11212024پنج شنبه
Last updateسه شنبه, 03 نوامبر 4505 7pm
کد خبر: ۹۵۰۵۰۱1760

مقدمه ای برای آشنایی با عشایر ایران زمین( قسمت سوم ـ لر کوچک )

مؤلف عباس کرم الهی

در دو قسمت قبل ایل بزرگ لر یا به عبارتی بختیاری ها را معرفی نمویم که خوشبختانه  بیش از 150 نفر با ارسال پیام به ایمیل و نزدیک به 30 نفر به صورت حضوری قدردانی خود را اعلام نمودند . لذا در سه قسمت آینده در نظر داریم لر کوچک ر ا معرفی کنیم .

« لُرـ Lor » ، نام قومی ایرانی است که در غرب و جنوب باختری ایران زندگی می‌کنند.لرهای ایران به چهار دسته ی  « لک و زند و ممسنی و فیلی »  تقسیم می‌شود.

عشایر فیلی در نزدیکی خرم‌آباد، که بخش هایی عظیمی از آن به طور فصلی به جایی با فاصله سه روز پیاده‌روی تا بغداد مهاجرت می کردند .

زبان لری خویشاوند نزدیک زبان فارسی و به همراه فارسی از دسته باختری زبان‌های ایرانی است. ویژگی‌های زبان لری نشان می‌دهد که چیرگی زبان‌های ایرانی در منطقه کنونی لرستان در دیرینه‌شناسی باستان بیشتر از سوی ناحیه ی پارس صورت گرفته نه از سوی ناحیه ماد . گویش‌های زبان لری نزدیک‌ترین « گویش‌های ایرانی به زبان فارسی هستند .»  زبان لری همانند زبان فارسی نواده‌ای از زبان پارسی میانه است و واژه‌های آن همانندی بسیاری با فارسی دارد .

ریشه زبان های ایرانی لری (بختیاری ، خرم‌آبادی ، عمله ای و لکی ) مانند زبان فارسی به پهلوی میانه (پهلوی ساسانی) و از طریق پهلوی میانه به پهلوی باستان (زبان هخامنشیان) برمی‌گردد .

برخی اقوام لر کوچک در قرن دوازدهم هجری شمسی از نواحی کردنشین عراق کوچ کرده و در لرستان ساکن شدند . برخی گویش‌های زبان لری مانند«لری خرم‌آبادی»نیز تحت تأثیر زبان کردی قرار گرفته‌اند . اما لرها مردمانی هستند که از نظر قومی جزئی از مردم کرد به شمار نمی‌آیند. و خویشاوندی لرها با مردمان کردتبار تنها در ایرانی نشان می دهد .


واژه‌شناسیِ لُر :

احتمالِ ارتباطِ واژه های لُر و کُرد :

واژه ی کُرد در دوران دیرینه شناسیِ پس از حمله ی اعراب به ایران به معنای رمه‌گردانان و کوچ‌نشینان ایرانی‌تبار فلات ایران به کار رفته‌است و معنای قومی ویژه نمی داده است .

از دیدگاهِ گارنیک آساتریان؛ بر همین پایه، لرها و دیلیمان و بلوچان و مردمان دیگر را جزو کردان شمرده‌اند زیرا واژه "کرد" به معنی یک گونه شیوه زندگی و نه معنی زبانی بوده‌است . از دیدِ قومیت، لرها و کردها جدا از هم شمرده می‌شوند.

خاستگاهِ برخی اقوامِ لُر کوچک :

برخی اقوام لر کوچک در قرن دوازدهم هجری شمسی از نواحی کردنشین عراق کوچ کرده و در لرستان ساکن شدند . دانشنامه ی « ایرانیکا » نیز برخی ایلات لرکوچک را از مردمان کرد معرفی می‌کند.

 علی‌اکبر دهخدا در توصیف لر کوچک می‌گوید: « طوایف لر کوچک قبایلی بودند از کردان آسیای صغیر و لران ایرانی که در حدود بین عراق عجم و عراق عرب ییلاق و قشلاق می‌کردند و خراج خود را به دیوان بغداد می‌دادند.»

