11212024پنج شنبه
Last updateسه شنبه, 03 نوامبر 4505 7pm
کد خبر: ۰۳۰۸۰۴5297

درد بی درمان،(غیبت)

به قلم  ـ استاد جعفر دیناروندمسوئول سواد رسانه ای کانون بسیج رسانه سپاه ناحیه ی شوش دانیال(ع)

بسیاری ،رفتارها را عمل می دانند و کلام را از آن جدا می نمایند.این مهم باید یادآوری شود که، رفتار، تمام حرکت های فرد، از کلام گرفته تا نشانه را نیز شامل می شود.سکوت نیز یک نوع رفتار است که در آن، انعکاسی صورت می گیرد.

در این میان، غیبت نیز امری مهم در رفتار ها محسوب می گردد که از سوی آدمی برای دفاع یا حمله انجام می پذیرد.گرچه برای این رفتار، موضوع های بسیاری قابل طرحند اما نظر ما بر جنبه روانی آن است.جنبه ای که درونگراست و برون را نشانه می گیرد.ریشه در شخصیت فرد دارد و با نوع رشد و تعالی او در ارتباط است.غیبت اگر امری کلامی محسوب می شود اما از درون بر می خیزد و فرمان اصلی آن از شخصیت فرد نشات می گیرد.«عیب کسی را در نبود او گفتن به طوری که با شنیدن آن ناراحت می شود» تعریفی است که در علم اخلاق از این رفتار می شود.

ما غیبت کردن را با نوع شخصیت افراد در ارتباط می دانیم و معتقدیم، فردی که غیبت می کند، از بیان آن لذت می برد.این لذت هرگز واقعی نیست بلکه پاسخی به مشکل روانی خویشتن است.او متزلزل است و مشکلی دارد که راه چاره ی آن غیبت نمودن است.بدیهی است که غیبت کردن در جوامع، بی نظمی است اما قصد ما نگاه قانونی به آن نیست.ما می خواهیم میان بیماری فرد و بیان غیبت، رابطه ای بیابیم.بدگویی کردن از کسی که حقش نیست، نشان دهنده کجروی غیبت کننده است.آیا او این را می داند؟ سئوال واقعی همین است.بیان آن چیزی که در فرد نیست، نشان دهنده نکته ای مهم است.مشکل در فرد مقابل نیست که در بیان کننده است.او برای مخدوش کردن فرد تلاش می کند تا بدین سان به مقصدی برسد.او دچار مسائل روانی است.


بیماری برای چنین افرادی از این نظر مهم است که دیگران حتی تصور چنین وصفی را ندارند.ضعیف بودن به هر معنایی که تصور شود در غیبت کننده، اصل است.او یا می خواهد دیگران را پایین آورد یا قادر نیست که خود را بالا بکشد.شاید یک مورد آن، حسادت باشد که اگر این چنین تصوری موجود گردد، باز هم نوعی درد محسوب می شود که زجرش را خود حسود باید تحمل کند.ما غیبت را نشانه صعف شخصیتی هم که بدانیم نشان دهنده درد است.بی قراری که معمولا از نوع جسمی و روانی است، در غیبت مستتر است.وی منتظر فرصت است تا بدین سان غیبت کند و خود را راضی نماید.با اینکه می داند که، نمی تواند مشکلی را  حل کند اما ادامه می دهد.مانند تشنه ای مصنوعی است که با آشامیدن، قصد رفع تشنگی دارد در حالی که معده در حال ترکیدن است.

بعضی از روان شناسان عقده های درونی فرد را عاملی مهم می دانند که در طول زمان ایجاد شده اند.باز هم این درد است زیرا طولانی شده و تا امروز دوایی برای آن تجویز نشده است.کمبودها را هم عامل می دانند.گرچه من با آن مخالف نیستم اما موافق کلی نیز نمی باشم زیرا بسیاری از افراد وجود دارند که در فقر مالی شدیدند اما هرگز غیبت کننده نیستند.کاستی ها و ناکامی ها هم نظراتی است که مطرحند.درست یا غلط بودن آن ها بسته به موضوع است.آیا غیبت کنندگان، همه این چنین اند؟ بدیهی است که خیر و اگر باشند باید با رفع کمبودها، ترک عمل کنند در حالی که این چنین نمی شود.این نشان دهنده ی حداقل درد بودن است.ما غیبت کننده را از این نظر بیمار می دانیم که هیچ راهی برای رفع آن نتیجه نداده است.نصیحت بزرگان برای او تکراری است.

از بدی های غیبت نیز که مطرح شوند او این را می داند.مانند سرفه کننده ای است که می داند سرفه بر مجاری زیان وارد می کند و او بر این امر واقف است اما همچنان سرفه می کند.گاه خود می گوید غیبت نباشد اما فلانی این چنین است.این نشان دهنده ی بیماری است یعنی نمی تواند ترک کند زیرا فرمان از درونی است که مشکل دار است.تعادل روان، بر هم خورده است.تلو تلو کنان است در حالی که نمی داند توازنی ندارد.این همه زشت گویی،تهمت زنی، بدگویی، افترا و مذمت از انسان سالم بعید است.اگر امری عادی بود باید همه این چنین باشند.ضعیف ترین انسان ها از نظر شخصیتی، بیشترین غیبت ها را دارند.البته عکس العمل جوامع  در تایید یا رد چنین رفتاری موثر است.غیبت کردن درد بی درمانی  است که کسی اختراعی برای رفع آن انجام نداده است.درمان آن نیز در آینده ای نزدیک غیر قابل تصور است.شاید دردی است که دردمند آن را حس نمی کند.

Bingo sites http://gbetting.co.uk/bingo with sign up bonuses

کلیه حقوق این سایت متعلق به پایگاه خبری و تحلیلی شوش نیوز می باشد. تهیه و طراحی : 0171 هاست