احمد معین ـ خبرنگار شوش نیوز
ایران در جنوب غرب آسیا ودر منطقه خاورمیانه قرار دارد و به دلیل داشتن موقعیت ژئوپلتیک از دیر باز مورد توجه قدرتهای استعماری بوده است .
سابقه حضور بیگانگان در عصر جدید حدودا" به پانصد سال پیش در زمان اشغال جنوب ایران و جزیره هرمز توسط پرتغالی ها باز می گردد. از این دوره به بعد سیاست و اقتصاد ما بین قدرتهای استعمارگر تا انقلاب اسلامی1357دست به دست می شد که این انقلاب آغازی بر پایان تسلط اجانب بر سرنوشت ایرانیان بود.
کشف نفت در سال 1287در مسجد سلیمان توسط ویلیام ناکس دارسی ، انگلیسی ها را بر آن داشت تا نفوذ خود را بر سیاسیون و درباریان گسترش دهند و با گرفتن امتیازات مهم اقتصادی و سیاسی ، امور ایران را در چنگ بگیرند.
طلای سیاه موتور محرکه صنعت اروپا شد که با کمترین هزینه از کشورهای جهان سوم تهیه می شد دول استعماری علاوه بر غارت سرمایه هی ملی ، کالاهای مصرفی فراوان و بی ارزش را از فراوری نفت تهیه و به گزاف ترین قیمت به کشورهای مبدأ می فروختند. کشورهای نفت خیز به دلیل عدم آگاهی از ارزش طلای سیاه و غفلت از دنیای اطراف با عقد دادهای بلند مدت با استعمار گران ، خود را به ورطه نابودی کشاندند و با دست خویش تیشه به ریشه خود زدند و عملا" زیر ساختهایشان را نابود کردند . به نقل از مورخین؛ پس از اکتشاف نفت هنگامی که برای مظفرالدین شاه ظرفی نفتی آوردند ، گفت : این چیه ، چه بوی بدی دارد ، ما نفت نخواستیم ، همه اش برای خودتان ( انگلیس ها ) آنها در دلشان به نادانی شاه قاجار خندیدند و گفتند هرچه طلا وسنگ قیمتی یافتیم برای شما ، این ماده بد بو برای ما . گروه دارسی در آخرین روزهایی که ناامید شده بودند و در آستانه ورشکستگی قرار داشتند و در انتظار دستور تعطیلی کارگاه حفاری بودند ، دستگاه حفاری ضربه ای محکم بر آخرین لایه فوقانی انبار نفت وارد کرد و نفت فوران کرد و در این هنگام فریاد کشیدند oiL،oiL !!. از این لحظه به بعد شرکت بزرگ نفت بریتانیا با سرمایه گذاری عظیم و احداث خطوط لوله تا آبادان و ساخت بزرگترین پالایشگاه خاورمیانه در این شهر، عملا" مکیدن شیره جان این مملکت را آغاز کرد و با استخدام نیروی مستعمراتی و استقرار نیروی نظامی با ولع تمام به استخراج نفت پرداخت دولت بریتانیا در جهت پیشبرد اهداف توسعه طلبانه و گسترش نفوذ خود در کره خاکی و به احاطه در آوردن سرزمینهای فراوان مالک بزرگترین ناوگان دریایی دنیا بود ، به همین دلیل قبل از آغاز جنگ جهانی اول فرماندهان نیروی دریایی سلطنتی به این نتیجه رسیدند که باید جایگزین مناسبی برای زغال سنگ که سوخت کشتی هایشان بود پیدا کنند ، که پس از تحقیق فراوان کارشناسان به این نتیجه رسیدند که نفت بهترین گزینه برای جایگزینی زغال سنگ است ، پس با تلاش فراوان سعی در غارت نفت ایران و سایر کشوره نمودند وبه گفته خودشان اگر نفت ایران نبود ما برنده جنگ نمی شدیم . ژرژکلمانسو وزیر خارجه فرانسه درباره اهمیت نفت در نامه ای به رئیس جمهور آمریکامی گوید" ارزش هر قطره نفت با هر قطره خون سربازان ما برابر است " .
استعمار گران وقتی در مملکتی نفت کشف می کردند بین خود و افراد بومی دیواری حائل احداث می کردند و خود را از آنان جدا می ساختند و کلیه امکانات از قبیل مسکن ، بهداشت ، ورزش ، مواد غذایی و امور رفاهی در اختیار نیروهای نفت قرار می دادند این در حالی بود که اهالی شهرهای نفت خیز دارای حداقل امکانات نبودند و اجازه ورود به کمپ های استعمارگران را نداشتند و آنها را به عنوان وحشی می نگریستند و در صورت کوچکترین تحرکی با شدیدترین وجه با آنها برخورد می شد.