حمدالله مستوفی می‌گوید در زبده ی التواریخ آمده است:« وقوع نام لر بدان قوم بوجهی گویند از آنکه در ولایت مارود دیهی است آن را کرد می‌خوانند و درآن پیرامون دربندی آن را به زبان لری کوک اکر خوانند و در آن دربند موضعی است که لر خوانند چون اصل ایشان از آن موضع خواسته ایشان را لر خوانند. وجه دوم آن است که به زبان لری کوه پُردرخت را لِر گویند و بسبب ثقالت راء کسره ی لام با ضمه کردند و لر گفتند و وجه سوم اینکه این خاندان از نسل شخصی اند که او لر نام داشته و قول اول درست‌تر می‌نماید.


پراکندگی قوم لر :

قوم لر دارای تقسیم‌بندی زیادی است که در مهم‌ترین و کلی‌ترین تقسیم‌بندی به دو شاخه « لر بزرگ و لر کوچک »  تقسیم می‌شود . در برخی منابع مانند دانشنامه ایرانیکا ، لک‌ها و لرها در یک دسته‌بندی قرار گرفته‌اند . مردم لر دارای پراکندگی در مناطق غرب و جنوب غربی ایران هستند. مناطق زیر طبق دانشنامه ایرانیکا مناطقی است که عشایر لر در آن ییلاق و قشلاق کرده و یا یکجانشین شده‌اند.

گروه کوچکی از پشتو زبان‌های شرق افغانستان بختیاری نام دارند . این گروه هیچ ارتباطی با بختیاری‌های ساکن ایران ندارند .

عمده ترین تقسیم بندی در لر کوچک :

اگر نگاهی اجمالی به تاریخ لر کوچک داشته باشیم ، مشاهده می کنیم که ایل سگوند پس از تفکیک شدن به « سگوند رحیم خانی و سگوند حاج علی خانی تقسیم می شوند که حاج علی خانی هم در لرستان و رحیم خانی ها توسط رضا شاه به نهر هرموشی و شهرستان های شوش و اندیمشک تبعید می شوند و در همین مناطق باقی می مانند .

مردم لر و مشروطیت :

یکی از مهم‌ترین فعالیت‌های سیاسی مردم لر در صده گذشته مشارکت در انقلاب مشروطه ایران بوده است. طرفداری مردم لر و به خصوص ایل بختیاری نقش پررنگی در پیروزی انقلاب مشروطه داشتند. با آغاز تیرماه ۱۲۸۸ شمسی، قوای سردار اسعد به قم و قوای سپهدار به ینگی امام رسیدند. در مقابل سعدالدوله قوایی به فرماندهی امیر مفخم بختیاری به سمت کرج فرستاد. مجاهدین بختیاری با حرکت به سوی تهران و با همراهی مجاهدین شمال به فرماندهی سپهدار اعظم که در نزدیکی تهران به هم پیوستند، پس از شکست مقاومت نیروهای استبداد صغیر موفق به فتح تهران و شکست استبداد صغیر شدند.


دوره پهلوی:

شورش لرستان

در سال ۱۳۰۲ نیروهای دولتی و عشایر لر در فاصله میان شهرهای بروجرد و خرم‌آباد وارد نبرد شدند. قوای عشایر متشکل از طوایف ایل بیرانوند، سگوند، پاپی و چگنی بودند و درگیری‌ها در مهر سال ۱۳۰۲ آغاز شد ولی تا پایان آذر همان سال نیروهای دولتی توانستند خرم‌آباد را محاصره و آن را به کنترل درآورند. پس از آن عفو عمومی اعلام شد و از عشایر خواسته شد سلاح‌های خود را تحویل دهند ولی چند تن از سران عشایر که تسلیم شده بودند دستگیر و اعدام شدند. با اعدام سران عشایر درگیری‌ها در بهار ۱۳۰۳ و با بازگشت عشایر از شمال خوزستان از سرگرفته شد و تا ۹ اردیبهشت همان سال ادامه داشت در نهایت و در تاریخ ۱۵ خرداد ۱۳۰۳ نیروهای دولتی با بمباران مواضع عشایر موفق به ورود به خرم‌آباد و شکست دادن کامل عشایر لر شدند.

پس از فتح خرم‌آباد چندتن از سران عشایر بر خلاف آنچه عفو عمومی اعلام شده بود اعدام شدند. سرکوب عشایر لر توسط سپهبد احمد امیراحمدی مورد تقدیر رضاشاه قرار گرفت.


