به قلم ـ استاد جعفر دیناروند
رئیس کارگروه تخصصی اموراجتماعی اتاق فکر انجمن روزنامه نگاران
فریاد را می توان از دو نظر مورد توجه قرار داد.یکی عامل بودن و دیگر معلول بودن.به زبان ساده چه کس یا کسانی فریاد می زنند یا چه کس یا کسانی فریاد می سازند؟بنابراین از این دو منظر دو نکته مشخص می شود.
کسانی که با استفاده از فریاد قصد بیداری اطرافیان را دارند و دوم این که افرادی که فریاد را به وجود می آورند تا دیگران آن را اجرا کنند.در واقع ریشه ی ایجادی و شیوه ی تولیدی دو نکته ی مهم در این رابطه تلقی می گردد.فریاد زن کسی است که از این امکان استفاده می کند و فریاد ساز کسی است که آن را به وجود می آورد.بنابراین این دو منظر می توانند بسیاری از زوایای فریاد را مشخص کنند.از مهم ترین آن ها ماهیت فریاد است.از هر دو منظر که باشد باز ذات فریاد مهم تلقی می شود.موضوع بندی فریاد همانی است که شناخت بیشتر را ایجاد و راه را برای بررسی های افزون تر هموار می کند.
این نکته ی بسیار ظریفی است که بتوان فریادها را بر اساس ماهیت آن ها مورد تحلیل قرار داد.به طور مثال اگر ماهیت فریاد ثروت باشد بسیار متفاوت از زمانی است که فرد برای زنده ماندن و فرار از بیماری تلاش می کند.بدیهی است که در تمام مراحل فریاد می توان آن را موثر دانست.به طور مثال در مرحله ی شناخت نمی توان موضوع سلامتی را با فقر یکی دانست گرچه می توانند مربوط به هم باشند اما لزوما یکی نیستند.یا در مرحله ی قضاوت نیز نمی توان مقصران موضوع سیاسی را همانطور تحلیل کرد که در اقتصاد نهفته است.موضوع بندی فریاد امری علمی و دارای ابعادی آگاهانه است.هرکسی نمی تواند وارد در آن شود مگر اینکه تفکری والاتر از محدودیت های احساسی و تعصب گرایانه داشته باشد.موضوع در فریاد امری مستمر و به هم وابسته است.
برای توضیح بیشر و لزوم موضوع بندی می توان هر یک را جداگانه مورد ارزیابی قرار داد.در موضوع سیاست که امری حتمی است و هرکشوری برای حفظ خود به این موضوع نیاز دارد.حکومت تشکیل می دهد و دولت ها را برای خدمت به خود می سازد.تحلیل در این موضوع بر اساس قدرت طلبی امری لازم به نظر می رسد.این مهم دارای دو جنبه ی مثبت و منفی است.در مثبت نگری هر سیاستی که قدرتمند باشد از مردم خود بهتر محافظت می کند در حالی که در بعد منفی قدرت طلبی ظلم ایجاد می کند و منفعت طلبی را اصلی برای بقا بر می شمارد.این موضوع نمی تواند مانند موضوع سلامت یا علم باشد.البته این بدان معنا نیست که موضوعات فریاد نمی توانند اشتراکاتی داشته باشند.موضوعات فریاد برای فهم بیشتر نیازمند به شناخت بیشتر و جداسازی هستند.فریاد سیاسی نمی تواند عین فریاد اقتصادی باشد.
موضوعات فریاد را باید امری لازم در نظر گرفت.این بدان معناست که بتوان همه ی فریاد ها را آنطور که هستند مورد شناخت قرار داد.موضوعات که متمایز شدند ماهیت ها را معرفی می کنند.این امر به انسان کمک می کند تا تفکر تخصصی را غالب گرداند و هر فرد با توجه به آنچه می داند نظر دهد.تخصص دلیل آوری را به همراه دارد که مبنایی منطقی و قابل قبول است.چنین فعالیتی که معمولا با تفکرات علمی در ارتباط است باعث می گردد تا نوعی نظم و ترتیب در بررسی ها ایجاد شود و بهتر و مصمم تر به نتایج ختم گردند.پرداختن هر موضوعی در چارچوب ویژگی های خویش باعث امیدواری به رفع موانع می گردد و نوعی آرامش برای رسیدن به اهداف بلند انسانی را به وجود می آورد.موضوع فریاد هم در تولید و هم در نتیجه قابلیت تایید را به طور علمی داراست.
پرداختن به موضوعات فریاد دارای استمرار در دیگر فعالیت ها می شود.به طور مثال وقتی نارضایتی ها موجود است آیا تمام موضوعات انسانی فریاد ساز می گردند؟بدیهی است که گستردگی موضوعات می توانند محدود هم شوند.معمولا موضوعات اجتماعی که بیشترین وضوح را دارند افزون تر از سایر موضوعات خود را نشان می دهند و این می تواند نوعی سرپوش گذاشتن بر سایر موضوعات گردد.به طور مثال وقتی اقتصاد موضوعی فریاد ساز می شود توجه ها را بیشتر به خود جلب می کند و همین ممکن است باعث شود تا موضوع تاریخ در فریاد به فراموشی سپرده شود.گاه فریاد های تاریخی می توانند بیداری های امروزی را ایجاد کنند اما بدین شکل نوعی پنهان کاری را به وجود می آورند.شاید هم بعضی برای سرپوش گذاشتن بر بعضی از موضوعات چنین فعالیتی را مطرح می نمایند.
ما اساس را بر نظم و ترتیب قرار می دهیم.موضوع بندی را راهی برای جلوگیری از اختلاط در نظر می گیریم تا بدین شکل بتوانیم فریاد ها را تخصصی تر نماییم.بدیهی است که هر فریادی دارای جهتی می شود و هدف یا اهدافی را ترسیم می کند.ارزشیابی در این شکل هم راحت تر و قابل دسترسی تر می شود.موضوعات می توانند نوع فریاد ها را با خود تطبیق دهند و بدین شکل بتوانند ریشه ها را شناسایی نمایند.فریادهای اقتصادی نمی توانند وارد در فریاد های سیاسی شوند.پرداختن به نوع فریاد ها با تطبیق موضوعات باعث جداسازی تخصص ها و نتیجه گیری روان تر می شود.موضوع بندی فریادهای فردی و اجتماعی امری متفکرانه ،حسابگر و عمدی است تا بدین شکل بتوان از مخلوط شدن وظایف جلوگیری کرد و بهتر به نتایج مورد نظر رسید.