به قلم ـ استاد جعفر دیناروند
در شوش مسئله ی تسلط افراد بر منصب ها و مقام ها به صورت های مختلفی مطرح بود.در قدیم انواع شیخ ها،خان ها،کدخدایان و نیز بزرگان طوایف بر جمعی ریاست می کردند و البته که هنوز آثاری از آن پا برجاست.
انواع قضاوت ها و نیز تلاش ها برای رفع مشکلات درون طایفه ای یا قبیله ای وجود داشته و دارد.شوش در این زمینه تابع ریاست طلبی ها بوده است.
اگر مضرات و منافع چنین نگرش هایی را کنار بگذاریم باید در مورد شایستگی ها نیز موضوعی را مطرح کنیم.در مورد شیوه های عشایری بدون شک شکل و شمایل موروثی بود.این بدان معنی است که افرادی می توانستند شیخ یا خان باشند که پدران آن ها نیز بودند.این را جمع می پذیرفتند و گردن می گذاشتند.رضایت داشتند و در حداقل شکل مخالفتی نشان نمی دادند.
گرداب ریاست در شوش همیشه بوده و البته امروز هم وجود دارد.البته شکل امروز آن فقط در درون طایفه یا قبیله نیست و از آن فراتر رفته و شکل شخصیتی به خود گرفته است.این مهم خصوصا با توسعه ی شهر و ایجاد انواعی از ارگان های دولتی و نیاز به مدیر و رئیس واضح تر شده است.گردابی که دارای اثرات مثبتی نیست و همچنان منفی گرایی را نشان می د هد.
تلاش برای رسیدن به مقام در میان تحصیل کرده ها و یا در حداقل شکل، مدرک داران بسیار زیاد است.گردابی که حتی انسانیت و انواعی از نگرش های عقلانی را زیر سئوال می برد.افرادی در این گرداب گرفتار می شوند که خود غافلند و یا نمی دانند که چگونه به این دام افتاده اند.گردابی که دارای دو بعد شخصیتی و بی خبری است.عاملین و کسانی که نقش ندارند.
منظور از شخصیتی کسانی هستند که با انواع ترفندها قصد تصاحب صندلی ها را دارند و البته در شوش این روش بسیار هم جوابگو بوده است.افرادی که حتی خود انتظار نداشتند رئیس شدند و بدون اینکه بدانند فقط اداره کردند.این ها با برنامه هایی که تحمیل می شد وضعیت موجود را حفظ کردند و به مطلوبیت کاری نداشتند.خود را به مقامات بالاتر چسباندن یکی از این روش هاست.
غافلان هم همان شایستگان واقعی این مناصب بودند.کسانی که بی ریا کار کردند و هرگز به دنبال پست و مقام نبودند و شاید این پست و مقام بود که به دنبال آن ها می گشت.این افراد به وسیله ی ناشایستگان مورد تهمت قرار گرفتند که مبادا وارد در مدیریت ها شوند و جمعی را از میدان به دور نمایند زیرا شایسته ی مقام ها نیستند.
گردابی عجیب که به طور مستقیم به کمبودهای شخصیتی متصل بود.رابطه بازی برای گرفتن مقام ها،دروغ گویی برای نشان دادن شایستگی،ورود به مبارزات انتخاباتی به نفع یا علیه کسی برای آینده نگری و در نهایت انواع چابلوسی ها و فریب دادن ها باعث فرو نمودن شایستگان در گرداب و شخصیت خویش در درون منجلابی که خود نیز در آینده گرفتار خواهند شد.
گردابی که توسعه ی شوش را مانع شد و انواع مشکلات رشدی و ترقی گرایانه را ایجاد نمود.شوش به واسطه ی این نابخردان عقب ماند و در جای خویش متوقف گردید. حتی عقب گردهایی داشت که فقط عامل آن گرداب های ریاست بودند.خود را دیدن بدون اینکه شوش را مهم بدانند و شنا کردن بر گرده ی کسانی که صاحبان اصلی مقام ها بودند و شایستگانی که در بیرون از گود نگه داشته شدند.
موارد بسیاری در ریاست شوش تابع زبان و تعصبات طایفه ای و قبیله ای گردید.این مهم طی سال های طولانی وجود داشته و هنوز هم سرایت می کند.گردابی که در شکل هایی بعد سیاسی به خود گرفت و انواعی از نگرش ها که تابع موفقیت های انتخاباتی گردید باعث شد تا شوش همچنان در اعماق گرداب ها دور زند و بچرخد به این امید که به پیش رود.
گرداب ریاست در شوش در ابعاد مختلف شخصیتی نشان دهنده ی کمبودهایی است که ما آن را دست اندازهای شخصیتی نامیم.رسیدن به صندلی ها با هر روش این گرداب را عمیق تر نمود و همچنان بر تعداد آن ها می افزاید.شوش در گرفتاری های متعددی ماند و گرداب ریاست تاثیرات ماندگاری منفی بیشتری ایجاد کرد.شوش تابع دروغ ها و فریب ها گردید.گرداب ریاست هلاکت شخصیت های کاذب را به دنبال داشت و شایستگان را خانه نشین کرد.جالب اینکه با تمام این توصیفات و زیان هایی که بر جای گذاشته و می گذارد ،هر روز بر سازندگان این گرداب ها افزوده می شود.