تهیه و تنظیم ـ عباس کرم الهی
با بر پایی تکایا در کوچه ها و خیابان های شهر و روستا توسط نوجوانان و جوانان ، رفع مشکل سیستم صوتی توسط هیئت امنای هیئات مذهبی ، تهیه ی اشعار مذهبی برای تنظیم نوحه توسط مداحان اهل بیت عصمت و طهارت(ع) ، گردآوری نسخ مقاتل معتبر توسط کارگردانان اجرای تعزیه و .......
.... و جمع آوری نذورات مردمی نظیر « برنج ، روغن ، گوشت ، حبوبات ، خرما ، شربت و شیرینی » توسط مردم و خصوصاً بانوان جهت پذیرایی از هیئات مذهبی و تدارک ناهار ، شام و صبحانه برای دست اندار کاران اجرای تعزیه در عصر روز تاسوعا و ظهر روز عاشورا و .... ذره ای از شور حسینی عاشورائیان شوش است که ما توانسته ایم بخش کوچکی از آن را به صورت عکس تهیه کرده و در اختیار مخاطبین شوش نیوز قرار دهیم .
شوش با وجود آستان مقدس حضرت دانیال نبی(ع) و با توجه به حدیثی از امام علی (ع) که می فرماید : «من زار اخی دانیال کمن زارنی ـ هر کس برادرم دانیال را زیارت کند مرا زیارت کرده است » و حدیثی دیگر از رسول اکرم (ص) که می فرماید : «من لم یقدر علی زیارتی فلیزر قبر اخی دانیال ـ ر کس قادر به زیارت من نیست زیارت کند قبر برادرم دانیال را (مدرک: سفینه البحار جلد 3 صفحه 351) » و بالاخره باز حدیثی از پیامبر اکرم(ص) که می فرماید : « من دل الی دانیال فبشروه بالجنه ـ هر کس مردم را دلالت بدهد به زیارت دانیال به بشارت بهشت را می دهم (مدرک: تاریخ انبیا - جلد دوم ) ؛ شوش در سطح جهان به سیزدهمین شهر مذهبی و در ایران به پنجمین شهر مذهبی و به نجف ایران معروف است . و به همین منظور اهالی ساکن در این شهرستان به ائمه ی اطهار(ع) اعتقاد راسخی دارند و در برگزاری « روضه ها ، نذورات ، مراسمی عزاداری برای ائمه ی اطهار(ع) و اجرای تعزیه زبان زد خاص و عام است .
امروز پنجشنبه 22 مهر 1395 و 11 محرم الحرام سال 1438 هجری قمری است و تا ساعاتی دیگر وارد شب دوازده هم این ماه وارد می شویم ، اما عشایر غیور شهرستان شوش متشکل از « عرب ، لر ، بختیاری ، دزفولی ، کرد ، لک و ترک » خود را آماده می کنند تا در 42 نقطه ی حوزه ی شهری و روستایی شهرستان شوش در شب سیزدهم محرم الحرام تعزیه ی کفن و دفن شهدای کربلا را برگزار کنند .
اشاره ای به مراسم کفن ودفن شهدای کربلا :
عمر بن سعد ملعون، پس از شهادت امام حسین(ع) و یاران بزرگوارش دستور داد جسدهای پلید لشکریانش را دفن کنند؛ اما پیکرهای پاک، مطهر، بیسر، برهنه و چاک چاک امام(ع) و یاران باوفایش بر زمین بماند. اما مدتی نگذشت که اجساد بیسر و مطهر شهدا با حضور امام سجاد(ع) و با کمک مردم بنیاسد شناسایی و به خاک سپرده شدند.
متأسفانه در منابع کهن اسلامی، در روز و چگونگی دفن آن حضرت(ع) و دیگر شهدای کربلا، میان مورخان اختلافاتی وجود دارد.
