارزش ها ضد ارزش شده اند ؟ الان چی شده است که پول های این مملکت در جاهایی خرج می شود که آقا می فرماید « چرا حیف و میل می کنید ؟ » چقدر فرمود که « شما با این کارتان ضربه می زنید ؟ » چقدر مقام معظم رهبری فرمود « که اقتصاد مقاومتی اقدام و عمل و امسال هم اشاره کرد اقتصاد مقاومتی ، تولید و اشتغال » ؛ چقدر آن شخصی که مردم به او اعتماد کردند و رأی دادند فرمایشان مقام معظم رهبری را به تمسخر گرفت .
حجت الاسلام کمیل زارعی در تکمیل سخنان خود اظهار داشت : مردم دین ، اسلام ، نظام ، انقلاب و ولایت را می خواهند ؛ مردم امام حسین را از دل و جان می خواهند ، مردم پیر و پیغمبر و ائمه ی اطهار را می خواهند ؛ عده ای می آیند و کارهایی انجام می دهند و این را بدانید اسلام هر ضربه ای که خورده است از کفر نبوده ، بلکه بیشترین ضربه را از نفاق درونی خورده است ، امیرالمؤمنین ضربه هایی که خورد از اشخاصی نظیر طلعه و زبیر که درواقع نفاق درونی بودند ضربه خورد ، بیرونی ها خلاف می کنند ولی آنها کسانی هستند که دشمنی آنها نمایان است و نه پنهان . نزدیک هفتاد مرتبه مقام معظم رهبری از نفوذ سخن گفت در مقابل مرتب جواب می دادند ، نفوذ کجابود ؟، چرا از نفوذ حرف به میان آمده است ؟ در صحبت های ایشان به وضوح شنیدیم که آقا را تمسخر می کردند ، به عنوان مثال در جریان آتش زدن برجام که نگویند من بدون سند صحبت می کنم .
وی در ادامه به موضوع جاسوسی در فتح مکه اشاره کرد و تصریح نمود : قبل از حرکت سپاه اسلام به سوی مکه در سال هشتم هجری ، پیامبر (ص) بی درنگ دستور داد، راه مدینه و مکه و اطراف را به طور دقیق کنترل کنند و راه مدینه را به خارج قطع کنند؛ تا هیچ کس نه از مدینه خارج گردد و نه از خارج وارد مدینه شود؛ هدف از این دستور این بود که مسلمانان با رعایت اصل «استتار» وارد مکه شوند و بدون خونریزی مکه را فتح کنند؛ و مشرکان را قبل از آنکه بسیج شوند، غافلگیر سازند و رای این کار مهم، نگهبانانی را مامور ساخت و «حارثة بن نعمان» را سرنگهبان و مسئول تنظیم کار نگهبانان، قرار داد. حارثه از نگهبانان بازررسی می‌کرد و یک روز او به همراه رسول خدا (ص) نزد آنها رفت و اوضاع را از آنها پرسید، آنها گفتند: «ما کسی را ندیدیم که از چشم اندازمان عبور کند. آنها نزد یکی دیگر از نگهبانان به نام «حطاب»، آمده و از او پرسیدند، او گفت: «من زن سیاه چرده‌ای را دیدم که از سرزمین «حره» به طرف پایین سرازیر شد و رفت.» که آن زن همان ساره بود.
