به قلم ـ علیرضا ابوالمشهدی
همیشه در این اندیشه بودم زمانی که گروهی برای بیعت گرفتن از امام علی(ع) به خانه او هجوم آوردند و آن واقعه رخ داد چگونه بود چطور می شود که امام علی(ع) در خانه باشد و حضرت فاطمه(س) به پشت در برود با نا محرم صحبت کند.
فاطمه ای که ناموس اکبر است فاطمه ای که وقتی نزد پدر بود و پیر مردی کور به حجره پیامبر آمد او خود را مخفی نمود پدر فرمود فاطمه این پیر مردی است نابینا چرا از او خود را مخفی نمودی و به پشت پرده رفتی فاطمه فرمود درست است که کور است لکن بوی مرا حس می کند از این نیز پرهیز دارم حال چه اتفاقی پیش آمده که او به پشت در می آید. اگر امام علی(ع) در منزل است چرا حضرت فاطمه پشت در می آید و اگر در خانه نیست قضیه شمشیر و رسن و بردن او به سوی مسجد برای بیعت چیست.
خداوند توجهی فرمود و عنایت خاصه حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها نصیب شد تا شاید بوسیله این قلم بتوانم شمه ای از قضایای روز واقعه شرح شود. حضرت امام علی(ع ) آن روز در خانه است و مشغول کتابت قرآن(به نقل از بعضی ها ) است که در منزل را می زنند در این اثنا حضرت فاطمه می رود و می گوید کیستی آن شخص پشت در می گوید منم(فلانی) حضرت می فرمایند برگردید که در را باز نمی کنم مشاجره ای پشت در صورت می گیرد و حضرت باز می فرمایند به شما اجازه نمی دهم وارد خانه من شوید با این کار و این حرفها واین عمل می خواهد ثابت کند که آن اشخاص تا چه اندازه پایبند به فرامین قرآنند ؛ زیرا در هنگام رحلت پیامبر(ص) وقتی از خلیفه دوم سئوال کردند حالا چه کنیم؟ فرمود : « قرآن ما را بس» . اگر اینان پایبند به قرآنند مگر در قرآن نیامده که بدون اذن صاحب خانه حق ورود به خانه ای را ندارید.
تازه پس از اذن دخول با گفتن سلام و یا الله به اهل اندرونی خانه برسانید و بفهمانید که کسی هستم تا اندرونی ها مهیا شده اگر در حجاب نیستند محجب شوند و اگر به کاری مشغولند دست کشیده و به اندرون خانه که مامن محرم اهل بیت است روند فاطمه می آید یک زن یک زن نامحرم پشت در است و می گوید در را باز نمی کنم برگردید چگونه شد اینجا قرآن به کار نیآمد و آن شخص که بعدها بنام خلیفه دوم بر مسند حکومت تکیه داد و هم او که گفت قرآن ما را بس آیه قرآن را فراموش کرد و نادیده گرفت که بی اذن صاحب خانه به خانه ای وارد نشوید واینکه خانه خانه ی حضرت زهرا (س)است حضرت زهرا (س)می خواهد بفهماند آنانکه قرآن را علم کردند خود عامل به آن نبودند تا جائیکه بر نیزه بردند پاره های آن را. حضرت علی(ع) نمی آید پشت در او که نا محرم نبود او مردی بود و آنان نیز که پشت در بودند به ظاهر مرد و محرم ونامحرمی پیش نمی آمد .
اگر علی(ع) در را باز می کرد یعنی آنان را پذیرفته و امام علی(ع) کسی نبود که چیزی بپذیرد و بعدآ خلاف آن عمل کند امام علی(ع) کسی نبود که در مرامش نا مرا می باشد. فاطمه(س) آمد هم اینکه بفهماند او نا محرمی است که پشت در است و اگر آنان که آنسوی در بودند شمه ای از مردانگی داشتند وقتی فهمیدند فاطمه(س) است فاطمه ای که حتی پیامبر می خواست وارد خانه ی او شود دق الباب می کرد و اجازه ی ورود می گرفت او که پیامبر بود پدرش بود محرم بود بدون اجازه وارد نمی شد چگونه شد اینک اینان که همه نامحرمند بدون اجازه می خواهند وارد خانه او شوند.