«... گروهی از بنی اسد که در غاضریه بودند ، نزد اجساد مطهر امام حسین(ع) و یارانش آمده و بر آنان نماز گذارده و آنان را دفن کردند، بدین ترتیب که امام حسین(ع) در همین جایی است که اکنون قبر شریف اوست و فرزندش حضرت علیاصغر(ع) کنار پای حضرت است. برای شهیدان (از خاندان و یاران آن بزرگوار که اطرافش به زمین افتاده بودند) گودالی در پایین پای حسین(ع) کنده و همگی را گردآورده و در آنجا دفن کردند، و عباس بن علی(ع) را در همانجا که کشته شده بود، سر راه غاضریه (جایی که اکنون قبر اوست) دفن نمودند».(1) بر اساس این دیدگاه امام سجاد(ع) اجساد شهدا را دفن نکرده است. افزون بر آن اهل بیت(ع) هنوز به سوی کوفه و شام حرکت نکرده بودند.
برخی باور دارند که امام سجاد(ع) و بنی اسد اجساد شهدا را دفن کردهاند. بنی اسد فردای عاشورا پس از رفتن سپاه عمر سعد، عدهای از آنان برای دفن شهدای کربلا آمدند،(2) و چون اجساد را نمیشناختند، متحیّر بودند. در آن هنگام حضرت سجاد(ع) آمد و پیکر اهل بیت و اصحاب را یک به یک به آنان شناساندند و آنان در دفن شهدا، حضرت را یاری کردند و برای خویش افتخار آفریدند.(3)
طرفداران این مبنا باور دارند که در روز یازدهم محرم در هنگام حرکت اهل بیت به سوی کوفه بدن شهدا دفن شده بودند. اینان در برابر این پرسش که چگونه امام سجاد(ع) که اسیر بود، اجساد را دفن کردهاند، میگوید: امام سجاد(ع) با بهرهگیری از امدادهای غیبی به طور معجزآسا شهدا را دفن نموده است.
مرحوم مجلسی میگوید:
از برخی راویان نقل شده که نزد امام رضا(ع) بودم. علی بن ابی حمزه وابن سراج و ابن مکاره وارد شدند. پس از سخنانی که میان آنان و امام دربارة امامتش گذشت، علی بن ابی حمزه گفت: از پدرانت برای ما روایت شده که عهدهدار امر دفن امام، جز امام نمیشود. از امام پرسید: پس بگو حسین بن علی(ع) امام بود یا نه؟ گفت: امام بود. پرسید چه کسی عهدهدار کار او شد؟ گفت: علی بن الحسین(ع). پرسید او کجا بود؟ او که دست ابن زیاد اسیر بود! گفت: بیآنکه بفمند بیرون آمد و پدرش را دفن کرد و برگشت.
امام رضا(ع) فرمود: خدایی که میتواند امام سجاد(ع) را به کوفه ببرد تا پدرش را دفن کند، میتواند صاحب امر امامت را به بغداد برساند تا عهدهدار کفن و دفن پدرش شود و برگردد، در حالی که نه در زندان است نه اسیر.(4)
مقرم نیز میگوید:
چون امام سجاد(ع) آمد، بنی اسد را دید که کنار کشتگان گرد آمدهاند و سرگردانند؛ نمیدانند چه کنند و کشتهها را نمیشناسند، چون بین بدنها و سرهای مقدس جدایی انداخته بودند و گاهی از بستگان آنان میپرسیدند.
امام سجاد به آنان خبر داد که برای دفن این اجساد پاک آمده است. آنان را با نام و مشخصات معرفی کرد. هاشمیان را از دیگران شناساندند. ناله و شیون برخاست و اشکها جاری شد و زنان بنی اسد مو پریشان کردند و سیلی به صورت زدند و بلند گریه کردند. به محل قبر آمد، کمی از خاکها را کنار زد. قبر حاضر و آماده و صندوقی شکافته آشکار شد. حضرت دستان خود را زیر کمر امام حسین(ع) گشود و گفت: بسم الله و بالله وعلى ملّة رسول الله، صدق الله ورسوله، ماشاء ولا حول ولا قوة إلاّ بالله العظیم. امام به تنهایی بیآنکه بنی اسد در این کار همراهیاش کنند پیکر مطهر را وارد قبر کرد و به آنان گفت: همراه من کسی هست که یاری میکند.