اقدام حکومت مرکزی در نقض عفو عمومی و اعدام سران عشایر باعث شورش مجدد در منطقه لرستان شد. این شورش با محاصره خرم‌آباد در بهار ۱۳۰۳آغاز شد. با آغاز فصل بهار و بازگشت ایل‌های لر از شمال خوزستان به مرکز لرستان، درگیری مسلحانه با نیروهای حکومت مرکزی از سر گرفته شد. در این سال سپهبد محمد شاه‌بختی فرماندهی تیپ پیاده لشکر غرب را بر عهده داشت. علی‌رغم این که احمدی خواهان سرکوب بیشتر عشایر بود، شاه‌بختی درپی دفاع از مواضع نیروهای حکومتی بود.

سرانجام در ۹اردیبهشت همان سال در حالی که امیراحمدی فرماندهی را بر عهده داشت خرم‌آباد توسط هواپیما بمباران شد و پس از یک رشته درگیری میان عشایر لر و نیروهای حکومت مرکزی در ۱۵خرداد ۱۳۰۳بار دیگر خرم‌آباد توسط نیروهای دولتی اشغال شد. امیراحمدی پس از پیروزی درپی سرکوب بیشتر عشایر لر بود اما رضاشاه در تاریخ ۱۹مرداد همان سال با ارسال تلگرافی دستور اعلام عفو عمومی را صادر کرد.

ایلات لر:

یک‌جانشینی عشایر و گسترش زندگی در روستاها و شهرها، باعث دگرگونی در شیوه زندگی مردمان شده‌است. امروزه وابستگی‌های قومی و طایفه‌ای کم رنگ تر شده و با مهاجرت‌های درون استانی و برون استانی، آمیزش با سایر اقوام و نیز با تغییر نام‌های خانوادگی، نشانه‌های وابستگی‌های طایفه‌ای در حال رنگ باختن است.

ایل سگوند، نام و تاریخ آن

سرزمین کهنسال ایران از دوران باستان تا کنون‏ زیستگاه اقوام گوناگون بوده است و از آن جمله، ایلات و عشایر همیشه نقش مهمی در تاریخ پر فراز و نشیب این مملکت داشته‏اند.با این حال بعضی‏ ای ایلهای این مرز و بوم تا کنون،آن گونه که بایسته و شایسته است ، شناخته نشده‏اند ؛ حتی هنوز نام‏ بعضی از این ایلات بزرگ برای بسیاری از مردم‏ ایران ناشناخته و غریب مانده است ، چه رسد به‏ سنن و آداب و رسوم آنها این در حالی است که‏ مطالعه و بررسی زندگی ایلات و عشایر ممکن‏ است کمک مهمی باشد در شناخت زندگی نیاکان‏ کهن ما.یکی از این ایل های ناشناخته  ،ایل بزرگ‏ سگوندیا به عبارتی « لر کوچک »  dnavgaS است ، که تا کنون کسی به طور جامع و کامل بدان نپرداخته است .

حدود و تقسیمات جغرافیایی ایل سگوند.رشته‏ کوه طولانی کبیر کوه(کور کوه)لرستان را به دو بخش پیشکوه و پشتکوه تقسیم کرده که پیشکوه در شمال و پشتکوه در جنوب آن قرار دارد.لرستان در اوایل حکمرانی قاجاریه تجزیه شد؛قلمرو حکومت والیان،که پیش از آن همهء لرستان را در برمی‏گرفت،به منطقهء پشتکوه محدود گردید،و پیشکوه زیر نظر شاهزادگان قاجار قرار گرفت.در دورهء حکومت پهلوی اول،نام پشتکوه به«ایلام» تغییر یافت و استان لرستان(پیشکوه)مدتها ضمیمه‏ خوزستان بود؛در زمان پهلوی دوم،لرستان‏ (پیشکوه)و ایلام(پشتکوه)سرانجام به دو استان‏ جداگانه تبدیل شدند.


تبارنامه :

خان‌های سگوند که از پسران حاجی خداداد و طایفه مختوا بوده‌اند . افرادی که در کنار نامشان حرف (رئیس) قرار گرفته است در یک دوره خان ایل سگوند بوده‌اند .

