05032024جمعه
Last updateسه شنبه, 03 نوامبر 4505 7pm
کد خبر: ۹۶۰۷۱۲2703

مجموعه مقالات فریاد( قسمت بیست و هشتم ـ فریاد و ادبیات)

به قلم ـ استاد جعفر دیناروند

رئیس کارگروه تخصصی اموراجتماعی اتاق فکر انجمن روزنامه نگاران

دانش های متعلق به ادب را ادبیات گویند.بعضی آن را علوم ادبی نیز نامند.در واقع می توان تمام آثار ادبی را در ادبیات یافت .

از منظر دیگر ادبیات می تواند سخن نیز باشد.آنگونه سخنانی که از حد سخنان عادی برتر و والاتر بوده و مردم آن سخنان را در میان خود ضبط و نقل کرده اند ، از خواندن و شنیدن آن ها دگرگون گشته و احساس غم،شادی و یا لذت کرده اند.از زاویه ای دیگر ادبیات را می توان مجموعه ای از متن هایی دانست که آثار ماندگار و برجسته ی پیشینیان ملت را تشکیل می دهند.

در اصطلاح قدما شامل علوم ولغت،صرف ونحو،معانی و بیان ،بدیع،عروض وقافیه،قوانین خط،فضیلت اخلاقی و پرهیز از خطا ها نیز می گردد.در چنین شکلی ادبیات را می توان فضیلتی اخلاقی در نظر گرفت که در رفتارهای فردی مسجم می شود.در نگاه دیگر می توان ادبیات را در انواعی از حماسه ها،غناها،نمایش ها،تعلیم و داستان نیز یافت.

در این میان رابطه ی میان ادبیات و فریاد بسیار گسترده می گردد.فریادی که در ادبیات نهفته است هرگز شامل فریادهای صدایی نمی شود.معنا دار و منطقی هستند.از جنجال سازی به دورند و در قالب های متفاوتی جای می گیرند.از این نظر شعر می تواند نمادی از ادبیات باشد که در آن شاعر ضمن بیان احساس درونی خود فریادهای معنا داری را نیز منتقل می کند که برای اهلش کاملا دریافت کننده است.شاید بتوان این عبارت را نیز اضافه کرد که ادبیات دارای بعدی تخصصی است که مجموعه ای از گویندگان و شنوندگان فرهیخته را داراست.فهم شعر به طور مثال کار هر کسی نیست کمااینکه شعر خوانی هم نمی تواند به وسیله ی هر کسی اجرا شود.ادبیات در قالب علم و دانش قرار می گیرد و لذا فریادهای آن نیز از گلوی متفکرین و روشنفکران می باشد.

در عالم انواعی از دانش ها، ادبیات زمینه های فراوانی دارد.فریاد در این شکل شامل انواعی از کتب یا آثار بر جای مانده است.در چنین شکلی است که دیروز و امروز هر دو پاسخگوست.میراثی که در آن فریاد قابل کشف است و داشته هایی که در حال حاضر مملو از فریادهاست.شاید جالب ترین آن ها منحصر به علم نگری و دوری از فردگرایی باشد.درست است که مولوی شاعری منحصر به فرد است یا سعدی فردی است که از نظر نام و مشهوریت یکه است اما آنچه بیان داشته مربوط به کل جامعه می شود.بر این اساس نقش ادبیات در فریاد سازی همان جمع گرایی و توجه به نوع بشر است و این نکته بسیار مهم و حیاتی است.بیداری در قالب علم ،منطقی و دارای ظرافت های ویژه است.همان شکلی که در دانشگاه ها ایجاد می شود و فریادهایی که بعد از مطالعه، دانشجویان سر می دهند.بسیاری از حرکت های مثبت اجتماعی از درون مراکز علمی برخاسته و خواهند شد که معنا و مفهومی والاتر از فریادهای عامیانه دارند.

نگاه به ادبیات از بعد اخلاقی هم بسیار گویاست.وقتی توجه به اخلاق مطرح می شود تمام رفتارهای متضاد با انسانیت مردود شمرده می شوند.ادبیات در چنین روندی گویای رفتارهای درست و انسانی برای رشد و تعالی نوع بشر است.فضیلت هایی که به وسیله ی آن ها ،نوع بشر انسان نامیده می شود و درون او به عنوان معیاری برای ارزشیابی تلقی می گردد.اخلاق در تمام نوشته های ادبی رعایت می شود و انواعی از حرمت ها نیز حفظ می گردد.بعدی برای رشد و ترقی نوع بشر که در آن یاری و مساعدت برای رسیدن به پیشرفت مد نظر قرار می گیرد.انواعی از رفتارهایی که با عناوین مختلف ادبی مطرح می شوند نوعی رشد دهندگی برای فریاد رسانی است.گرچه در قالب های ادبی قرار می گیرند و با فریادهای عامیانه متفاوتند اما دایره ای به وسعت جهان دارند.انواعی از ترجمه های امروزی تایید کننده ی نیازی است که بشر به ادبیات دارد.

در بعد نوشتاری، داستان ها فریادهای حماسی برای نشان دادن شجاعت منطقی نوع بشر بسیار واضح و تاثیر گذار است.شجاعت در این شکل نوعی خصلت درونی آدمی است که با نترسیدن متفاوت است.شجاعت شکل مثبت تهاجم و خواستاری است و هر گز بی محابا بودن نیست.شکلی از تفکر و منطق که در شکل های فریادی به وجود می آید و دارای ظرافت های مخصوصی است که تنها اهل علم آن را درک می کنند و می فهمند.داستان در اشکال مختلف حماسی یا محلی و نیز پهلوانی نشان دهنده ی ابعاد انسانی در درونگرایی است.در واقع می توان چنین بعدی را نقطه ی قوت ادبیات در فریاد سازی و شناخت حقیقت فریاد دانست.اینکه فریاد دارای اهدافی بلند و انسانی است و در تمام جوانب آن نوع بشر به عنوان انسان مطرح می شود.

ادبیات داشته های آدمی در طول تاریخ است.انواعی از رویدادها را منعکس می کند که ماهیت انسانی دارند.در قالب های متفاوت جای گرفتن هرگز به معنای متفاوت نگریستن آن ها در اساس نیست بلکه شکلی از روش ها را نشان می دهد که ماهیت ادبیات آن ها را می سازد.ادبیات در هنر و آثار باستانی نیز می تواند نوعی انسانگرایی را نشان دهد.علمی که در داشته های ادبی نهفته است و میراث نوع بشر نامیده می شود.گرچه ادبیات غیر انسانی هرگز وجود ندارد و هیچ بعدی از ادبیات نیست که غیر از انسان آن را بسازد اما این بدان معنا نیست که تمام کوشش های ادبی دارای ابعاد فریادی بودند.شاید انواعی از خیانت های ادبی به وسیله افراد خود فروخته نیز قابل بررسی باشند.فریاد ادبی دارای انواعی از ماهیت های انسانی و خصلت های درونگرایی آدمی است.

Bingo sites http://gbetting.co.uk/bingo with sign up bonuses

کلیه حقوق این سایت متعلق به پایگاه خبری و تحلیلی شوش نیوز می باشد. تهیه و طراحی : 0171 هاست