چون او را در قبر نهاد، صورت بر آن رگهای بریده نهاد و گفت: خوشا سرزمینی که پیکر پاک تو را در بر گرفت! دنیا پس از تو تاریک است و آخرت با فروغ جمالت روشن است. اما شبِ بیداری و غم است و اندوهگین همیشگی، تا آنکه خداوند برای خاندان تو سرای آخرت را برگزیند که تو در آنی. سلام و رحمت و برکات الهی بر تو باد از من، ای فرزند رسول خدا!
و بر قبر نوشت: این قبر حسین بن علی بن ابی طالب است که او را لب تشنه و غریب شهید کردند.
آنگاه به طرف عمویش عباس رفت و او را در همان حال دید که فرشتگان آسمانها را دهشت زده، و حوریان بهشتی را گریان ساخته بود. خود را روی بدن مقدس او انداخت و رگهای بریدهاش را میبوسید و میگفت: پس از تو خاک بر سر دنیا! ای قمر بنیهاشم! از من سلام بر تو باد، ای شهید خدایی! رحمت و برکات الهی بر تو باد!
برای او نیز قبری گشود و به تنهایی او را وارد قبر کرد، همان گونه که برای پدرش کرد و به بنی اسد فرمود: با من کسانیاند که یاریام میکنند. آری، برای بنی اسد مجالی گذاشت تا در دفن شهدای دیگر مشارکت کنند. دو جا برای آنان تعیین کرد و فرمود دو گودال کندند؛ در اوّلی بنیهاشم را و در دیگری اصحاب را قرار دادند. اما حر ریاحی را قبیلهاش بردند، به جایی که هم اینک قبر اوست.
گویند: مادرش حاضر بود. چون دید که اجساد دیگر را چه میکنند (دفن همه در یک جا) حر را به این مکان برد(5) .
برخی دیگر از مصادر شیعی چنین بیان داشتهاند که: بنیاسد در دفن شهدای کربلا، متحیر و سرگردان بودند، چرا که کوفیان بین سرها و بدنهای شهدا جدایی انداخته بودند و بدنها قابل شناسایی نبودند. در این هنگام امام سجاد(ع) به کربلا تشریف آوردند و آنان را در این امر یاری کردند. ایشان با یاری مردان بنیاسد نخست پیکر مطهر پدر بزرگوارشان را پیدا کردند و پس از گریه زاری فراوان، آن را روی قطعه حصیری گذاشتند و به آرامگاه فعلیاش آوردند؛ سپس اندکی از خاک محل دفن را کنار زدند قبری ساخته و پرداخته ظاهر شد. سپس امام زینالعابدین(ع)، دستها را زیر بدن مبارک امام حسین(ع) قرار دادند و فرمودند: «بسم الله و فی سبیل الله و علی ملة رسول الله صدق الله و رسوله ما شاء الله،و لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم.» آن گاه به تنهایی، بدن مطهر را در داخل قبر گذاشت؛ ایشان در حالی که دیگران را از کمک در تدفین امام(ع)، باز میداشت فرمودند: «با من کسانی هستند که مرا یاری دهند.» وقتی حضرت(ع) بدن را در قبر نهاد صورت مبارکش را بر گلوی بریده ابی عبدالله الحسین(ع) نهاد و در حالی که اشک بر گونههایش جاری فرمود: «طوبی لأرض تضمنت جسدک الطاهر فان الدنیا بعدک مظلمه و الآخره بنورک مشرقه و اما اللیل فمسهد و الحزن فسرمد او یختار الله لاهل بیت دارک التی انت بها مقیم و علیک منی السلام یابن رسول الله و برکاته؛» چه مبارک است زمینی که بدن مطهر تو را در برگرفته است؛ دنیا بعد از تو