وی افزود : جالب این که مسئله «استتار» به گونه‌ای دقیق بود که حتی اغلب مسلمانان نمی‌دانستند که این فرمان بسیج برای رفتند به کدام ناحیه و پس از حرکت متوجه شدند که تصمیم برفتح مکه گرفته شده است و پیامبر (ص) به قدری به موضوع مخفی نگاه داشتند اسرار جنگی مراقب که حتی در این زمینه از خدا استمداد می‌کرد و عرض می‌نمود «خداوندا! چشم‌های قریشیان را نابینا کن؛ تا آنگاه که در مکه با آنها روبرو شویم.». ولی با آن همه کنترل، یکی از مسلمین به نام «حاطب بن ابی بلتعه» در مورد فاش کردن تصمیم پیامبر(ص) لغزش کرد. حاطب از یاران خوب پیامبر (ص) بود و مخلصانه از اسلام دفاع می‌کرد، حتی در جریان رساندن نامه پیامبر (ص) به پادشاه مصر سفیر ایشان بود، و خود شخصا با کمال شهامت، نامه را به دربار شاه مصر برد و به آنها ارائه کرد. پادشاه مصر که مسیحی بود، پس از خواندن نامه رسول اکرم (ص) به حاطب گفت: «اگر به راستی، محمد (ص) پیامبر است، چرا درمورد کسانی که او را آزار می‌رساند، نفرین نمی‌کند، تا همگان به هلاکت برسند؟!» حاطب در پاسخ بیان کرد: «مگر عیسی (ع) پیامبر خدا نبود، پس چرا در مورد یهودیانی که درصدد کشتن او بودند، نفرین نکرد؟!» پادشاه مصر از پاسخ به جای حاطب، خرسند شد و گفت: «تو شخص دانشمندی هستی و از نزد دانشمندی به اینجا آمده‌ای.»، ولی همین حاطب به آن همه سابقه درخشان در یک جریان سیاسی، لغزش کرد؛ و محکوم اسلام شد. حاطب پس قبول اسلام، تنها به مدینه مهاجرت کرد و خانواده و اموالش را در مکه گذاشته بود، مشرکان به خانواده حاطب پیشنهاد کردند که برای حاطب نامه بنویسند تا آنها را از تصمیم پیامبر (ص) آگاه کنند . خانواده حاطب برای حفظ جان خود از خطر نامه‌ای برای حاطب نوشتند و آن نامه را به ساره دادند تا نامه را به حاطب برساند، ساره یک زن نوازنده بود و در تردستی و سرعت کار و مخفی کاری تربیت شده بود. قبیله ی قریش او را مامور مخفی خود کرده بودند تا به مدینه برود، او نیز به صورت گدایان، به گونه‌ای که کسی نفهمد وارد مدینه شد و بالاخره حاطب را پیدا کرد و نامه را به او داد و در انتظار جواب نامه ماند و خود نیز تلاش می‌کرد تا از اوضاع مسلمانان و تصمیم پیامبر (ص) آگاه شود. حاطب به خاطر این که مشرکان، خانواده او را در مکه اذیت نکنند، برای آنها نامه کوتاهی نوشت و در آن نامه، آنها را از تصمیم پیامبر (ص) که قصد فتح مکه و جنگ را دارد، آگاه کرد؛ این نامه را با مبلغی پول به ساره داد، تا او مخفیانه نامه را به سران مکه برساند. حاطب در اینجا مرکتب لغزش سیاسی شد و به خاطر خانواده اش، به فاش کردند یکی از مهمترین اسرار نظامی پرداخت. ساره نامه را گرفت و مخفیانه به سوی مکه روانه شد.پیامبر (ص) از راه وحی از جریان آگاه شد و فورا « سه یار رشید خود حضرت علی (ع)، زبیر و مقداد» را خواست و آنها را مامور نمود که سریع خود را به ساره برسانند و او را دستگیر نموده و نامه را از او بستانند.این سه افسر رشید، با شتاب به سوی مکه روانه شده و در نقطه‌ای به نامه «روضه خاخ» این زن را دستگیر کرده و بار‌های او را به دقت جستجو کردند، ولی نامه را پیدا نکردند.حضرت علی (ع) به او فرمود: «سوگند به خدا که پیامبر (ص) دروغ نمی‌گوید، نامه نزد توست. آن را به ما برگردان وگرنه مجبور هستیم تا تو را وارسی کرده و آن نامه را پیدا کنیم.». ساره گفت: «حال که چنین است، رویت را از من برگردان تا نامه را بیرون بیاورم، علی (ع) روی خود را از او برگرداند، او صورت پوشیده خود را باز کرد و نامه را از میان گیسوان خود بیرون آورد.
زارعی افزود : ساره می دانست که اگر علی (ع) تصمیمی بگیرد، به حتم آن را انجام می‌دهد، ترسید و همان لحظه نامه کوتاهی را که در میان تاب‌های مو‌های خود پنهان کرده بود، بیرون آورد و به امام علی (ع) داد. میرالمومنین (ع) نامه را نزد رسول اکرم (ص) برد و حاطب از رسول اکرم (ص) معذرت خواست و از وعده گروه قریش به خود و خانواده اش گفت. در همین هنگام بود که آیه ی آغاز سوره ی ممتحنه بر پیامبر (ص) نازل شد: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا عَدُوِّی وَعَدُوَّکُمْ أَوْلِیَاء تُلْقُونَ إِلَیْهِم بِالْمَوَدَّةِ وَقَدْو.... ای کسانی که ایمان آورده اید، دشمن من و دشمن خود را به دوستی اختیار، مکنید شما با آنان طرح دوستی می‌افکنید و حال آنکه ایشان به سخن حقی که بر شما آمده است ایمان ندارند و بدان سبب که به خدا، پروردگار خویش ایمان آورده بودید، پیامبر و شما را بیرون راندند گاه که برای جهاد در راه من و طلب رضای من بیرون می‌روید، در نهان با آنها دوستی می‌کنید، و من به هر چه پنهان می‌دارید یا آشکار می‌سازید آگاه ترم و هر که چنین کند، از راه راست منحرف گشته است» . و این ماجرای قرآنی و تکان دهنده، خط بطلان به «تز رابطه تاکتیکی با دشمنان و بیگانگان» کشید، و هر گونه کمک به بیگانگان استعمارگر را از نظر اسلام، محکوم کرد؛ و براستی اگر آن زن جاسوس، دستگیر نمی‌شد و نامه زودتر به مکه می‌رسید، جنگ خونینی در می‌گرفت که هزاران کشته بجا می‌گذاشت! ولی بیداری مسلمین و توجه آنها به اصول غافلگیری نمودن و مشرکان و تاکتیک نظامی، موجب فتح مکه بدون بدون خونریزی شد.
