تهیه و تنظیم ـ عباس کرم الهی
در دهمین شب اجرای نمایش ناکوک نوشته ی مهدی شوهانی کاری از گروه تئاتر اندیشه وابسته به انجمن هنرهای نمایشی اداره ی فرهنگ و ارشاد اسلامی ، گفت و گوی کوتاهی را با کارگردان نمایش انجمن ئادیم که حاصل آن در زیر آمده است :
*لطفا بیوگرافی خود را بگویید ؟
ـ به نام هنرمندهستی ـ عرض سلام و ادب و احترام دارم هم به شما که علاوه بر این که رئیس انجمن روزنامه نگاران هستید ، مدیر و سرپرست گروه نمایش اندیشه نیز می باشید ، گروهی که خودم در آن رشد کردم و همچنین به کلیه ی شهروندان شوش و خصوصاً ریاست محترم اداره ی فرهنگ و ارشاد اسلامی و رئیس انجمن هنرهای نمایشی که انصافاً اگر همکاری این عزیزان نبود کار ما ممکن بود به مرحله ی اجرای عمومی نرسد . بنده ی حقیر مصطفی کرمی هستم متولد 12 اردیبهشت 1367 هستم در کوی ابوذرغفاری از توابع حوزی شهر شوش و یا به عبارتی عمله ی تیمور سابق و افتخار می کنم که روستا زاده ام
*چطورشد که وارد عرصه ی هنرهای نمایشی شدید ؟
ـ از سال 1389 وارد عرصه ی هنرهای نمایشی با نمایش طنز منجلی و شاه طلا نوشته و کار عباس کرم الهی در گروه تئاتر اندیشه شدم و تا کنون هم زیر نظر همین گروه فعالیت خود را انجام داده و می دهم و افتخار می کنم در گروهی عضو هستم که ریشه دارد و برخی بزرگان تئاتر شوش که هم اکنون هرکدام برای خود اسم و رسمی دارند و گروه های مستقلی تشکیل داده اند همچون من تئاتر خود را زیر نظر استاد خودم شروع کرده اند و اگر دقیق بخواهد اشاره کنم وارد ششمین سال فعالیت هنری خود شده ام .
*تاکنون چند کار نمایشی را تولید کرده اید ؟
ـ آمار دقیق کارهایی را که تولید کرده ام از دستم خارج شده ولی تقریباً در این 6 سال بالای 20 نمایش طنز بلند و کوتاه را تولید کرده ام که در این ده شب شاهد دو نمایش « ناکوک و زنان همسایه » بودید .
*علاوه بر نمایش های طنز در سایر موضوع های نمایشی هم فعالیت داشته اید؟
ـ بله در همین گروه تئاتراندیشه سال 1390 در نمایش دفاع مقدسی قهوه خانه ی مه سیی ، نوشته و کار عباس کرم الهی به عنوان شاگرد قهوه خانه ایفای نقش داشتم و در نمایش پیچیده مثل هزار تو و ساده مثل ریاضیات نوشته و کار محمدهادی سالارورزی بازی کردم .
*اگر باز به شما پیشنهادی داده شود که در نمایشی غیر از طنز بازی کنی باز می پذیرید ؟
ـ اگر آن کار برای جشنواره ای باشد با کمال میل افتخار می کنم که در چنین نمایش هایی نام من هم در بروشورها به عنوان بازیگر لحاظ شود اما اگر برای اجرای عمومی باشد با ادای احترام به بزرگان تئاتر شوش چون با توجه به بتفت فرهنگی و عشایری شهرستان شوش مردم از کارهای غیر طنز استقبال نمی کنند فعالیتی نخواهم داشت ، هر چند این روزها برای نمایش های طنز هم همانند چند سال قبل استقبال گرمی نمی شود و اگر شما امروز بیش از 250 نفر تماشاگر را می بینید عده ای از آنها توسط اسپانسرها به صورت رایگان در سالن حضور دارند و برخی هم خانواده و یا دوستان بازیگران نمایش هستند که بلیطی را خریداری نکرده اند .
*مهم ترین آرزویی که دارید چه می باشد ؟
ـ آرزو که نمی شود گفت ولی انتظار دارم در گروه نمایش اندیشه بازیگران ثابت و پایه ای داشته باشم و مجبور نشوم هر ساله بازیگران جدیدی را به بخش طنز گروه نمایش اندیشه دعوت کنم ، البته خو.شبختانه از دو سال پیش بازیگران ثابتی دارم که اگر بخواهم به چند نفر از آنها اشاره کنم باید نامی از « مهدی شوهانی ـ مسعود کرم الهی ـ محمد سگوند ـ احمد خنیفر و .... » ببرم که همه در گروه نمایش اندیشه عضو هستند .