تاریک است و آخرت با نور جمال تو روشن و نورانی. بعد از تو شبهایمان سخت و حزنهایمان طولانی است؛ تا آن زمان که خداوند سر منزلی را که تو مقیم آن شدهای برای اهل بیت(ع) و خاندانت اختیار کند ای زاده رسول خدا(ص) سلام و رحمت خدا و برکات او بر تو باد.» آنگاه قبر را پوشانید و با انگشت مبارک روی قبر امام(ع) نوشتند: «هذا قبر الحسین بن علی بن ابیطالب(ع) الذی قتلوه عطشانا غریبا.» سپس برادر گرامیاش -علی اکبر(ع)- را در پایین پای امام(ع) دفن کردند و بقیه هاشمیین و اصحاب را در قبر دیگر در زیر پای امام حسین(ع) دفن نمودند. سپس امام(ع) به همراه بنیاسد به نهر علقمه رفتند؛ در آنجا با مشاهده پیکر پاک عمویش -عباس(ع)،- خود را بر روی بدن ابوالفضل(ع) افکند و گلوی مبارکش را بوسید. امام(ع) در حالی که به شدت میگریست، فرمود: «علی الدنیا بعدک العفا یا قمر بنیهاشم و علیک منی السلام من شهید محتسب و رحمة الله و برکاته؛ بعد از تو ای قمر بنیهاشم خاک بر سر این دنیا؛ و سلام من به تو و رحمت و برکات الهی بر تو باد.» آنگاه برایش قبری حفر کرد و همانند پدر شهیدش به تنهایی او را درون قبر گذاشت و به بنیاسد فرمود: «کسی با من هست که کمکم میکند» سپس بدن شریف عباس(ع) را دفن کردند.(6 )
پی نوشت :
1 ـ ارشاد مفید، ص 118 ـ
2 ـ مروج الذهب، ج 3، ص 63.
3ـ جواد محدثی، فرهنگ عاشورا، ص 77.
4 ـ بحار الانوار، ج 42، ص 187.
5 ـ مقتل الحسین، مقرم، ص 469.
6 ـ المقرم، پیشین، صص319-321.
مردم متدین شوش پس از این روز عزاداری سرور و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین را به فراموشی نمی سپارد بلکه عزم خود را عزم می کنند تا روز اربعین حسینی میزبان عزاداران کل استان خوزستان باشند و در کنار آن در نوار مرزی شلمچه و جذابه با دایر نمودن ایستگاه های صلواتی از عزادارانی که از سراسر کشور با پای پیاده به کربلا می روند پذیرایی کنند .
شوشی ها علاوه بر این تا قبل از روز اربعین حسینی شب های جمعه در « حسینه ی اعظم ، مسجد امام رضا ، مسجد جامع و مساجد ( صاحب الزمان ، ابوالفضل العباس ـ امام صادق و موسی ابن جعفر ) و همچنین آستان مقدس حضرت دانیال نبی(ع) و آستان مقدس دعبل خزایی » با برگزاری دعا کمیل به عزاداری می پردازند .
28 صفر سالروز رحلت رسول اکرم(ص) و شهادت امام حسن مجتبی(ع) :
ارادتمندان به خاندان عصمت و طهارت(ع) از شهرستان شوش هر ساله در سالروز رحلت جانگذار رسول اکرم(ص) و شهادت امام حسن مجتبی(ع) با حضور در آستان مقدس حضرت دانیال نبی (ع) و آستان دعبل خزایی به سینه زنی و نوحه سرایی می پردازند . ساکنان این دیار و عاشقان خاندان عصمت و طهارت(ع) به محض پشت سر گذاشتن اربعین حسینی با نصب پرچم عزا در معابر ، منازل ، مساجد و حسینیه ها ، حوزه ی شهری و روستایی و محله های خود را به به همین مناسبت سیاهپوش نگه می دارند و با برپایی مجالس سوگواری اشک ماتم می ریزند .