11232024شنبه
Last updateسه شنبه, 03 نوامبر 4505 7pm
کد خبر: ۹۶۰۹۰۲2846

مجموعه مقالات فریاد( قسمت سی و پنجم ـ فریاد و وظیفه)

به قلم ـ استاد جعفر دیناروند

رئیس کارگروه تخصصی امور اجتماعی اتاق فکر انجمن روزنامه نگاران

لازم به توضیح است چهارشنبه ی هر هفته سلسله مقالات « فریاد » در شوش نیور منتشر می شود اما ؛ به خاطر تراکم و حجم بالا اخبار روز چهارشنبه ؛ قسمت سی و پنجم فریاد ؛ امروز منتشر می شود .

انسان موجودی تعهد پذیر است.در دنیای خویش دارای وظایفی است که متعدد و متنوعند.از ابتدای تولدش این چنین است و تا پایان عمرش ادامه می یابند.گاه فرزند است و لذا وظیفه ای فرزندی دارد و زمانی پدر است و این وظیفه را بر عهده می گیرد.از این نظر می توان وظیفه را کاری دانست که انسان مکلف به انجامش است.در واقع آنچه که اجرای آن بر عهده ی کسی باشد را وظیفه گویند.به طول مثال یک کارمند تعهد دارد تا بابت وجهی که می گیرد کاری  انجام دهد.

در دنیای انسانیت این وظیفه معنایی فراتر از گرفتن وجه یا مزد دارد.بنابراین می توان وظیفه را بر حسب نیاز ها یا تاثیرات طبقه بندی کرد.بدیهی است که ارزش هر وظیفه در درون خویش نهفته است اما والاترین آن ها نیز مطرحند.وظیفه ی انسانی به آن نوع تعهد گفته می شود که آدمی با تولد خود همراه دارد و نوعی توانایی را مد نظر قرار می دهد.

پس می توان وظیفه ی انسانی را در درون آدمی یافت و بر اساس جوهره ،مورد ارزیابی قرار داد.انساینت آن را شکل می دهد و فرد را مکلف به آن می نماید.مادیات در تشویق آن تاثیری ندارند و زور و جبر مانعی در اجرای آن نخواهند بود.وظیفه ی انسانی که گاه با فریاد همراه می شود و تعهدی که با اجرای فریاد عملیاتی می شود.بنابراین باید میان وظیفه ی انسانی و فریاد رابطه ای قوی یافت.در این باب می توان نوع رشد را اساسی برای اجرای وظیفه یا احساس آن دانست.در واقع توانایی های آدمی تنها به صورت سکون در فرد موجودند و زمانی می توانند احساس تعهد را ایجاد نمایند که به نوعی رشد رسیده باشند.رشد و انسانیت دارای رابطه ای مستقیمند.به زبان ساده هر چه رشد انسانی در فرد بیشتر باشد تعهدش به جامعه ی انسانی بیشتر خواهد شد و لذا فریادی که سر می دهد معنا دار و دارای جهتی انسانی است.

او به خود متعهد می شود که با نوع بشر رابطه ای درست و منطقی و همنوع گرایانه داشته باشد.وظیفه ی خویش می بیند که در برابر ظلم و ستم اقدام کند.هر مکانی که لازم بیند فریاد زند.او وظیفه ای والا دارد که در قالب فریاد اجرایی تا افراد جامعه ی خود را بیدار نماید.حرکت دهی او برای هشیاری است.عدالت خواهی از تعهد او بر می خیزد و لذا فردگرایی خویش را کنار می زند و فریاد را معنا دار می نماید.این همان نا آرامی درونی اوست که فرمان فریاد را می دهد.بسیار شجاعانه و غیر وابسته و بدون توجه به اثرات منفی برای ایجاد ترس و رعب است.او تعهد درونی خویش را از انسانیت خود می یابد و فریاد را نیز مطابق با آن ایجاد می کند.فریاد و وظیفه ی انسانی دارای رابطه ای قوی و اثر گذارند.از درون برمی خیزند و بر برون تاثیر می گذارند.

تعهد برای او هم جنبه ی اعتقادی دارد و هم قانونی اما این بدان معنا نیست که هر قانونی را بپذیرد.درست است که وظیفه با قانون هم رابطه دارد اما این انسانیت است که قانون را تدوین می کند.چون نوع بشر سازنده ی قانون است لذا اساس انسان است.اگر این تدوینگر در رشد اعلی آدمیت باشد که تایید کننده ی وظیفه ی آدمی است ، لذا فریاد را تایید و بر اجرای آن اصرار می نماید.گاه قانون دارای تدوینگرانی خاص است.نوع آن با درون آدمی سازگار نیست لذا وظیفه ای برای نوع بشر ایجاد نمی کند.به طور مثال قانون همجنس گرایی درست است که قانون است اما با سرشت آدمی و جوهره ی انسانی در تضاد است و لذا فریادی که ضد این قانون زده می شود انسانی است.قانون باید با جوهره ی انسانی مطابقت داشته باشد تا وظیفه را ایجاد کند.

فریاد مانند هر عملی ایجاد کننده ی وظیفه است.این بدان معناست که شخص احساس تعهد کند که در زمانی خاص یا مکانی معین فریادی برای هوشیاری داشته باشد.گاه مشاهده می گردد که بعضی از انسان ها نسبت به رفتارهای درون جامعه ی خود بی تفاوت می شوند.این تعجبی ایجاد نمی کند.عدم احساس وظیفه است که او را به عدم فریاد هدایت می کند.به من چه ارتباطی دارد؟مملکت قانون دارد.من هم مانند همه و سایر عباراتی که در زندگی روزمره شنیده می شوند و همه نشان دهنده ی شانه خالی کردن از تعهد انسانی است.ظلم که دیده شود فریاد الزامی می شود.این مورد اگر اجرایی نشود باید در درون آدمی مشکل را یافت.رشد که نباشد یا آنچنان دون باشد که تعهدی را ایجاد نمی نماید.به همین دلیل است که فریاد را کار افرادی می دانند که خاصند.در رشد و تعالی یکه هستند و در تعالی سازی خویش پیشتازند.

وظیفه برای یک اندیشمند برای فریاد زدن به این دلیل اجرایی است که رشدی درونی دارد.او انسانیت را درک می کند و تعهدی به نوع خویش دارد که هیچ قانونی به طور مستقیم یا غیر مستقیم بر او جبر وارد نمی نماید.تصمیم گیرنده ی فریاد ،درون اوست که با مشاهده ی نامتوازنی جامعه دست به اقدام آن می زند.مصلحان نیز این چنین هستند.مکلف می شوند و از درون تحت فشار قرار می گیرند که سکوت جایز نیست و خواب جامعه مسیری رو به نابودی است.بنابراین این تعهد نشان دهنده ادراکی انسانی است.فهمی والا و ارزشی است که با تعالی سازی خویش و جامعه ارتباط دارد.وظیفه ی فریاد است تا بیداری ایجاد کند.هوشیاری را مد نظر قرار دهد.این وظیفه همان تعهدی است که انسان رشد یافته در درون خود می یابد و بر اساس آن ایجاد می کند.جامعه ای که دانا شد تعهد انسانیت را مشخص تر می کند.فریاد وظیفه ی همه ی افرادی است که انسان نامیده می شوند.

Bingo sites http://gbetting.co.uk/bingo with sign up bonuses

کلیه حقوق این سایت متعلق به پایگاه خبری و تحلیلی شوش نیوز می باشد. تهیه و طراحی : 0171 هاست