پس از پایان جنگ جهانی اول و غلبه دول محور بر آلمان و متحدانش و اثبات اهمیت استراتژیک نفت برای بریتانیا و ظهور قدرت جدیدی به نام آمریکا ، باعث شد تا شرکت نفت انگلیس با حمایت دولت متبوعش به تکاپو بیفتد تا قرار دادی جدید با حکومت ایران که در دست رضا شاه بود، منعقد کنند ، لذا دولت ایران را قانع نمودند تا با دریافت مبلغی ناچیز از فروش نفت ، امتیاز استخراج و فروش نفت ایران را برای خود به مدت چند دهه در اختیار بگیرند ( ذکر جزئیات در مجال این مقاله نیست.) در فاصله دو جنگ جهانی اول و دوم بین قدرتهای جهانی برای بدست آوردن منابع ، خرید اسلحه و تجهیزات رقابت شدیدی برقرار بود ، در این میان ، خاورمیانه و بخصوص ایران برای انگلیس جایگاه ویژه ای داشت زیرا دروازه رسیدن به هند ، نگین مستعمراتش بود و برای رقبا که درجستجو منفذی برای ضربه زدن به بریتانیا بودند ، اهمیت خاصی داشت ، لذا ایران با داشتن موقعیتی سوق الجیشی و داشتن ذخایر عظیم نفتی و حاکمانی نادان ، تلاش قدرتها را برانگیخت تا هرچه زودتر به این منابع دست یازند . بریتانیا که خود را صاحب آب و گل می دانست به هیچ قیمتی حضور رقیبی را در ایران تحمل نمی کرد و همیشه در تلاش بود دیگران را از آمدن به ایران منصرف کند .
از سوی دیگر ، آلمانها که مغلوب جنگ اول بین الملل و تحقیر شده ورسای بودند ، با طرح ایده های نژادپرستانه و ملی گرایانه به حکومت ایران نزدیک شدند و حاکمان ایران به دلیل عدم آگاهی از اتفاقات بین المللی و اشتباه محاسباتی امتیازات فراوانی به آلمانها داداند و گروه کثیری از آنها به عنوان کارشناس و مستشار نظامی مشغول کار شدند که این مسئله برای انگلیس و هم پیمانانش قابل تحمل نبود ، با آغاز جنگ دوم و گسترش آن به آسیا و آفریقا و نیاز جبهه روسیه به سلاح و تجهیزات و نفت مجانی ایران ، متفقین بهترین گزینه را استفاده از خاک ایران و راه آهن جنوب به شمال دریافتند ، پس دولت ایران را تحت فشار قرار دادند تا کلیه قرار دادهای خود را با کشور آلمان لغو و اتباع آلمانی را اخراج کند از سوی دیگر ایران هم قراردادهایی با آلمان امضا نموده بود و رضا شاه و اطرافیانش علاقه شدیدی به هیتلر و ایده هایش داشتند ، از لغو قرار داد و اخراج آلمانی ها امتناع ورزیدند ، و به اصرار و تهدیدات متفقین اهمیت ندادند، پس علیرغم اعلام بی طرفی ایران، آنها به بهانه حضور جاسوسان آلمانی در ایران در تاریخ 3 شهریور 1320به ایران یورش بردند و ارتش روسیه از شمال و بریتانیا از غرب و جنوب از زمین وهوا وارد ایران شدند و تا فتح تهران پیش رفتند . از جمله تبعات این تهاجم فقر ، قحطی ، شیوع بیماری برای ایرانیان بود و تنها نکه مثبت خلع دیکتاتور و نصب پسرش به جای وی بود . این امر باعث کشایش در فضای سیاسی و رفع اختناق حاکم در مملکت شد و موجب گردید تا زندانیان سیاسی آزاد گردند و روزنامه نگاران و نویسندگان و روشنفکران و علماء به آگاهی سازی جامعه بپردازند که پیامد این تکامل و بلوغ سیاسی در سال 1329 به ثمر نشست که با تلاش و مبارزه نیروهای ملی و مذهبی ، مردم توانسته بودند به قدرتی دست یابند که شاه را در کاخش محبوس کنند و زمینه یک انقلاب را فراهم سازند ولی از آنجایی که در جامعه هنوز آگاهی لازم و تبلور فکری بوجود نیامده بود، انقلابی صورت نگرفت ، از بعد بین الملل در این سالها گروهی از کشورهای آمریکایی و آفریقایی منابع خویش را ملی اعلام کرده بودند و دست استعمار گران را کوتاه کرده بودند ، انقلاب های متعدد در جهان اتفاق می افتاد ، نظام سلطه در حال تغییر بود ، بسیاری از مستعمرات دعوی استقلال داشتند ، در ایران نیز موجی به جریان افتاد که خواهان بازگشت سرمایه های ملی به ایرانیان بود که در نتیجه با تلاش در مجلس شورای ملی ، در تاریخ 29/12/1329قانون ملی شدن صنعت نفت ایران تصویب شد تا شعار استقلال اقتصادی زمینه ساز استقلال سیاسی به حقیقت به پیوندد .
این عمل نماینگان ملت در مجلس شورای ملی به مذاق انگلیس ها خوش نیامد و با کارشکنی و تحریم محاصره اقتصادی سعی نمودند تا ایران را منزوی و به زانو درآورند؛که نتیجه ای نداشت و دولت و ملت با همدلی سختی ها را پشت سر نهادند و نهال مبارزه آنها به ثمر نشست و صنعت نفت ملی شد. به هر حال صنعت نفت ملی شد و دیری نپایید که با کودتای سیا استعماری 28مرداد 1332 این حلاوت به تلخ کامی گرایید ، دولت ملی دکتر مصدق ساقط و او زندانی و تبعید شد و عده زیادی از آزادی خواهان محبوس و اعدام شدند .
این کوتای ننگین که با همکار آمریکا و انگلیس به دلیل اینکه نتوانستند با دولت ایران در مذاکره بر سر منابع ملی اش به نتیجه دلخواه برسند ، اتفاق افتاد آنها با سود بردن از اختلافات داخلی بین نیروهای ملی و مذهبی و فعلیت نیروهای سرسپرده داخلی، این کودتا را به اجرا درآوردند و باعث شد استبداد بیست و پنج سال دیگرنیز بر ایران حاکم گردد .