به قلم ـ استاد جعفر دیناروند
رئیس کارگروه تخصصی امور اجتماعی اتاق فکر انجمن روزنامه نگاران
معمولا روز های چهارشنبه ی هر هفته اختصاص به انتشار مجموعه مقالات استاد جعفر دیناروند در پایگاه خبری تحلیلی شوش نیوز در نظر گرفته شده ، اما این هفته استثناعاً روز پنجشنبه منتشر می شود.
فریاد بدون شک دارای منظور و یا مقاصدی است.بی دلیل ایجاد نمی شود.شناخت لازم دارد و فهم در پی آن حرکت می کند.فریاد بدون درد نیز نوعی بی معنایی است.بنابراین باید فریاد را از ریشه شناخت.
از ابتدایی ترین آن یعنی فریاد یک نوزاد تازه متولد شده تا فغان یک روشنفکر و متفکر این عالم همه نشان دهنده ی علت هایی است که در ایجاد آن نهفته است.این واقعیت امر است و برای کسانی که نسبت به آن حساسیت دارند مهم و ضروری است.بدون درد فریاد زدن، دیوانگی است.جهالتی آشکار همراه با بی درکی و بی بصیرتی است.فریاد با آغازین خود تنها شروعی برای حرکت های بعدی است.پس استمراری با معنا دارد و فهمی شگرف در خود احساس می کند.فریاد را باید وسیله ای مهم در انتقال مفاهیم دردناک دانست.
فریاد از دیدگاه دیگر نیازی است که می بایست بیان شود.احتیاجی است که می بایست معرفی گردد.نشانی از نوع دردمندی است که ممکن است روی دهد.شاید برای بسیاری ضعف باشد.ما این را می پذیریم که جبر هم می تواند در ایجاد آن موثر باشد.جبری که در یک نوزاد برای بیان آنچه هست نمایان می گردد.برای گرسنگی آو هم راهی جز فریاد و فغان نیست.این ها استمرار و میانه ی راه است اما بیان ها برای چیست؟چرا فریاد را نمادی چند منظوره می نامند؟مگر نمی توان راه های دیگری را معرفی کرد؟ اصل هم همین است که گفته شود فریاد ماهیتی خاص و ظریف دارد.از ابتدایی و دون ترین تا اعلی ترین در نوسان است.فریاد در معانی خود و چگونگی انتقالش دارای شکل های متفاوت و گاه متضادی است.گاه سکوت هم فریاد می شود.
در دنبال این واژه می توان واژه های دیگری را نیز یافت.فریاد همراه با انواعی از واژه ها نوعی تکمیل موضوع است.چه نیازی به این واژه هاست؟ بدون شک تکمیل موضوع به انواعی از این واژه ها وابسته است.بی ترید کاری ظریف و عمیق است.باید آن ها را هم کنار فریاد قرار داد.از مهم ترین آن ها "فریاد رس" است.کلمه ای با معنا و تکمیل کننده برای رسیدن به جوهره ی آدمی است.نوع رشد جامعه را محک می زند و نشان دهنده ی نوعی ارزیابی از درونگرایی آدمی است.فریاد اگر در جای خود بماند فقط هشداری لفظی است.برای بسیاری امری گذرا و طبیعی است.نیازی به تحلیل نمی یابند و توجه ای برای پیگیری نمی نمایند.این در بسیاری از جوامع روی می دهد.بی تفاوتی، ارزیابی ما از اینگونه جوامع است.نادرست بودن رفتارهای بعد از فریاد است.خموش بودن انسانیت در این رابطه است.ما آن را نوعی عقب ماندگی انسانی می دانیم.
فریاد رس را یاری کننده گویند.معنایی درست و دقیق برای بیان انسانیت و تعریفی از آدمیت که می تواند میزانی برای رشد و عدم باشد.مددکاری نیز می تواند در این معنا یافته شود.فریاد تنها شروعی برای بیان هاست اما تکمیل آن در فریاد رسی است.اگر این رفتار روی ندهد نمی توان جامعه را پیشرفته دانست.بنی آدم اعضای یکدیگر در نظر گرفت.دادگری در فریاد قادر است تا انسانیت را یک بار دیگر مطرح کند.شاید دنیای به اصطلاح متمدن امروز بیش از اینکه به فریاد بپردازد به زمینه ی خموشی آن دست زده باشد.فریاد رس در میان انواعی از تعاملات با شکل انسانی لازم و ضروری است و شاید هم بدون آن نوعی عقب ماندگی باشد.باید به فریاد رسید.این در دو معنای ظاهری و باطنی قابل توجه است.رسیدن یعنی درک کردن و رسیدن یعنی پرداختن که هر دو لازم به نظر می رسند.
فریادرس در استمرار فریاد ،موثرترین است.نوعی درک متقابل برای رفع نیازهاست.انسانگرایی مورد نیاز است.رفتارهای اساسی آدمی است.دستگیری از کسانی است که نه تنها قادرند که دردها را منعکس کنند که می توانند وضعیت را نیز تعیین نمایند.باید در این مورد حساس بود.فریاد رس نباید فراموش شود و یا وجودی کمرنگ داشته باشد.تحریکی برای دوباره نگری درونی است.رضایتی برای ایجاد رفتارهاست.پرداختن به نوعی است که آدمی به آن متعلق است.نه رنگ می شناسد و نه مرزها را در رسمیت می یابد.آدمی را اساس در نظر می گیرد و رفتار ،دستگیری را به سرانجام می رساند.دادرسی است که به وسیله ی انسانی رشد یافته صورت می گیرد.فریاد بدون دادرسی نوعی زجر کشی است که تنها بیانگر درد است و بس.
انتظار فریاد زن از فریاد رس هم موضوعی جالب و در خور توجه است.نوع فریاد زن می تواند معرف آن باشد.برای بسیاری این موضوع گذراست اما برای ما مهم و قابل درک است.در شکل ظاهر می توان هر فردی را فریاد رس دانست اما در ماهیت فریاد این چنین تصوری درست نیست.باید میان فریاد یک نوزاد و یک روشنفکر تفاوت قائل شد.فریاد رس یک نوزاد مادری است که شیر را با خود داراست اما برای یک عالم آگاه و روشن بین، قضیه متفاوت است.هر فریاد رسی را نمی توان برای هر فریادی برگزید.کاری سخت و دشوار است که نیازمند به تجزیه های متفاوت علمی دارد.خموشی یک متفکر که خود بیانگر انواعی از فریاد هاست با فریاد رسی قابل مقایسه است که درکی عمیق و فهمی شگرف و وسیع دارد.کاری مشکل و سخت که معمولا به این سادگی ها قابل دسترسی نیست.مقدماتی نیاز دارد و افرادی معین را می طلبد.