11212024پنج شنبه
Last updateسه شنبه, 03 نوامبر 4505 7pm
کد خبر: ۹۷۰۱۰۳3116

مجموعه مقالات فریاد( قسمت 50 ـ فریاد و گیرایی )

به قلم ـ استاد جعفر دیناروند

به خاطر مأموریتی که به یادمان شهدای عملیات رمضان«پاسگاه زید» داشتم  به مدت سه هفته مقالات استاد جعفر دیناروند تحت عنوان « مجموعه مقالات فریاد» به تعویق افتاد و از این به بعد روزهای جمعه ی هر هفته این مجموعه را  دنبال کنید .

اگر در فعالیت فریاد کشش امری مهم و قابل قبول است باید در کنار آن گیرایی را نیز مطرح کرد.شاید برای بعضی کشش همان گیرایی باشد اما این چنین نیست و تفاوت های ظریفی میان این دو وجود دارد.درست است که در این میان و برای توضیح کشش از جذب و گیرایی نیز مواردی مطرح می شود اما اساس این دو از نظر مخاطب متفاوت است.

در کشش اصل مردمانی هستند که آمادگی پذیرش را دارند در حالی که در گیرایی محتوای پیام مهم می باشد.در واقع آنچه میان کشش و گیرایی تفاوت ایجاد می کند طرف های فعال در فریاد هستند. زوایای مختلف فریاد را شکافتن است تا بدین سان بتوان توفیقات را محقق ساخت.در واقع می توان گیرایی را به فریادی نسبت داد که ایجاد می شود.در این فعالیت توجه به ماهیت فریاد یا به زبان ساده موضوع خاص فریاد امری مهم می باشد.

گیرایی از این نظر که بتواند زمینه ی تقبل را ایجاد کند.پس هر پیامی را نمی توان به کار برد یا از آن استفاده کرد.به زبان ساده باید گفت که گیرایی منتظر ارزشیابی هاست.هر موضوعی که در جامعه مطرح است نمی تواند گیرایی لازم را داشته باشد.اگر گیرایی را با پیام یکی  بدانیم ممکن است قانع کننده باشد اما این بدان معنی نیست که کامل ارائه شده است.

گیرایی فریاد علاوه بر ماهیت آن به عوامل دیگری نیز وابسته است که از آن جمله عامل فریادی است که چنین تلاشی را انجام می دهد.شاید مهم ترین تاثیری که می توان بر گیرایی ذکر کرد عامل باشد.ما به فریاد زنی نزدیک تریم که متفکرانه و اندیشمندانه فریاد خویش را ایجاد کند.هر فردی را یارای گیرایی سازی نیست.حتی هیچ فردی را نمی توان ماهیت پذیر دانست مگر اینکه ویژگی هایی معین را در خود داشته باشد.

گیرایی جذابیت ایجاد می کند.این مهم زمانی بیشتر خودنمایی می کند که موضوعات زیر بنایی مورد نیاز آدمی مطرح باشند.اگر فردی که فریاد را می سازد خود از طبقه ی ضعیف مادی باشد به مراتب گیرایی بیشتری را ایجاد می کند.هرگز یک ثروتمند نمی تواند گیرایی بیان فقر را داشته باشد.در مورد سایر موضوعات نیز این چنین است.

مصلحان اجتماعی از این بابت گیرایی سخن داشتند که خود جزئی از مردم بودند.با آن ها زندگی کردند و روابط خوبی را ایجاد نمودند.این مهم خصوصا در مواردی که سختی ها بیشتر می شود نمایان تر است.فریاد در گیرایی خود علاوه بر شخص یا محتوا ،به طرف های دیگری نیز وابسته است.تنها نکته ای که می بایست اساس کار باشد درون گرایی است.در واقع ،گیرایی که با جوهره ی آدمی فاصله داشته باشد ارزشی ندارد.ارزشمندی فعالیت های فریادی به میزان رشدی است که ایجاد می نماید.

گیرایی ایجاد باور درست می کند.در واقع خاصیتی است که مردم را به پذیرش تحریک می کند.شخص فریاد زن را بررسی می کنند.محتوای فریاد را مورد تحلیل قرار می دهند و در نهایت گیرایی آن را متقبل می شوند.وقتی باور به وجود آمد آنگاه گیرایی نیز حاصل شده است.

این واقعیت که هر کسی را یارای گیرایی سازی نیست ما را به جهتی سوق می دهد که بر اساس آن افراد خاص را اندیشمندان و مصلحان اجتماعی بنامیم.دلسوزانی که هیچ اسلحه ای بهتر از رشد درونی را به همراه ندارند.افرادی که از درون تعالی یافته و خود باورند و منافع شخصی را کنار زده ، مردم و رشد یابی آن ها را بنیانی برای ترقی می دانند.گیرایی بر اثر نفوذی که بر دیگران دارد قادر است تا وضعیت موجود را تغییر و به سمت تحول و تکامل سوق دهد.همان انتظاری که از ترقی و تعالی آدمی می رود.

بر این اساس فریاد را امری اتفاقی بر نمی شمارند.نیازمند به مطالعات و نیز مقدماتی است که نتیجه ی کار را روشن نماید.اگر غیر از این بود ،فریادهای زیر آب نیز نتیجه بخش بودند.تفاوتی که در این میان مطرح می شود همان گیرایی است.بسیاری فریاد می زنند اما کسی توجه نمی کند.

منظور اصلی از فریاد ایجاد تغییرات است پس اگر تنها صدا درآوردن باشد که هر فردی می تواند از حنجره ی خود استفاده کند.این مهم خصوصا در زمانی که جمعیت در حال فعالیت است بیشتر خودنمایی می کند.فریادی که همه را به سمت خویش متمایل می کند همانی است که گیرایی لازم را دارد.شاید انتخاب زمان مناسب برای فریاد زدن را که بعضی از متفکرین مطرح می کنند به همین دلیل باشد.جامعه آماده نیست پس فریاد بی فایده است.

تاریخ نیز گیرایی را مطرح کرده است.چه فریادهایی که در گلو خفه شدند و حتی بد نام نیز گشتند.فریادی که گیرایی نداشته باشد بدون شک از درون برنخواسته است.گیرایی اگر حاصل نشود نشان دهنده ی عدم آمادگی مردم است.درون در دون ترین شکل قرار دارد و درک و فهم در موقعیتی نیست که جوابگو باشد.

این مهم زمانی خودنمایی می کند که منظور و مقصود فریاد را رشد بدانیم.تا انواعی از تعالی خواهی مطرح نباشد حرکت های معنا دار نیز محقق نمی شوند.باید در گیرایی مواردی را یافت که به فعالیت ها سرعت دهند و جامعه ی بشری را به سمت توفیقات انسانی رهنمود نمایند.گیرایی ماهیتی انسانی و منظوری درونی دارد.در واقع با گیرایی است که میان فریادزن و فریاد شنو نوعی تعلق خاطر ایجاد می شود.باوری که نتیجه ی آن توفیقات جامعه ی بشری است.

Bingo sites http://gbetting.co.uk/bingo with sign up bonuses

کلیه حقوق این سایت متعلق به پایگاه خبری و تحلیلی شوش نیوز می باشد. تهیه و طراحی : 0171 هاست