11232024شنبه
Last updateسه شنبه, 03 نوامبر 4505 7pm
کد خبر: ۹۶۰۳۲۴2474

مجموعه مقالات فریاد( قسمت دوازدهم ـ فریاد و فریاد افتادن )

به قلم ـ استاد جعفر دیناروند

رئیس کارگروه تخصصی اموراجتماعی اتاق فکر انجمن روزنامه نگاران

در وضعیتی آرام یک باره صدایی می پیچد.مردم متوجه ی آن سمت می شوند بدون اینکه در فکر حل آن باشند متوجه ی خطر خویشتن هستند .

فریاد افتادن به همین معناست.سروصدایی در جامعه پخش شده است.در فلان مکان فلان اتفاق افتاده است.برای شناخت نیازمند به مطالعه است و برای پی بردن به دلایل نیز، علم نگری مورد احتیاج خواهد بود.فلسفه ی افتادن در این راه بسیار مهم است.چرا و چگونه فریاد می افتد.سروصدا پخش می شود.کدامین منظور در کار است؟این ها اساس پرداختن به فریاد افکنی است.چرا درد موجود می شود؟چه کسانی درد را متحملند و چه کسانی آن را به وجود می آورند؟ ماهیت آدمی به کدامین سمت کشیده شده است؟فریاد افکندن امری عادی نیست بلکه متفکرانه و گاه احساس گرانه است.

گاه بعد مسافت از جامعه موجود است.این بهانه ای برای عدم توجه نمی شود.صدایی پیچیده و ناله ای برخاسته است.حرکت برای پیگیری ناله و فغان لازم و ضروری می آید.این اصل فریاد افتادن است اما اتمام کار نیست.مقدمه ای برای شروع است.نوعی بیداری برای پرداختن به خویشتن است.این صداها برای چه پیچیده شده اند؟ ظلم را چه کسانی به وجود آورده اند؟آیا من هم در آن سهیمم؟این ها شناخت خویشتن را ایجاد می کند.در عین اینکه به فرد و جامعه مربوط می گردد به نوع عملکردها نیز وابسته می شود.فشارهایی بر گرده ی مردم وارد می شود و آن ها را به سمتی می کشاند که فریاد را راه حل خود دانند.توجه سازی برای ماهیت شناختی است.شاید هم ناله سازان چندان توجه ای به ماهیت شناسی نداشته باشند اما آن را ایجاد می کنند.

بدون شک جامعه ی انسانی راهی برای توجه دارد.شاید هم بتوان آن را راه ها نامید.این بسته به شکل ناله و فریاد و نیز نوع درخواست برای توجه سازی است.اگر در یک بار ایجاد نشد دیگر فریاد نیست.منظور این است که فریاد اگر افتاد و توجه نساخت آنگاه باید فکری دیگر کرد.اعتراض هرگز فریاد نیست بلکه ریشه برکندن است.ماهیت اگر دون شد انواعی از راه ها قابل تصور است.انواعی از شق ها که ممکن است حیوانی باشند.کشتار مردم برای ایجاد سکوت و رضایت یکی از این هاست.فریاد تاثیر گذار نبود.شنیده نشد.حرکت ایجاد نکرد.اغتشاش به وجود آورد.اعتراض را ساخت آنگاه  کسانی که طرف مقابل هستند را با توجه به همان ماهیت به کشتار و قتل ترغیب می کند.فریاد افتادن در اصل برای بیدار سازی است.

فریاد افتادن دارای خطابی است.گرچه ماهیت جامعه یا فرد می تواند این شکل را متغییر سازد اما بدون جهت نیست.فریاد که افتد انتظار عکس العمل هم طبیعی می شود.در این میان باید رابطه ای بین فریاد افکن و فریاد شنو یافت.آنکه بدون دلیل و تنها بر اساس احساس فریاد می زند به نوعی تحت فشار فردی است که این بدان معناست که کمکی فردی می طلبد اما آنکه ریشه ای فریاد می زند و مبنی آن فریاد افکندن علمی و جمعی است،ماهیت انسان را خطاب قرار می دهد.اینکه به چه میزان عکس العمل حاصل  شود نشان دهنده ی بعد انسانی قضیه است.هرچه کمتر باشد دوری از جوهره بسیار است و عکس آن نیز هست.اینکه چه کسانی متوجه ی سروصدا می شوند هم امری قابل بررسی است.فریاد افکندن بی تفاوتی را نمی پذیرد و نباید بپذیرد.

گاه فریاد سازی عامل عمدی دارد اما انتظار بر آن چندان جدی گرفته نمی شود.این در عالم سیاست و فریبکاری زیاد روی می دهد.در واقع سروصدا پیچیدن را امری مطلوب می دانند.شاید برای این منظور که نوعی باور غلط ایجاد کنند و قانع بودن را به وجود آورند تا بدین سان خود را از قید و بندها آزاد نمایند.بسیاری در این شکل قادرند تا مدت ها جامعه را در کنترل خود درآورند.سروصدا پیچیدن بدون شک نوعی شنوایی ایجاد می کند و اگر عمل را هم به وجود نیاورد نقطه ای را برای سمت کشیدن ایجاد می کند.همین کافی است که از دیگران نقاط غفلت ایجاد شود.فریاد افتادن در این حالت تصنعی خواهد بود.مانند سروصدایی که بعضی از پرندگان از خود ایجاد می کنند تا توجه ی شکاربانان را به خود کشند تا بدین سان لانه و فرزندان را نجات دهند.گرچه این جنبه ای مثبت از سروصدا پیچیدن است اما همیشه این چنین نیست.

در هر صورت فلسفه و هدف اصلی سروصدا پیچیدن توجه سازی است.نیاز به عملگرایی است.نوعی عمل عمدی برای رسیدن به اهداف است.گرچه می تواند چاره ساز باشد اما گاه انحراف ساز نیز هست.بسته به نوع کنگاش در ریشه و شناخت ماهیت ها می توان واقعیت ها را فهمید و حقایق را بیرون کشید.فریاد افتادن نوعی خبر رسانی برای بیداری از وضعیت است.گاه عامل فرد و زمانی جامعه است.فریاد افتادن آغازی بر کارهاست.شروعی برای انواعی از نیت هاست اما پایان آن می تواند متغییر و موفقیت آمیز باشد یا نباشد.فریاد می تواند استمراری دائم داشته باشد.مانند شعر خاقانی است که گوید.همچو آب از آتش و آتش ز باد،دل بجوش و تن به فریاد است باز.فریاد افتادن را باید امری مهم در تبادلات انسانی در نظر گرفت و بر آن اساس عمل نمود.

Bingo sites http://gbetting.co.uk/bingo with sign up bonuses

کلیه حقوق این سایت متعلق به پایگاه خبری و تحلیلی شوش نیوز می باشد. تهیه و طراحی : 0171 هاست