 

حاجی خداداد

 

 

 

 

 

 

حاجی علی خان

(رئیس )

 

رحیم خان

( رئیس )

حیدر خان

رحیم خان

 

 

 

 

 

شیر محمد خان

( رئیس )

محمد حسن خان

رستم خان

( رئیس )

 

 

 

 

 

 

فتح الله خان

(رئیس )

اگور خان

( رئیس )

گدا خان

( رئیس )

 

 

 

 

حسین خان

( رئیس )

 

 

 

 

 

خان جان

 

حسین خان

 

 

 

 

 

غلام خان

( رئیس )

 

محمد حسین خان

( رئیس )

شیر محمد خان

                                   

دوره زندیه :

سگوندها به عنوان بخشی از باجلوندها به همراه بیرانوندها از جمله ایل‌های لرستان بودند که در شکل گیری حکومت زندیان، به کریم‌خان زند کمک کرده و همراه وی به شیراز رفتند اما پس از انقراض سلسله زندیه به لرستان برگشتند و در هرج و مرج اوایل حکومت قاجار به تصرف املاک سایر ایل‌ها پرداختند.

دوره قاجار :

پس از بازگشت ایل‌های باجلوند (سگوندها) و بیرانوندها به لرستان، سگوندها با ایل ساکی برای تصاحب منطقه بالاگریوه وارد نبرد شدند که نتیجه آن کشته شدن حسین‌خان ساکی رئیس ایل ساکی و تصرف بالاگریوه توسط ایل سگوند بود .  پس از این شکست ساکی‌ها در لرستان و خوزستان پراکنده شده و بخشی از آنها به عنوان یکی از طوایف سگوند در آمدند.

دوره پهلوی

سگوندها در کنار بیرانوندها، پاپی‌ها و چگنی‌ها در شورش سال ۱۳۰۲ علیه نیروهای دولتی حکومت پهلوی شرکت داشتند که نتیجه شورش سرکوب و شکست عشایر لر بود.

مشاهیر

از مشاهیر ایل سگوند می‌توان به فتح‌الله پورسرتیپ نایب رئیس مجلس شورای ملی،محمد پورسرتیپ سفیر ایران در اتریش، اسپانیا و سوریه و محمد عالیخانی سفیر ایران در ایالات متحده آمریکا و اندونزی اشاره کرد.

منطقه سکونت ایل سگوند:

از ابتدا در قسمت‏ پیشکوه لرستان یعنی در قسمت جنوبی لرستان‏ کنونی و نزدیک به خوزستان بوده که در دامنه‏های‏ شمالی ارتفاعات کیرف و کلا از رشته ارتفاعات‏ پهلو است و به علت همین نزدیکی به هر دو ناحیهء لرستان و خوزستان قشلاق خود را در خوزستان و ییلاق را در لرستان انجام می‏دهد.

وجه تسمیهء«سگوند» :

درباره ی نام«سگوند» :

برخی معتقدند این طایفه اصلا از اعراب بنی‏ کلاب می‏باشند(کلب به معنی سگ است)،و به‏ این علت به سگوند معروف شده‏اند . گروهی‏ دیگر بر این باورند که چون در گذشته یکی از رهبران‏ این طایفه سگ شکاری،یعنی تازی نگهداری‏ می‏کرده،به سگوند(سگ‏بند)مشهور شده‏اند.

دکتر سکندر امان اللهی بهاروند که درباره ایلات‏ لرستان تحقیق کرده است،عقیده دارد که این‏ نظریات قانع کننده نیستند،زیرا اولا سگوندها و به طور کلی باجلانها لک هستند،نه عرب،و در گذشته به زبان لکی صحبت می‏کردند؛ثانیا اطلاق‏ نام سگوند بر این طایفه صرفا به خاطر آنکه یکی از رهبران آن تعدادی سگ تازی نگهداری می‏کرده، معقول بنظر نمی‏رسد.این نویسنده معتقد است که‏ واژهء سگوند مشتق و یا تحریف شدهء واژه ی سیکه وند dnavadyaS است و آن هم نام تیره و یا قبیله‏ای‏ بوده که قبلا در منطقهء دلفان،دهستان چواری‏ سکونت داشته و هنوز هم دهی به همین نام در دهستان چواری(در شمال نورآباد)وجود دارد.از طرفی تیره ی مختوا avathkoM ،یکی از شعبات‏ مهم ایل سگوند،اصلا از سیکه‏وندها بوده و حاج‏ خدادادخان جد خوانین سگوندنیز خویشاوندی‏ بسیار نزدیک با مختواها(سیکه‏وندها)داشته‏ است.نکتهء جالب توجه اینکه سگوندهای ناحیهء تویسرکان هنوز خود را سیکه‏وند می‏نامند.بنابراین‏ آقای بهاروند معتقد است که احتمال دارد سگوندها و یا لااقل گروه با نفوذ این طایفه،در اصل از سیکه‏وندها بوده که با گذشت زمان به علت زندگی‏ در بین لر زبانان نام سیکه‏وند به سگوند مبدل شده‏ است.

