به قلم ـ عباس کرم الهی
جامعه ی امروزی ما برای مقابله با جنگ نرم معاندان خارجی و منافقان داخلی که با رویکرد جدید و به بهانه ی وضعیت اقتصاد کشور ؛ قصد دارند مردم را نسبت به نظام و انقلاب بدبین نماید نیاز به خبرنگارانی دارد که خبرنگاری را عشق بدانند نه شغل .
قلم آن قدر مقدس است كه نبايد آن را فروخت و بايد خبرنگاران و اصحاب رسانه در مسير حق و حقيقت حركت كنند، اگر برخي خبرنگاري را دچار خدشه نكنند، این حرفه عشقی بسیار مقدسي است. این قشر به عنوان سفیران تحول فرهنگیی می توانند نقشه ی جدید دشمنان را خنثی و با استفاده از رهنمودهای حکیمانه ی حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای«مدظله العالی» روشنگری و بصیرت افزایی را در جامعه بالا ببرند .
در روز خبرنگارباید تفاوتی بین خبرنگاران « فعال و غیر فعال ـ متعهد و پایبند مصلحت نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران و آنهایی که فقط نق میزنن و به جای نقد تخریب می کنند » باشد نه به بهانه ی شناسنامه دار کردن خبرنگاران متعهد را کنار بگذاریم ، مگر قرار است در روز خبرنگار چه میزان وجه نقد به هر خبرنگار داده شود ؟ صدهزارتومان ؟ دویست هزار تومان ؟ چقدر؟ آیا آن مبلغ در مقابل یک سال تلاش و کوشش ، و متحمل شدن انواع هزینه ها که از حقوق شخصی اش باید بزند جبران خواهد شد که عده ای از خبرنگاران را کنار بگذاریم ؟
البته خوشبختانه در شهرستان شوش در اولین جلسه ای که به منظور برنامه ریزی برای روز خبرنگار برگزار شد به جز شوش نیوز همه شناسنامه دار بودند و امسال همه حداقل از نظر معنوی راضی و خوشنود 17 مرداد را سپری خواهند کرد حال اگر یک پایگاه که رسمیت ندارد و قصد دارد در راه رضای خدا خدمت به خلق خدا کند آن هم بدون کوچکترین چشم داشتی ، خدمت کند ، بدون تجلیل هم خشنود است و هدفش «جلوگیری از آسیب رسیدن به ولایت فقیه ، نظام مقدس جمهوری اسلامی و آرمان ها و ارزش های انقلاب اسلامی در سطح کشور و بر قراری آرامش در جامعه همراه با نیرو و نشاط » است .
البته شناسنامه دار کردن خبرنگاران کاری شایسته و به جاست ، چون امروزه افرادي نام خود را خبرنگار مي گذارند، اما متاسفانه در عرصه اطلاع رساني فعال نيستند و هيچ تفاوتي ميان خبرنگاران فعال و غير فعال وجود ندارد.
برخي افراد نيز وجهه اصحاب رسانه كه بسياري به منظور بهبود وضعيت موجود تلاش مي كنند، را در برخي عرصه ها مخدوش كرده اند و به نظر مي رسد كه ابتدا بايد خبرنگاران يك خانه تكاني جدي با رويكرد جديد و خدمت محور را براي خود تعريف كنند.
هر ساله به بهانه ی روز خبرنگار، خبرنگاران از مشكلات بسياري كه در اين عرصه وجود دارد، مي گويند و پس از آن نيز به دست فراموشي سپرده مي شود، اما خبرنگاري يك عشق است نه شغل، در كشور ما عرصه ی خبر و خبرنگاري همانند يك كودك نوپا است و هنوز در ابتداي مسير هستيم.
زماني كه به خبرنگاري به عنوان يك شغل نگاه شود، قطعا با توجه به شرايط موجود خبرنگار نمي تواند به وظيفه ی ذاتي خود، آن طور كه بايد و شايد عمل كند، عشق به خبرنگاري از خبرنگار، «خطرنگار» مي سازد، خطرنگاري كه فارغ از وابستگي هاي موجود كه باعث انحراف خبرنگاران مي شود، واقع نگاري مي كند، جامعه امروزي ما نيازمند خطرنگار است كه متاسفانه كمتر شاهد آن هستيم.
طبق قانون، وزارت ارشاد متولي ساماندهي و نظارت بر رسانه ها در كشور هستند، اما متاسفانه ادارات ارشاد در شهرستان ها به دلايل مختلف از جمله كمبود نيروي اداري و پراكندگي وظايف نظارت مناسبي بر امور رسانه اي ندارند.
