به قلم ـ استاد جعفر دیناروند
در سال روز بعثت حضرت رسول اکرم(ص) ، عیدی که آغازگر رستگاری و طلوع تابنده ی مهر هدایت است ، سومین قسمت از مقاله ی « فرهنگ ماموسی یا ناموس فرهنگی» به قلم استاد جعفر دیناروند را برای مطالعه ی مخاطبین منتشر می کنیم .
جوامع مختلف فرهنگ ناموسی یا ناموس فرهنگی مختص یک سرزمین یا زبان خاصی نیستند و در اقصی نقاط جهان وجود دارند.مردمانی در یک سرزمین که به جد طرفدار فرهنگ ناموسی اند و اشخاصی که در سرزمینی دیگر بر اساس ناموس فرهنگی عمل می کنند.رنگ و نژاد نیز بی تاثیر است. بدون شک، هر دو دارای دلایل قانع کننده فردی و اجتماعی اند اما آیا این دلایل بدون معیار قابل دفاعند؟ این نکته ی اصلی مسئله است که ترازوی سنجش چیست؟کدامین معیار، سببی در ایجاد جوامع دوگانه می شود؟تراشیدن دلایل، یکی از خطرناک تربن رفتارهای آدمی در طول زندگی است.
خصوصیات و ویژگی های هر یک از این دو، معرف خوبی برای پی بردن انسان ها به درستی یا نادرستی آن هاست.این وضعیت یاوری در استمرار یا توقف هر یک از این دو خواهد بود.این مهم که فرهنگ ناموسی در طول زمان پایدار مانده است، به دلیل نوع برداشت های آدمی در محدوده مکانی است.
از طرف دیگر، جهان در حال تغییر است و این واقعیت به مرور روی می دهد و قادر است تا هر دو را در خود هضم کند اما مطالعات نشان می دهد که استقامت در مقابل تغییرات نیز روی داده اند.پرداختن و اتصال به گذشته به عنوان امری مقدس، از مهم ترین موانع در پیش روی تحولات، عمل کرده اند. این که کدامیک را می توان یاری دهنده در بهزیستی دانست یا کدام نوع، دارای لذت بخشی و عرت آوری است؟بستگی به تحلیل محتوایی دارد که می بایست صورت گیرد.این به معنای، ریزه کاری عناصر نگری است که در هر دو موجود است.آیا عناصر درونی فرهنگ ناموسی به انداره ای قانع کننده هستند که استمرار آن را رقم زنند؟ناموس فرهنگی، چگونه است؟
تحلیل محتوا را می توان به شکل های مختلف انجام داد.ادراک از ویژگی ها و سوابق اجرایی هر یک و تاثیراتی که بر جوامع انسانی باقی می گذارند، از واضح ترین شکل های آن در این فعالیت است.این، یعنی؛ عملکردهای هر یک، چگونه تاثیری بر رشد انسانی داشته اند؟ از مهم ترین فعالیت ها برای پی بردن به محتوا هر یک، تمایز نگری است.این بدان معناست که روشنفکران هر جامعه، به صورت مستقل و بدون توجه به تاثیرات هر یک بر دیگری، به مطالعه بپردارند و از موضع گیری در برابر آن ها پرهیز کنند.این، روشی عادلانه و مقبول عقلی است. فرهنگ ناموسی بدون توجه به مکان و زمان، دارای واژه هایی است که محور عملیاتی آن محسوب می شوند.توجه به مفاهیم این کلمات و تحریک سازی برای انجام اعمال مختلف از جمله قتل و حذف فیزیکی، راه را برای مطالعات، آسان تر می کند.این چنین نگرشی، معطوف به تغییر سازی است.
در ناموسی فرهنگی نیز تاکید بر کلمات و مفاهیم ناشی از آن ها، دلیل اصلی رفتارها محسوب می شود.رها کردن گذشته بی حاصل و نگرش به آینده ای تازه و روشن، از همین طریق پیگیری می شود.پذیرش تحولات انسانی که ناشی از تغییرات جهانی است، در عملگرایی، اجرایی می گردد.بنابراین، راه پی بردن به ماهیت هر یک از این دو، در شکل ابتدایی، پذیرش روش تحلیلگرایانه و در شکل دوم تاکید بر عناصر درونی هر یک از آن هاست.این باعث می گردد تا در نتیجه کار، به واژه های هر یک دسترسی داشت و سپس آن ها را معنایابی نمود.
باید توجه داشت که پذیرش یا رد هر یک از انواع فرهنگ ناموسی یا ناموس فرهنگی، بدون استفاده از روش های خاص فرهنگ اندیشی، امکان پذیر نخواهد بود.این بدان معنی است که روش های تهدیدی یا تنبیهی، قادر به توفیق نبوده بلکه استحکام آن ها را بیشتر خواهد نمود. این که در فرهنگ ناموسی انواع قتل ها روی می دهند و نوع بشر از کشتن هم نوع در عذاب قرار می گیرد اما همچنان ادامه می یابد؛ ناشی از اشتباه گزینی روش های برخوردی است.باید پذیرفت که معضلات فرهنگی را تنها می توان با نگرش فرهنگی برطرف نمود.
این مهم در هر دو شکل، حذف یا جایگزینی؛ کاربرد دارد.یعنی اگر قرار بر حذف فرهنگ ناموسی و جایگزینی ناموس فرهنگی باشد یا عکس آن صورت گیرد، توجهات خاص فرهنگ اندیشی و ویژگی های مربوط به آن، ضرورت می یابد و بدین شکل، اهداف نیز محقق می شوند. نگرش واژه ای به فرهنگ ناموسی، سبب برآمدن کلماتی می شود که اساس و بنیان تحریک سازی آن در جوامع مختلف می گردد.این واژه ها در تمام مناطقی که از این فرهنگ برخوردارند، کاربرد دارد.مناطق آسیایی و افریقایی از گسترش بیشتری برخوردارند. در ناموس فرهنگی نیز که در مناطق مختلف دنیا، اجرایی است، واژه های معینی باعث تشویق و ترغیب انسان ها در پذیرش می گردد.این شکل از فرهنگ خواهی در جهان به شکل های مختلفی، اجرایی می شود اما در جوامع غرب، گسترش بیشتری دارد.
برای درک بهتر موضوع، می توان جوامع را مد نظر قرار داد و برای هر یک از آن ها، واژه ها را بررسی نمود.این بدان معناست که در تحلیل محتوای فرهنگ ها، جوامع را به دو دسته، تقسبم بندی کرده و سپس واژه های موثر بر اجرایی هر یک را معنابابی و مورد مطالعه قرار داد . در این شکل ، جوامع شامل « فرهنگ ناموسی و ناموس فرهنگی » می گردند .