نام سگوند که دگرگون شده ی « سکا » است و نخست به صورت سکوند نوشته می‌شده است. سگوند در تلفظ طوایف لرستان «سی ون» است و نامی برای سکاها است و ترکیبی آن سکستان و سگزی است. نظیر این نام‌گذاری را در مورد نام سیستان نیز می‌بینیم که قبلاً بنا بر ریشه سکایی، سگستان بوده و عرب‌ها آن را سجستان تلفظ می‌کردند و بعدها در زبان فارسی سگستان تبدیل به سیستان شده است.

نام «سی ون» نیز در فارسی تبدیل به سگوند شده است. ترک‌ها نام سگوند را در زبان « ترکی ایت وند و ایتیوند و ایوتوند و ایتی ون» ، یعنی همان سگوند نامیده‌اند.

گویش لر کوچک :

گویش سگوندها به عنوان بخشی از باجلان‌ها، زبان باجلانی است. باجلانی یکی از شاخه‌های زبان کردی می باشد ؛اما بیش از یک 150 است که  سگوندها  به زبان لری سخن می‌گویند.

« هنری راولینسون » ؛ سگوندها را از ایل باجلوند و خاستگاه آنان را به همراه ایل  بیرانوند ؛ «  موصل عراق می‌داند و معتقد است بیرانوندها و باجلوندها در قرن دوازدهم یعنی در اواخر حکومت صفویه یا در زمان افشاریه از نواحی موصل به لرستان آمدند. دانشنامه ایرانیکا و علی‌اکبر دهخدا نیز سگوند را یک ایل کرد معرفی می‌کنند.

البته  در برخی از کتاب ها و سفرنامه ها ، آمده است که بیرانواند ها اصالتاً در استان فارس سکونت داشته ولی چون بر علیه رژیم ستم شاهی یورش کرده و برخی از سران آنها یاغی شده بودند ، به حکم رضا شاه به استان لرستان تبعید شده و هیچ گونه سنخیتی با ایل باجلان ها نداشته اند .

تاریخ ایل سگوند :

تاریخ ایل سگوند نشان می‌دهد که این ایل در دوره‌های مختلف به صورت خان و رعیتی اداره می‌شده و برخلاف برخی از ایل‌های لرستان، خان بودن در میان سگوندها نشانه نجیب‌زادگی و دلیل بر محترم بودن خان‌ها بوده است.تا دوره سلطنت محمدشاه قاجار یعنی بین سال‌های ۱۲۱۳تا ۱۲۲۷هجری شمسی ریاست ایل به دست خانواده علی دوست‌خان بود که پس از مرگ محمدحسن‌خان، طایفه مختوا ریاست ایل سگوند را به دست گرفت و تا پایان ، اداره ی ایل به صورت خان و رعیتی، خان‌های ایل از طایفه مختوا بودند اما پس از آن اختلاف‌هایی به وجود آمد و ایل به دو جمعیت علی‌خانی و رحیم‌خانی تقسیم شد.


دوره زندیه

سگوندها به عنوان بخشی از باجلوندها به همراه بیرانوندها از جمله ایل‌های لرستان بودند که در شکل گیری حکومت زندیان، به کریم‌خان زند کمک کرده و همراه وی به شیراز رفتند اما پس از انقراض سلسله زندیه به لرستان برگشتند و در هرج و مرج اوایل حکومت قاجار به تصرف املاک سایر ایل‌ها پرداختند.

دوره قاجار

پس از بازگشت ایل‌های باجلوند (سگوندها) و بیرانوندها به لرستان، سگوندها با ایل ساکی برای تصاحب منطقه بالاگریوه وارد نبرد شدند که نتیجه آن کشته شدن حسین‌خان ساکی رئیس ایل ساکی و تصرف بالاگریوه توسط ایل سگوند بود. پس از این شکست ساکی‌ها در لرستان و خوزستان پراکنده شده و بخشی از آنها به عنوان یکی از طوایف سگوند در آمدند.