کمیل زارعی با اشاره به حدیثی از امام جعفر صادق گفت : امام صادق(ع) می فرماید : « چند چیز هستند که دل را می کشند ، یکی از آنها دنیا طلبی است . » دل برخی آنجا اسیر است ، اینها را به وضوح داریم می بینیم از صحبت ها ، از کارها و از رفتاشان همه چیز مشخص است ، موقع ای که آقا فرموده بود « ما با کسانی که در سال 88 آمدند و خرابکاری کردند ، ریختند در خیابان و اموال مردم را به آتش کشیدند ، نظام را به سخره گرفتند با آنها اشتی نمی کنیم . » چند نفر از نمایندگان رفتند و نشستند و با آن سید بیعت کردند ؟ چند نفر دور آنها رفتند ؟ نمی شود همه چیز و حرف نزد ، باید گفت ؛ مقام معظم رهبری شاید نخواهد خیلی چیزها را مستقیم بگوید ؛یک جاهایی از طرف ما ملت باید مقام معظم رهبری پشتیبانی شود ، آقا هیچ وقت اینطور سریع صحبت نمی کرد ، آقا همیشه صبور بود ولی الان واضح تمام موارد را با ما مردم در میان می گذارد .
و در بخش پایانی سخنان خود اظهار داشت : مسیری که برای ما چیده اند ، راه روشن و واضح است ، انشاءالله انقلاب اسلامی توسعه پیدا می کند و پرچم امام زمان(عج) برافراشته می شود و بدانید این حرکاتی که این روزها انجام می شود به قول شهید مطهری ؛ « اگر بدن تب نکند ما نمی فهمیم بدن مریض است » در واقع این حرکات باعث قدرت مندی انقلاب می شود ؛ به قول آقا « اینها چقدر احمق هستند » که با این کارها خیلی چیزها را برای ما روشن نمودند .انشاءالله این انقلاب به ظهور آقا ولیعصر(عج) متصل می شود و بتوانیم این سه مرحله را طی کنیم و جز آنهایی نباشیم که در حال ریزش هستند .
در ادامه حاج ناصر پیوست مدیر مجمع اهل بیت(ع) که هم چون هفته های گذشته مجلس گردانی را بر عهده داشت در خصوص اغتشاشات اخیر برخی از منافقین در سطح کشور عنوان نمود : کافیست فرماندهی کل قواه اشاره ای دهد ، بسیجیان با بستن سربند یازهرا(س) یک یوم الله دیگر را خلق خواهند نمود و هم چنین شهیدان ظفرمند عملیات فتح المبین باز هم فتح الفتوحی عظیم تر درحمایت از انقلاب اسلامی ، نظام مقدس جمهوری اسشلامی ، ولایت و ولی امر مسلمین حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای«مدظله العالی» را اجرا نموده و بساط معاندین و منافقین را از ریشه می خشکانیم .
وی در ادامه گفت : امشب برای شادی روح شهید والامقام عبدالکریم اسدالهی با استفاده از حروف ابجد ، تعداد 18518 صلوات قرائت گردید و جا دارد از برادر مرتضی دشتی که امشب آیین ما را با ذکر تلاوت آیاتی از کلام الله مجید مزین نمودند قدردانی نمایم .
شایان ذکر است در این شب حاج حمید عرب از اعضای شورای مرکزی جبهه ی مردمی انقلاب اسلامی و جمعی از نونهالان دبستان شهیدان حضور داشتند .
لازم به توضیح است که شصت و هشتمین آیین شهد صلوات یکشنبه 17 دیماه 1396 در منزل شهید طرار احمدی واقع در روستای شیخ حسن جنب شرکت قند و تصفیه ی شکر شهدای شوش رأس ساعت 20 برگزار می شود .
سرویس ایاب و ذهاب ساعت 19:30 از درب آستان مقدس امامزاده عبدالله بن علی و دعبل خزایی مهیا می باشد .
