به قلم ـ مهندس سعید دیناروند
تاریخ شوش در دوران های مختلف،نشان دهنده توجه خاص به ابعادی معین در بقا و درآمدزایی بوده است.تاکید بر دو منبع دامداری و به تبع آن، تولیدات لبنی و گوشت و نیز، کشاورزی و محصولات ناشی از آن،اساسی برای ادامه زندگی مردم می گشت.
گرچه این دو منبع، شکل های متفاوتی دارند اما در ریشه،به دو مورد زمین و آب وابسته بوده و هستند.منابعی که تا امروز، یار و یاور مردمان این دیار برای استمرار زندگی مستقل شده اند.
گذر زمان و عدم توجه به مسائل حفاظتی، باعث ضربات جبران ناپذیری بر پیکره این دو، شده است.حفر چاه های غیر علمی و از بین بردن سفره های زیر زمینی، سبب زیان هایی بر هر دو مورد آب و زمین گشته است.
گرچه توجه به منبع حیات،ضروری است اما موضوع زمین و حفظ توانایی آن، فوری تر جلوه گر می گردد.ناتوانی در حفظ منابع درونی و به تبع آن، کم محصولی، تنها یکی از اثرات منفی آن است.
فرسایش زمین، یکی از نکات کلیدی در کاهش محصولات با کیفیت کشاورزی است.این مورد در شوش که قطب تولیدات استراتژیک کشور است،خطرناک تر از حد تصور به نظر می آید.
نگرانی های کشاورزان در هنگام کشت، از بابت تهیه انواع کودها، نتیجه ناتوانی و فرسایش زمینی هایی است که عوامل آن، انسانی هستند.
آبیاری های سنتی و رها کردن آب در زمین های کشاورزی،به امید آبرسانی،علاوه بر عدم توفیق، باعث هدر دهی محتوای زمین و خروج منابع درونی از طریق خروجی های آب می گردد.
بدون شک،عدم آکاهی کشاورز و فقدان آموزش های لازم بعلاوه عدم نظارت و پیگیری از طریق مسئولین،باعث ادامه این خطرات می گردد به شکلی که حتی پیش بینی تخریب کامل، وجود خواهد داشت.
باید در این زمینه،اندیشید.کشاورزی شوش در سراب سنتی گرفتار شده است.منفعت طلبی به هر شکل،بیداد می کند.
پیشنهاد می گردد تا قبل از کشت های جدید، آزمایش های خاک شناسی و تجزیه خاک صورت گیرد.شوش نیازمند به مرکز خاک شناسی است.جهاد کشاورزی باید در این زمینه اقدام کند.شوش بدون کشاورزی، مرده است