شجره نامه ی ایل سگوند :

تا آنجا که اطلاع در دست است ریاست ایل‏ سگوند با خانواده ی علی دوست‏خان بوده و بعد از او هم سه تن دیگر را می‏شناسیم که به طور غیر متوالی‏ ریاست سگوند را داشته‏اند:«خانجان،صفرخان و محمدحسن‏خان.» امروز هم تیره‏ای از سگوندها به نام علی دوست مأخوذ است از نام علی دوست‏ خان.

تا اوایل سلطنت محمدشاه قاجار (1250-1264 هـ.ق)ریاست ایل سگوند با خانوادهء علی دوست‏خان بود و آخرین کسی که از این تیره ریاست داشت محمد حسن خان مذکور در فوق بود.

مقارن این اوقات تیره ی دیگری بنام مختوا با ریاست حاج خدادادخان قوت گرفت و بر خانواده ی علی دوست‏خان تسلط یافت . در این زمان‏ سگوندها با این بزرگ ساکی ikaS مواجه شدند؛ این ایل که تازمان فتحعلی‏شاه قاجار از ایلات‏ مهم منطقه ی بالا گریوه ی لرستان به شمار می‏رفت،پس‏ از ورود ایل سگوند به منطقه ی بالا گریوه با آن درگیری‏ پیدا کرد و حسین‏خان،رئیس مقتدر ایل ساکی، حاج خدادادخان سگوند(رئیس ایل سگوند)را به قتل رساند.

اقدام حسین‏خان ساکی خشم پسران‏ خدادادخان را برانگیخت،تا این که پس از کشته‏ شدن حسین‏خان ساکی به دست سران ایلات قلاوند و بهاروند ، پسران خدادادخان قیام کردند و با کمک‏ دریکوندها ، پس از درگیریهای متعددی،موفق‏ شدند ساکیها را شکست دهند و به این ترتیب‏ تمامی منطقه ی آنها(منطقه بالا گریوه)به تصرف‏ سگوندها درآمد.پس از این شکست ، ساکی ها متفرق‏ و در لرستان و خوزستان پراکنده،یا به ایل سگوند ملحق شدند.

اما اتحاد پسران حاج خدادادخان دیری نکشید و در سال 1319 هجری میان ایشان بر سر ریاست‏ اختلاف افتاد و چون چهار برادر از دو مادر بودند ، برادران بطنی به یک دیگر گرویدند و ایل‏ سگوند هم در نتیجه به دو قسمت تقسیم شد: قسمت اول به حاجی علی‏خان و قسمت دوم به‏ رحیم‏خان و دو برادرش رسید.


همین دو قسمت‏ است که امروز به«سگوند حاجی علی خانی»و «سگوند رحیم خانی»معروف است و تشکیل دو قبیلهء جداگانه را می دهند . تا سال 1308 شمسی‏ هر دو قبیله همزیستی داشتند و جدایی قطعی و رسمی دو قبیله ی رحیم‏خانی و حاجی علی خانی از این تاریخ صورت گرفت.

در این سال رئیس قبیله ی سگوند رحیم‏خانی صادق‏ خان نام داشت و او یاغی شد،لیکن بعد از مقابله ی مختصری با نیروی نظامی دولتی،مغلوب و فراری‏ گشت و بعد از مدتی به دست یکی از قبایل شمال‏ خوزستان کشته شد.بعد از کشته شدن صادق‏ خان،قبیلهء رحیم‏خانی به دست دو پسر عمویش‏ افتاد .

تقسیم بندی:

سگوندها یکی از پنج ایل باجلان ساکن لرستان است.

ایل باجلوند به پنج طایفه عمده تقسیم می شود که عبارتند از :

« یاراحمدی ـ قائدرحمت ـ آروان ـ دالوند ـ سگوند»

زیستگاه سگوند رحیم خانی :

از سال 1308 شمسی منطقه ی ییلاقی‏ خود را ترک کرده ، به منطقه ی شمال خوزستان « شوش ، نهر هرموشی و اندیمشک» آمد و برای همیشه سکونت اختیار کرد. (سرزمینی در قسمت علیای ما بین رود دز و کرخه) بازماندگان این قبیله ، اکنون در قالب طوایف‏ مختلف ، در این منطقه زندگی می کنند .

هر کدام از دو قسمت ایل سگوند بعدها به‏ تیره‏های متعددی تقسیم شدند ، به طوری که شاخه ی سگوند رحیم‏خانی خود از 22 تیره ترکیب یافته ، که‏ 10 تیره ی آن اصالتاً سگوند هستند و 12 تیره ی دیگر از طوایف و قبایل مختلف به آن  محلق شده‏اند.

