به قلم ـ استاد جعفر دیناروند
رئیس کارگروه تخصصی امور اجتماعی اتاق فکر انجمن روزنامه نگاران
تا قبل از آغاز دهه ی مبارک فجر از این استاد فرهیخته 45 قسمت از مجموعه مقالات « فریاد » در این پایگاه خبری تحلیلی منتشر گردید و از امشب به روال گذشته چهارشنبه ها این مجمعه مقالات را دنبال می کنیم :
فریاد امری انسانی است و با حیوانات متفاوت است.این اختلاف نه تنها در مکان که در زمان نیز وجود دارد اما مهم ترین آن ها در ماهیت فریاد زنان است.غریزه برای ماهیت حیوانی امری ثابت در نظر گرفته می شود و واژه ای به نام رشد یا کمال را در بر نمی گیرد.
همانطور که آهوان صد سال پیش فریاد می زدند امروزیان نیز این چنین هستند.هیچ تغییری به وجود نیامده است.این ماهیت آهوست که او را این چنین توصیف می کند.در فریاد انسانی موضوع کاملا متضاد است.شعور و هوش همراه با تفکر و تعقل مداخله گر می شوند و توانایی های آدمی برای ترقی نیز سببی برای پرداختن می گردد.بنابراین می توان فریاد را نوعی شناخت انسانی در نظر گرفت که بدون داشتن آن توصیفات نیز منحرف می شوند.شناخت اگر چه دارای ابعاد مختلفی است اما بنیانی ترین آن ها خصلت های انسانی است.
همان ویژگی هایی که در درون آدمی جای دارند و نیازمند به رشد و تکاملند.بر این اساس ورود به موضوع فریاد از هر زاویه ای که باشد نیازمند به انواعی از شناخت هاست که مشخص ترین آن ها شناخت خصلت های انسانی است.این اطلاعات به ما کمک می کند تا تمایزی میان نوع بشر با سایر موجودات قائل شویم و هدف اصلی را برای فعالیت های خود، رشد چنین وضعیتی در نظر گیریم.
پس خصلت های انسانی ارزش هایی اساسی برای تلاش های فریاد سازی هستند.درد شناسی تنها از عهده ی انسان بر می آید و بر همین اساس هم فریاد رسانی برای هوشیار سازی صورت می گیرد.پی بردن به استعدادهایی که انسانی هستند باعث می گردد تا فرد بتواند انواعی از ویژگی ها را مد نظر قرار دهد و تمام تلاش های خویش را برای به ثمر رساندن آن ها به کار گیرد.
پرداختن به ویژگی های انسانی را می توان نوعی پیش هدف گذاری نامید که در آن افراد قادرند تا تصمیم گیرند که کدامین فعالیت را داشته باشند.آیا درد شناسی کافی است؟آیا به سمت شناخت روند؟آیا قادرند تا به عنوان یک متفکر وارد صحنه ی کوشش ها شوند؟چنین وضعیتی باعث می شود تا افراد متفاوت در جایگاه های خویش قرار گیرند.
در واقع نوعی شناخت از توانایی های خود در کنار شناخت از کل انسان و ماهیت او به دست می آورند که قادرند تا یاور فرد در اتخاذ تصمیمات باشند.در واقع خصلت های انسانی را شناختن ،نشان دهنده ی مسیری است که می بایست در آن پای گذارند.توانایی خویش را می سنجند و نوع خصلت ها را ردیف می کنند و سپس کمبود آن را در جامعه برانداز و بعد فریاد سر می دهند که خصلت ها دون شده اند یا نیاز به رشد بیشتری دارند.
شناخت خصلت های انسانی فعالیتی هدف دار در جهت رشد شناسی است.نیازی که اگر بررسی های عمیقی به دنبال داشته باشد نه تنها مشکلات آدمی را کاهش می دهند که جامعه ی بشری را به سمت بهتر شدن سوق می دهند.تا شناخت خصلت ها نباشند هیچ فعالیتی معنا دار نمی شود.
در واقع اگر این ویژگی های انسانی شناخته شوند آنگاه می توان به آینده ای روشن همراه با توفیقات امیدوار بود.خصلت هایی که در ابتدای وجود آدمی بذر هستند و در استمرار زندگی متغییر و رشد می یابند.در این میان ضدیت خصلت ها هم مطرح می شوند که گاه مانع رشد انسانی می شوند.شناخت اگر حاصل شود تمرکز بر آن ها اساس می شود.این متفکران و اندیشمندان هستند که بدون شناخت وارد هیچ فعالیتی نمی شوند.ویژگی خاص اندیشمندان بزرگ در طول تاریخ و مصلحان کبیر در نجات انسان ها در گذر زمان بوده اند.
آنچه از شناخت خصلت های انسانی برداشت می شود همانی است که انسانیت نامیده می شود.در واقع فریاد بدون آگاهی از ماهیت آدمی نوعی آزمایش و خطا محسوب می شود.آدمیت یا آنچه انسان را از دیگر حیوانات جدا می کند اساس شناخت خصلت هاست.به طور مثال تفکر یکی از خصلت های آدمی است.در این زمینه چگونه می توان بدون شناخت آن وارد فریاد زنی شد؟
این شناخت دارای ابعاد مختلفی است.از فکر گرفته تا رشد و نمادهای تفکرگرایانه که هر یک از این نکات می توانند در فریاد زنی موثر باشند.فکر که توانایی حل مشکلات محسوب می شود در فریاد زنی بنیانی برای ایجاد آن است.پس با شناخت از این خصلت تلاش ها هدفدار می شوند و مردم را به فکر کردن کشاندن ،راهی برای ساختن می شود و فریاد نیز نقشی موثر در آن دارد.
مقدمه ی مهم شناخت خصلت های انسانی دارای دو بعد کلی و جزئی است.در کلیات آدمی آدم است و با سایر موجودات متفاوت می باشد.در بعد جزئی انسان دارای خصلت هایی مانند تفکر،سخاوت،همکاری،گذشت و امثال آن می باشد.پرداختن به آن ها و نیز شناخت عمیق هر یک می تواند کمکی در موفقیت باشد.
فریاد به شکل های مختلف نماد یافتن ،همین است که خصلت ها را مورد خطاب قرار می دهد.متفکران با یک اشاره هم فریاد زن می شوند و بعضی با صداهای بلند نیز کمتر متوجه ی مسائل و اطراف خویش می گردند.فریاد با شناخت ،کامل تر و وسیع تر می شود.با شناخت ماهیت آدمی و کوشش برای رساندن آن به اوج رشد و تکامل سببی برای رسیدن به جامعه ای ایده آل می گردد.فریاد با شناخت موثرتر واقع می شود.