به قلم ـ استاد جعفر دیناروند
رئیس کارگروه تخصصی امور اجتماعی اتاق فکر انجمن روزنامه
انسان مملو از استعدادهاست.قابلیت هایی دارد که نیازمند به رشد هستند.این توانایی ها از بدو تولد با او همراه می باشند.مانند بذر عمل می کنند که محتاج مراقبت و آب دهی هستند.
رشد در چنین وضعیتی شامل تمام فعالیت هایی است که این بذر را به میوه تبدیل می نماید.این مهم در انسان بسیار پیچیده تر از سایر موجودات است.
اگر در دانه ی گندم محدودیت هایی موجودند که با اطلاع از آن ها بتوان رشد را ایجاد کرد اما در آدمی جوهره ی او مملو از تضادهاست.به زبان ساده توانایی های او متضاد با هم موجودند.در این میان فعالیت ها باید رشد جنبه های مثبت و انسانی باشند.پس می توان جنبه هایی منفی را نیز در نظر داشت که آن ها هم قابل رشد هستند اما با درون آدمی و انسانیت او در تناقض می باشند.
مانند گذشت که جنبه ای مثبت و قتل که منفی محسوب می شود.در این میان وجود نمادها برای نشان دادن رشد هم مهم هستند.انواعی از رفتارها می توانند نماد محسوب شوند.بخشندگی به طور مثال نشانی از رشد در آدمی است در حالی که دزدی یا حمله به دیگران این چنین نیست.
فریاد از جمله نمادهایی است که می تواند نشان از رشد باشد اما این ترقی دارای دو شکل مختلف است.بنابراین می توان میان فریاد و رشد رابطه ای مستحکم یافت.فریادی که منطقی است و از منشا تفکر برخاسته است و خود را نوعی روش برای بیدار سازی به حساب می آورد.در شکل اول فریاد زن بسیار مهم است.او به اندازه ای به تعالی رسیده است که دردها را می فهمد و انسان ها را از خود می داند.درد شناسی و احساس آن برای هر کسی میسر نیست.
چه بسا اتفاقاتی که در جوامع روی می دهند و عکس العمل های متفاوتی را به وجود می آورند.به طور مثال مصلحان اجتماعی یا رهبران انقلاب های جهانی دارای رشدی والا هستند زیرا مردم را درک می کنند و فریاد زن و جلودار مسائل می باشند.
در شکل دوم هم ،فریاد بیدار سازی است و شامل تمام افراد جامعه می شود.این بدان معنای است که فریاد شنو هم در معرض تغییرات و تحولات است.این رابطه نشان می دهد که فریاد دارای اهداف رشد دهندگی است.رشد در انسان هایی متفکر و عاقل که با استفاده از فریاد می کوشند تا وضعیت را برای مردم روشن نمایند و انواع فسادها را برملا نمایند.روشنگری آن ها برای نشان دادن تاریکی هایی است که در اطراف موجودند.می فهمند زیرا به رشدی رسیده اند که ادراک بالا را نشان می دهد.
در رشد دهندگی دیگران هم ،فریاد دارای معنایی خاص است.هرگز صدا درآوردن یا دیگران را مشغول کردن نیست.گاه مستقیما حنجره را وسیله قرار می دهد و با انواعی از سخنرانی ها موقعیت را برای دیگران معین می کند و زمانی با نوشتن به این امر می پردازد.
سکوت و رهبری در خفا هم نوعی رشد دهندگی و اجتماع مردمانی است که به مرور افزایش می یابند.او زور و بازو ندارد بلکه وسیله ی اصلی او تفکر و اندیشمندی و تعلق خاطر به نوع انسان است.برای او خطر تنها نوعی موجودیت طبیعی است و هرگز مانعی در فریاد زنی نیست.پس می توان هر دو جنبه ی رشد دارندگی و رشد سازندگی را در فریاد یافت که امر بسیار مهمی است.شاید فریاد زنان قلیل باشند زیرا نیازمند به تعالی و تکامل بالایی می باشند اما به مرور به رشد شوندگان می افزایند.
فریاد علاوه بر اینکه می تواند یک نماد باشد اما نمادی ساده نیست.در مطالعات باید این مهم مد نظر قرار گیرد که در جوامع مختلف قابل بررسی است.به زبان ساده فریاد باید مورد تحلیل های علمی قرار گیرد و از آن برای پیشرفت استفاده گردد.سکوت مردم در جوامع مختلف بر خلاف عوام نشان دهنده ی رضایت نیست که اگر این چنین می بود انقلاب های جهانی روی نمی دادند.
رهبرانی که در تاریخ خود را نشان دادند تا مردم خود را از جهل و نادانی نجات دهند این چنین بودند.تلاش آن ها برای فهم بیشتر و درک مستقیم تر بود.فریاد در این تلاش وسیله ای برای بیدار سازی مردمانی بود و هست که نمی دانند و یا نمی توانند بفهمند که در کنارشان خطرات ضد بشری فراوانی وجود دارند.فریادی که رشد را نشان می دهد از این نظر نوعی دانایی و توانایی است.شجاعت و احساس مسئولیت است.تمام این ویژگی ها انسانی است و در واقع نوعی بالندگی جنبه های آدمی است که آدمیت نامیده می شود.
بنابراین می توان فریاد را دو نوع نگاه ،نگریست.اول اینکه وسیله ای برای نشان دادن رشد فردی است که در آن فریاد زن انجام می دهد.دوم اینکه تلاشی برای رشد دهندگی دیگرانی است که مجموعه را تشکیل می دهند.آمادگی رشد یافتگی در این میان دارای تاثیرات فراوانی است که اگر نباشد تلاش ها به نتیجه نمی رسند و اگر باشد اهداف تعالی سازی را به نتیجه ی مطلوب می کشانند.
فریاد از منظری دیگر به عنوان نمادی پاک و منزه دارای دو نقش علتی و معلولی است.علت از این نظر که شخص فریاد زن ادراکی والا دارد پس رشد یافته است و معلولی از این نظر که دیگران با آن خود را می یابند و کوشش می نمایند تا ادراکی بالا داشته باشند و در نتیجه به رشد رسند.پس فریاد نشان دهنده ی اندیشمندی و اندیشه سازی است.امری که بدون شک انسانی است و قابل سرایت به نوع بشر است.