الف ـ تیره‏های اصلی سگوند رحیم‏خانی:

مختوا ـ حاجی کلی ـ قلی ـ ‏ محمد ـ  حاجی مشه ـ خداوردی  ـ علی دوست(علی دوس ) ـ سگوند خرده(سگوند هیرده ) ـ  مهدی خانی ـ شه عینل )

ب ـ تیره‏های الحاقی سگوند رحیم‏خانی:

1-عین الوند  ـ کولی وند  ـ نوکره مرا ـ مال امیر ـ چتال  ـ فرید وند ـ دلی ـ سالاریها ـ کرد ـ سلیورزی - ساکی  ـ رشنو )  

زیستگاه سگوند حاج علیخانی :

شاخه ی  سگوند حاجی علی خانی در محدوده‏های‏ « زاغه،آبستان،ازنا و قسمت های شرقی خرم‏آبد بین‏ رودخانه ی آبدز(دز)و ارتفاعات کیرف و کلا(از رشته‏ کوههای هشتاد پهلو) سکونت دارند . این قبیله‏ نیز مانند سگوند رحیم‏خانی از دو قسمت اصلی و الحاقی تشکیل شده است که همگی جزء طوایف‏ لرستان محسوب میشوند.

الف ـ تیره‏های اصلی سگوند حاجی علی خانی:

« مختوا 2ـ  قلی  ـ علی دوست  ـ خداوردی .» این چهار تیره در دو ایل رحیم خانی و حاج علی خانی ادغام هستند ) .

ب ـ تیره‏های الحاقی به سگوند حاجی علی‏ خانی:

« پیامنی ـ فقیر ـ چک مسی‏  ـ شاکی »

تیره‌های اصلی ایل سگوند عبارتند از :

« مختوا ـ قلی ـ علی‌دوست ـ خداوردی ـ محمد ـ زینل ـ سگوند خورده ـ حاجی‌کلی ـ حاجی‌مشه ـ شاه عینل ـ پنبه خور ـ مهدی‌خانی و رومیانی »

تیره‌های فرعی عبارتند از :

« فرید وند ـ کولی‌وند ـ پیامنی ـ فقیر ـ فهلوان ـ ماکیانی ـ شریف ـ نوکره مران ـ مال امیر ـ دلی ـ کرد ـ سلاحورزی (سلیورزی) ـ چمال ـ چکمه‌سی ـ ساکی و رشنو »

از دیگر تیره‌های ایل سگوند می‌توان به تیره ی « عین‌الوند » که زیر مجموعه ی بزرگی از تیره ی  مختوا می‌باشد اشاره نمود که بیشتر در شمال خوزستان « شوش و اندیمشک » و منطقه کرگاه در جنوب شرقی شهر خرم‌آباد ساکن هستند .


امروزه میان شاخهء سگوند حاجی علیخانی و سگوند رحیم‏خانی هیچ ارتباطی نیست و هر یک در مناطق مسکونی خود بسر می‏برند.

  • ایل بیرانوند
  • ایل پاپی
  • شعبه
  • ایل مثل طرحان
  • ایل باجلوند
  • طایفه : خورشیدوند
  • تیره
  • اولاد
  • تش
  • کو
  • کر و بو

ایل بیرانوند

ایل بیرانوند در « مرکز، جنوب و غرب لرستان و به ویژه شهرستان خرم‌آباد ساکن هستند و از بزرگترین ایلات لرستان به شمار می آید .

این ایل در اتفاقات مربوط به اواخر « حکومت قاجار و اوایل حکومت رضاشاه » نقش مهمی را در لرستان ایفا نموده است . عده‌ای از ایل بیرانوند به دلیل شورش در این زمان به بخش‌های مختلف ایران تبعید شدند.

برخی طوایف اصلی ایل بیرانوند عبارتند از:

  • شمس بیرانوند
  • زیدعلی
  • بارانی
  • پیردایه
  • کر بیرانوند
  • صفر بیرانوند
  • متش
  • تاری
  • ممصارم
  • میخک
  • حافظ
  • مصطفی‌وند
  • نقی
  • کوسه
  • سپهوند
  • زنجفیل
  • اسکین
  • الماس
  • مراد
  • جمشید
  • جیجه‌ون
  • بزن
  • چغلون

فهرست زیر شامل ایل ها و طایفه‌هایی است که در محدوده استان لرستان زندگی می‌کنند.البته برخی از آنها در استان هایی نظیر « خوزستان ، ایلام و .... » سکونت دارند .