*در این گفت و گو نمی خواهید از شخص یا اشخاصی که در این نمایش یار و یاور شما بوده اند یادی کنید ؟
ـ قبل از هر چیز می بایست از « شریف احمدی رئیس اداره ی فرهنگ و ارشاد اسلامی شهرستان شوش که انصافاً به حق و به درستی به عنوان رئیس این اداره منصوب شده که به همین دلیل جا دارد از مدیر کل فرهنگ و ارشاد اسلامی خوزستان هم تشکر کنم که این فرد لایق را برگزید و بعد از کارشناس هنری اداره محمد دیناروند ، رضا ذاکری که با مهربونی خویش هر وقت مشکلی پیش می آمد با درایت ایشان گره از کار گشوده می شد و از هیئت بازخوانی و شورای بازبینی و صدور پروانه ی نمایش تقدیر و شکر خود را به عمل می آورم و سپس از حامیان مالی یعنی « باشگاه بدن سازی پرورش اندام دلاوران ـ مطبخ حاتم طائی ـ فروشگاه رنگ و چسب حدادیان ـ ارزان سرای زنجیره ای سرخه و کانون آگهی و تبلیغاتی جارچی » سپاسگزارم که دست ما را گرفتند و نگذاشتند کم و کاستی داشته باشیم .
*حرف ناگفته ی خود را شرح دهید ؟
ـ همانگونه که درسال 1389 شما (عباس کرم الهی) دست ما را گرفتید و وارد هنر نمایش کردید ، امروز هم شما در معرفی من در مطبوعات و رسانه پیش قدم هستید ، لذا اول از شما تشکر می کنم و از این فرصت استفاده می کنم و در مورد جو بدی که در شوش به وجود آمده توضیح مختصری می دهم ؛ ما را با خیلی ها مقایسه کردند ؛ همان گونه که گفتم یم روستازاده هستم و افتخار دارم به محلی که در آن دارم زندگی می کنم ، من از بچگی این توفیق نصیبم شده که در مسجد پرورش یافته و هیئتی بوده ام ، گاهاً مداحی می کردم ، سرپرستی یک هیئت سنج و دمام را بر عهده دارم ، برای امام حسین(ع) علمداری می کنم و خدا را شکر که دور و ور دستگاه امام حسین(ع) بوده ام ، شیعه هستیم و شیعه زاده ، و انشاءالله که شیعه خواهیم مرد ولی یک سری حرفا و حدیث ها پشت سر من زده شده که نمی دانم سرچشمه ی آن از کجا آغاز شده ، یکی دوبار پیش آمده که وسط اجرهای ما عزیزی از جان خود را برای نظام ، انقلاب و اسلام و این میهن پهناور اسلامی از دست داده و بنر شهادت آن بزرگوار را نصب کرده اند می آیند و به صورت مستقیم ما را مورد مأخذه قرار می دهند که چرا هم زمان با عزاداری یک شهید به اجرای برنامه می پردازید و من خدمت تمام شهروندان شوشی بگویم که اگر شما از نزدیک بیایید و ببینید که برای اجرای چند شب برنامه در تالار نیایش با توجه به تراکم گروه های نمایشی ، چون سالنی دیگر در شوش وجود ندارد می بایست در لیست نوبت اجرا ماند و وقتی که نوبت به گروهی برسد و تا آن لحظه اتفاقی رخ داده نشود ، سرپرست و کارگردان گروه می بایست با پرداخت هزینه ی نصب بنر می بایست با یکی از کانون های تبلیغاتی قرارداد ببندد و با اسپانسرهای نمایش هم هماهنگی های لازم را داشته باشد و از طرفی با اداره ی فرهنگ و ارشاد اسلامی هم قراردادی امضاء کند که به خاطر هزینه ی برق حداکثر 30 درصد کل درآمد را پس از کسر هزینه ها به حساب آن اداره واریز کند که البته بعضی مواقع هم که درآمدی حاصل نشده اداره ی فرهنگ و ارشاد اسلامی به گروه نمایش مساعدت نموده و از 30 درصد خود گذشت کرده است و چنین کاری نمی شود تعطیل شود ولی اگه به صورت هم زمان این اتفاقاً رخ دهد بالاخره ما مسلمان هستیم و هر چه داریم از شهداست و من به یاد دارم دقیقاً ما بنر شروع اجرای نمایش را در سطح شهر نصب کرده بودیم که یک متوجه شدیم در شب اولین اجرای ما قرار است مراسم تشییع جنازه ی شهید احمدحیاری شهید پر افتخار مدافع حرم شهرستان شوش برگزار شود و ما هم به این شهید والامقام ادای احترام کردیم و به مدت سه شب اجرای خود را به تعویق انداختیم هر چند خانواده ی معظم و بزرگوار این شهید گفته بودند که مراسم خود را همانگونه که بوده انجام دهید . اما عده ای آمدند و با آبروی ما بازی کردند و من به آنها می گویم اگر حرفای من حقیر شما را مجاب کرده که خداوند را شاکرم و اگر باز همان فکر را در مورد من در ذهن پرورش می دهید از خداوند می خوام روزی برسد به شما ثابت کند در مورد من اشتباه برداشت کرده اید و در آخرین جمله بگویم درست است که در خانواده ی درجه ی یک خودم افتخار ندارم که شهیدی را تقدیم کرده باشیم اما در مقابل شهداء و خانواده ی معظم این شهیدان سر تعظیم فرود می آورم و از آن بی عیب و نقص و آن کسی که ما فقط باید با او متوسط شویم یعتی پروردگار یکتا می خواهم تا زمانی که زنده هستم این فرصت را به من بدهد که در اعیاد ملی و مذهبی خنده را بر لبان شهروندان شوشی بنشانم ـ آمین