اگر پیرو پیامبر و سنت او بودند سیره عملی پیامبر این بود که بدون اجازه وارد خانه ی کسی نمی شد حتی دخترش فاطمه. اگر پیرو قرآن بودند که قرآن نیز آنان را از این کار نهی فرموده حال چگونه است که اینان که نه سنت پیامبر را رعایت کردند و نه دستور قرآن را عامل و آمر دین شدند و خلیفه گشتند.
حضرت زهرا(س) می خواهد با این حرکت که او پشت در است واجازه ورود به خانه اش را نمی دهد به کل بشریت و کل مسلمانان بفهماند که آنان که پشت در خانه ی من آمدند نه پیرو سنت پدرم رسول الله بودند و نه عامل و آمر به قرآنند. راستی چرا بیعت حضرت علی(ع) برای ابوبکر و دیگر یارانش آنقدر مهم است مگر نه اینکه در سقیفه طوایف ساکن مدینه با او بیعت کرده بودند پس چه لزومی بر بیعت علی(ع) می باشد آیا آنهمه جمعیت برای آنها کافی نبود علی(ع) که یک نفر بیشتر نبوده چرا برای آنها این همه مهم می باشد که علی(ع) باید بیعت کند.
جوابش این است آنها می دانستند و آگاه بودند که قبلا در محل غدیر خم یعنی تقریبا هفتاد روز پیش از رحلت پیامبر(ص) با علی(ع) بعنوان خلیفه و جانشین پیامبر بیعت کرده بودند و اگر علی(ع) بیاید و با ابوبکر بیعت کند ابوبکر و یارانش اینگونه القا می کنند و در میان مردم رواج می شد که خود دیدید که علی با ابوبکر بیعت کرد او که خلیفه بعد از پیامبر و جانشین بعد از او بود با ابوبکر بیعت کرد یعنی علی از خلافت خود را عزل و بجای خود ابوبکر را منصوب نمود یعنی اینکه علی(ع) ردای خلافت را بر قامت ابوبکر پوشاندو بیعت علی(ع) یعنی مهر تایید بر خلافت آنها این شد که به خانه او هجوم آوردند و وقتی او را به اجبار به سوی مسجد بردند برای بیعت در آن هنگامه حضرت فاطمه زهرا (س) خود را به مسجد می رساند می بیند که دور علی(ع) را گرفته اند و با شمشیر های کشیده می خواهند او را مجبور به بیعت کنند که حضرت فاطمه زهرا (س) نهیب می زنند که علی را رها کنید و الا نفرین می کنم .
در این هنگام ابوبکر و عمر و دیگر یارانشان چون حقانیت حضرت علی(ع) و عصمت حضرت زهرا سلام الله علیها را و جایگاه خاص آنها را نزد پیامبر و خداوند می دانند به سربازان و شمشیر بدستان اشاره می کنند که علی( ع ) را رها کنند اگر فاطمه زهرا سلام الله علیها و علی علیه السلام بر حق نبودند چرا در این هنگامه ابوبکر کوتاه می آید او می داند که اگر حضرت زهرا (س) نفرین کند احدی از آنها زنده نخواهند ماند و علی(ع) با ابوبکر بیعت نکرد و حضرت فاطمه زهرا (س) به همراهی حضرت علی (ع) به خانه خود برگشتند در حالی که بسیار رنجور و افسرده بودند و پس از آن واقعه که در منزلشان را شکستند حضرت زهرا (س) به خاطر جراحات حاصل از برخورد در خانه به پهلو و شکمشان چند صباحی بیشتر زنده نماندند .