  • گله دار
  • باجلوند
  • کاکاوند
  • پاپی
  • رک رک
  • سوری
  • میربک
  • حسنوند
  • صیمره
  • دیرکوند
  • فولادوند
  • چگنی
  • بالاگریوه
  • ایتوند
  • الوار گرمسیری
  • کولیوند
  • خاوه
  • خورشیدوند
  • زلقی
  • نورعلی
  • گرکاه
  • یوسفوند
  • عبدالوند
  • عیسوند
  • بسحاق
  • جاواری
  • سلاطی
  • سلاحورزی

ایل طرحان در کوهدشت امروزی:

طوایف ایل طرحان:

  • طایفه سوری سر سلسله ایل طرحان
  • طایفه امرایی به همراه طایفه سوری سر سلسله ایل طرحان
  • طایفه گراوند
  • طایفه کوهنانی
  • طایفه آدینه وند
  • طایفه کوشکی
  • طایفه آزادبخت
  • طایفه رشنو
  • طایفه شیراوند
  • طایفه گرمی

 

طایفه سوری و امرایی :

در بخش مرکزی شهرستان کوهدشت ، طرهان و رومشکان ساکن هستند وشامل « سوری و امرایی» می باشد.

سوری یک طایفه جدا از امرایی بوده و همچنین سوری و امرایی جزئی از ایل طرحان قدیم بوده است. مکان سکونت ایل یا به عبارتی« طرحان قدیم » ، هم اکنون شهرستان کوهدشت نامیده می شود و در حال حاضر فقط قسمت غربی این شهرستان که به بخش تبدیل شده طرهان نامیده می شود.

« آزادبخت ، آدینه‌وند و گراوند » ، هر کدام طایفه ای جداگانه هستند که جزء ایل طرحان بوده‌اند و حال  حاضر ؛ آزادبخت جزء بخش مرکزی کوهدشت است  ولی طایفه آدینه وند جزء بخش طرهان جدید بوده  و روستاهای طایفه ی گراوند نیز در کوهدشت ، بخش طرهان جدید و بخش رومشکان پراکنده‌اند.


طایفه سوری دو قسمت است  ،که قسمت اول آنها شامل « روستاهای خوشنام وند ، قرعلیوند و عبدولی » که هر سه با گویش لری سخن می‌گویند و کوتوله(به لکی که می گویند به علت مهاجرتی که به الشتر در مقطعی از زمان داشته اند گویش لری آنها به لکی تبدیل شده) و قسمت دوم شامل روستاهای « قاطرچی ، بگم سلطان و... » در بخش رومشکان به سر می برند . تعدادی از روستای زیودار و چهار قلعه هم جز طایفه سوری می باشند.

طوایف دیگر لر که در محدوده شهرستان ملایر یکجانشین شده‌اند به شرح زیر می‌باشد :

  • پیرحیاتی
  • کریم پیرحیاتی
  • کولیوند
  • احمدوند
  • شیرزادی
  • برخورداری
  • روزبهانی
  • ترکاشوند
  • گودرزی

ایل باجلوند

ایل باجلوند یا باجلانی 

باجلانی اتحادیه ای از پنج طایفه است که عبارتند از:

  • سگوند
  • یاراحمدی
  • قایدرحمت
  • آروان
  • دالوند

بارون دوبد گردشگر روسی نیز در حدود دوقرن پیش در جدول بندی طوایف لر کوچک طوایف دالوند و سگوند را به ایل باجلانی نسبت داده است.

دو ایل باجلوند و بیرانوند بیشتر در بخش زاغه شهرستان خرم‌آباد و بخشی نیز در قسمتی از سیلاخور علیا در نزدیکی شهر بروجرد ساکن شده‌اند اماایل باجلوند تا شمال خوزستان، اندیمشک و اطراف شوش و همچنین بخش کوچکی از دزفول ساکن شده‌اند و گروهی نیز چادرنشین مانده‌اند.


Bingo sites http://gbetting.co.uk/bingo with sign up bonuses

کلیه حقوق این سایت متعلق به پایگاه خبری و تحلیلی شوش نیوز می باشد. تهیه و طراحی : 0171 هاست