ادارات فرهنگ و ارشاد در شهرستان ها با گسترش رسانه ها عملا كنترل خود بر رسانه ها را از دست داده است و امروز مسئولان و حتي مردم به ادمين هاي كانال هاي تلگرامي نيز رسانه و خبرنگار مي گويند و اين تهديدي جدي براي هويت خبرنگاران است.
البته وزارت ارشاد در دولت يازدهم با راه اندازي سايت جامع رسانه هاي كشور مراحل ثبت و صدور مجوز را بسيار سرعت داد و آمار و اطلاعات در حوزه ی رسانه را اعم از تعداد و كميت را براي اولين بار به دست آورد.
طبق قانون اساسي و مواد قانون مطبوعات مسئولان دولتي و غيره حق فشار به رسانه ها براي حذف و انتشار خبري ندارند. فرمانداري ها و ادارات فرهنگ و ارشاد اسلامی بايد طبق قانون از آزادي بيان و حقوق خبرنگاران دفاع كنند، اما امروز شاهديم آن ها تمايلي براي دفاع از اصحاب رسانه ندارندهر چنین فرماندار شهرستان شوش خوشبختانه از جنس رسانه و مطبوعات است و از این بابت خبرنگاران شوش استرس و نگرانی ندارند .
در طول سال هاي اخير بارها شاهد بودم، يك مسئول فرق بين يك خبرگزاري و ماهنامه را نمي داند و با اين شرايط نمي توان انتظار داشت آن ها نسبت به رسانه ها و وظايفشان اهتمام داشته باشند.
امروز روابط عمومي ها از ادمين هاي كانال هاي تلگرامي براي نشست خبري دعوت مي كنند و به همان خبر يك خطي در كانال ها رضايت دارند و عملا ديگر خبرنگاران به حاشيه رفتند.
اهالي رسانه در بسياري از مواقع مظلوم واقع و حقشان پايمال شده و كوتاهترين ديوار موجود ميشوند، گاه ديده شده كه اگر مشكلي پيش بيايد، به سرعت انگشت اتهام به سمت خبرنگار نشانه ميرود و او است كه بايد جواب ندانمكاري برخي را بدهد.
موضوعهايي رسانهاي شده كه برخي معتقدند خبرنگار نبايد آنها را كار ميكرده و يا بعضي وقتها شخصي صحبتي مطرح اما بعد آن را تكذيب كرده و خبرنگار متهم اصلي ميشود، سرانجام متوجه نشدهايم خبرنگاري جزو مشاغل سخت و زيانآور هست يا نه و كماكان اين سئوال ذهنمان را مشغول كرده است، برخي افراد ميگويند اگر بيمه خبرنگاري داشته باشيم جزو اين گروه هستيم، كه متأسفانه بيمه خبرنگاري نداريم، و هنوز نميدانيم چهكاره هستيم.
خبرنگارها در خيلي از مواقع بايد «فریاد رس و یا به عبارتی آخرین تیر ترکش» باشند و هر كسي بخواهد كاري اجرا كند از طريق خبرنگار موضوع را رسانهاي ميكند، ولي در مواقع لزوم كسي نيست كه دادِ خود خبرنگاران را بستاند. «فریادرس»هايي كه فقط برخي در هنگام نياز آنان را ميبينند و وقتي كارشان تمام شد، ديگر كاري با خبرنگاران ندارند.
وقتي مطالب زيادي منتشر ميشود كه باب دل برخيها است، خبرنگار وظيفهاش را ادا كرده اما وقتي يك موضوع انتقادي يا خلاف ميل دوستان كار شود، بدون شك و در بهترين حالت برچسب ندانستن الفباي خبرنگاري را نثارت ميكنند و هزار تهمت ديگر.
در يك جعبه ی ميوه ؛ همه خوب نيستند و شايد ميوه بد هم وجود داشته باشد كه قشر خبرنگار نيز چنين است و همه خوب نيستيم، لذا نبايد همه را با يك چشم ببينند، جايگاه خبرنگارها بسيار رفيع است شايد از لحاظ مالي، حقوق و مزاياي اين قشر خوب نباشد ولي عشق به اينكار دليلي شده كه در راستاي پيشرفت، توسعه و اطلاعرساني گام برداريم و بدون فكر به مشكلات روزمره فقط به رسالتمان فكر كنيم و قلم بزنيم.