04292024دوشنبه
Last updateسه شنبه, 03 نوامبر 4505 7pm
کد خبر: ۹۶۰۲۰۹2400

فریاد و درد ( قسمت پنجم )

به قلم ـ استاد جعفر دیناروند

رئیس کارگروه تخصصی امور اجتماعی اتاق فکر انجمن روزنامه نگاران

قبل از  پرداختن به قسمت پنجم سلسله مقالات استاد جعفر دیناروند تحت عنوان«فریاد» لازم به توضیح است که این قسمت قرار بود روز چهارشنبه 6 اردیبهشت منتشر شود اما چون در تهران به سر می برم انتشار این قسمت در روز یاد شده مقدور نبود و امروز با حضور در کاغی نت این مقاله را پوشش دادم .

هیچ فریادی بدون علت نیست.ریشه و اساس دارد و رفتار محسوب می شود.اینکه فریاد حتما سر و صدا باشد اصلا قابل قبول نیست.گاه سکوت هم فریاد است.این بسته به فهم و شعور یک جامعه است که فریاد را چگونه توضیح دهد.بدیهی است که ادراک نقشی مهم در عکس العمل ها خواهد داشت.رشد و تعالی نیز می تواند تاثیری مستقیم بر ادراک داشته باشد.بنابراین باید فریاد را در درد یافت.کسی که به شکل خاصی فریاد می زند می تواند بیانگر ریشه ای نااهل در تعاملات باشد.به زبان ساده نوعی رخداد بد را معرفی می کند که نیازمند به اصلاح و بازسازی انسانی است.فریاد بدون درد نوعی تمسخر است که بعضی تنها از جهت شوخی و بیان ساعات تفریح مورد استفاده قرار می دهند.باید درد را موردی خاص در فریاد دانست تا بدین شکل بتوان موضوع را انسانی فرض کرد.

درد آغازی برای فریاد است اما نکته ای مهم در آن نهفته است.درد چیست؟ کدامین انسان درد را می فهمد و بیان می کند؟این موضوعی مهم است.شاید برای بسیاری درد تنها در جسم تلقی شود.فشاری یا زخمی که با توجه به سلسله ی اعصاب درد را منتقل می کند و فرد با توجه به احساس آن و نیز شدت، عکس العمل نشان می دهد.این موارد را دردهای آشکار گویند و رشد یا عدم آن چندان تاثیری بر آن ندارد.عصب ارسال می دارد و فرد درد می کشد.بر این اساس درد دارای درجات متفاوتی است.گاه آشکار و زمانی پنهان است.مهم احساس آن است.اینکه گفته می شود متفکرین دردهای بیشتری دارند بدون معنا نیست.همه ی انسان ها درد ها را به همان شکلی که هستند درک نمی کنند.ماهیت دردها را باید مهم تلقی نمود.شاید این امر بتواند راهنمای انسان ها در تشخیص انسانیت باشد.

انواعی از ظلم ها در دنیای امروز ممکن است درد محسوب نشوند.بی توجهی به امور انسانی مهم ترین دلایل برای تشخیص بی دردی است.کسانی که خودخواهی را اساس موفقیت می دانند دیگرانی را که در کنار آن ها هستند درک نمی کنند.بسیاری از افراد روی جنازه ی دیگران زندگی می کنند بدون اینکه وجود آن ها را حس کنندپس نباید منتظر هر نوع فریادی باشیم.هر فردی نمی تواند فریاد زند زیرا دردی ندارد و یا احساس نمی کند.کجایند افرادی که گرسنه می خوابند؟ فربه هایی که از سیری شکم در زجرند. بدیهی است که سواران نمی توانند پیاده ها را درک کنند.چه فریادی باید بزنند؟وقتی دردی ندارند.اسب مراد را سوارند و همه چیز برای آن ها مهیاست.تحلیلی هم نیاز ندارند تا بر اساس آن ها جامعه ی انسانی را مشاهده کنند.

درد ریشه ی اساسی فریادهاست.هر جامعه ای را هشیار می کند و ماهیت هر جمعی را معرفی می کند.درد که نباشد رضایت تلقی می شود.بی تفاوتی هم در این میان می تواند نوعی بی دردی باشد.بنابراین می توان چندین تصور در مورد بی دردی داشت.اول اینکه بعضی واقعا بی دردند.وضعیت خوبی دارند.در رفاه هستند.قدرت را در اختیار دارند و رهبری را نیز برای خود خریده اند.خود را موفق می دانند و روش کار را درست در نظر می گیرند.دوم کسانی که از درد بی خبرند.اصولا وجود آن را در خود نمی یابند.بی تفاوت نسبت به دیگرانند و در فکر اسب خویشند تا آن را برانند.دیگران باید خود فعال باشند.این موردی نیست که من مسئول آن باشم. دایره ای به دور خود ترسیم می کنند و در آن حرکت می کنند.دنیا همین است.خود فعال باش.

سوم کسانی که اصولا نمی فهمند.درکی ندارند.آنقدر ضعیف هستند که فکر را هم مورد استفاده قرار نمی دهند.افرادی که تنها زنده اند و نفس می کشند.در جامعه ی انسانی زندگی می کنند اما انسان محسوب نمی شوند.با هر بادی به همان طرف می روند و سریع فریب می خورند.نه دردی را احساس می کنند و نه توانایی فعالیت های انسانی را دارا هستند.وجود یا عدم آن برای جامعه یکی است و شاید هم بتوان عدم را سزاوار تر دانست.می خورند و می خوابند و از همه بدتر تولید مثل می کنند که تمام این ها خطراتی برای آینده ی بشری است.انسان بودن آن ها در شکل راه رفتن و ظاهر قابل مشاهده است.راحت ترین موجودات هستند.این حقیقت زمانی مشخص می شود که متفکران و روشنفکران جامعه زجر کش ترین انسان های آن هستند.علت هم کاملا مشخص است.درک انسانی و فهم آدمی اساس چنین وضعیتی است.

درد یک واژه است اما فهم تولید کننده ی آن است.به زبان ساده فریاد زمانی دارای معنا و مفهوم است که با نوع درد خویش هماهنگ باشد.فریادی که موجب ایجاد انقلاب در کشورها می شود بسیار متفاوت از فریادی است که برای کشیدن درد زخم ایجاد می شود.رشد دهنده ترین فریاد ها درد های جمعی است.آنجایی که فرد خود را در جمع ذوب می کند و منافع هم نوع را بر خود ترجیح می دهد.درد در این وضعیت ،انسانی محسوب می شود زیرا با جوهره ی آدمی که همان آدمیت باشد متوازن است.عکس العمل برای نشان دادن ناصحیح هاست.نه فرد در این میان خود را برتر می یابد و نه جمع منتظر فریادهای فردی است بلکه این ادراک بلند فرد در جمع است که آن را تولید می کند.پس معنا دارد و جهت گزین است.درد اساسی درست برای انواعی از فریاد های انسانی برای نجات نوع بشر است.

Bingo sites http://gbetting.co.uk/bingo with sign up bonuses

کلیه حقوق این سایت متعلق به پایگاه خبری و تحلیلی شوش نیوز می باشد. تهیه و طراحی : 0171 هاست