مؤلف ـ عباس کرم الهی
جنگ آمیخته یا جنگ ترکیبی به یک راهبرد نظامی است که آمیختهای از جنگ « سیاسی ، کلاسیک ، نامنظم، مجازی ، رسانه ای جعلی، دیپلماسی، دادگاهی، مداخله در انتخابات کشورهای دیگر ، برهم زدن بافت جمعیتی، مهاجرپذیری، یورش فرهنگی ، ایجاد تضاد دینی ، روایتی و اینگونه موارد» ساخته شده باشد. سازنده و طراح این «جنگ ترکیبی» تلاش میکند با آمیختن روشهای گوناگون، بیشترین آسیب را به کشور مورد نظرشان وارد نماید .
بعد از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی به رهبری حضرت امام خمینی(ره) و پس از آن به رهبری حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای«مدظله العالی» استکبار جهانی ، رژیم جعلی و اشغالگر قدس ، انگلیس و برخی دیگر از نوچه های آنها برای براندازی انقلاب اسلامی و حکومت جمهوری اسلامی ایران با ترفندهای مختلف به دنبال رسیدن به اهداف پلید و شوم خود بوده اند و در هر بار وقتی با شکست مواجه شده اند سعی کرده اند تغییر شیوه دهند تا بتوانند به اهداف خود برسند .
جوانان دهه های هشتادی و نودی آن موقع هنوز به دنیا نیامده بودند و بزرگان هم کمتر از آن روزها برایشان صحبت کرده اند و همین باعث شد که نسل سوم و چهارم انقلاب از برخی از واقعیت ها به دور بمانند ، وقوع انقلاب اسلامی ایران در بهمن ماه 1357، رخداد عظیمی بود که موجب تغییر و تحولات اساسی در معادلات «سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و امنیتی» دنیا گردید و خط بطلانی بر سیاستگذاری های حاکمان مستکبر شرق و غرب کشید. متفکران غربی خیلی زود به این واقعیت پی بردند که « انقلاب اسلامی ایران، بزرگترین و جدیترین دشمن نظامهای اومانیستی و لیبرال خواهد شد » که البته مهار آن کار سادهای نخواهد بود. بر همین اساس، تمام ظرفیت و ابزارهای خود را برای زمینگیر کردن انقلاب خمینی به کار گرفتند.
در طول این چهار دهه و استقرار جمهوری اسلامی ایران ، توطئههای متعددی از سوی دشمنان خارجی و عوامل داخلی آنها برنامهریزی شده که «مهمترین و خطرناکترین » آنها را میتوان به این شرح به یاد آورد:
1 ) ـ کودتای 21 بهمن 57:
آمریکاییها با دریافت اولین سیگنالهای انقلاب اسلامی، از قبل از وقوع انقلاب، برای کودتایی علیه رهبران نهضت برنامه ریزی کردند. نقشه این کودتا، که رهبری آن به عهده «ژنرال رابرت ارنست هایزر » بود، به این شکل بود که روز 21 بهمن، با اعلام ساعت حکومت نظامی و منع عبور و مرور مردم در تهران، طی عملیاتی رهبران انقلاب از جمله امام خمینی(ره) دستگیر شده و به جزیرهای منتقل شوند. امام که با فراست خود به نقشه کودتا پی میبرد، طی اطلاعیهای دستور حکومت نظامی را خدعه و نیرنگ و خلاف شرع نامیده و از مردم میخواهد به خیابانها بیایند. با شکستن حکومت نظامی، عملاً طرح کودتا در نطفه خفه شده و اولین طرح براندازی آمریکاییها با شکست مواجه میشود.
2) ـ واقعه صحرای طبس:
در پی تسخیر لانه جاسوسی در تهران توسط دانشجویان پیرو خط امام و استیصال و بیآبرویی آمریکا در این ماجرا، شورای امنیت ملی آمریکا تصمیم به حمله نظامی به تهران و نجات گروگانهای خود میگیرد. طی عملیات موسوم به «پنجه ی عقاب» ، در اردیبهشت 59، چندین فروند هواپیمای نظامی حامل گروه ویژه 132 نفرهای در طبس فرود آمدند تا عملیات خود را برای حمله به تهران آغاز کنند، اما به اذن الهی گرفتار طوفان شن شده و به طرز مفتضحانهای شکست خوردند تا این بار هم تیر آمریکا به سنگ بخورد .
3 ) ـ کودتای نوژه:
در دی ماه 1358 هواداران شاپور بختیار، سازمانی به نام «نقاب» را تشكیل دادند كه هدف آن براندازی جمهوری اسلامی از طریق كودتای نظامی بود. در طرح عملیات این كودتا، پایگاه شهید نوژه در همدان به عنوان كانون عملیات كودتا در نظر گرفته شده بود و قرار بود پس از تصرف پایگاه، تیم های مختلفی مراكز حساس تهران را بمباران و اشغال كنند. « بیت امام خمینی (ره) در جماران» نخستین هدف و مركز ثقل عملیات كودتا بود و پس از آن، « صدا و سیما، فرودگاه مهرآباد، ستاد نیروی زمینی، ستاد ارتش، پادگان حر و... » برای حمله هوایی در نظر گرفته شده بود. این بار نیز به خواست خدا این توطئه برنامهریزی شده، در 19 تیرماه 59، صبح روزی كه قرار بود كودتا انجام بگیرد، توسط دو تن از اعضای كودتا افشا شد و عوامل آن بازداشت شدند .
4 ) ـ ترور شخصیت های سیاسی :
از بعد از پیروزی انقلاب شاهد آن بودیم که «گروه فرقان» و پس از آن گروه های دیگری مانند « فداییان خلق، منافقین(مجاهدین) » ترور را در دستور کار خود قرار داده و در جریان « هفتم تیر به انفجار دفتر نخست وزیری در سال 60 ختم شد که شهید بهشتی و 72 تن از یاران آن به شهادت رسیدند.» ـ « ترور شهید رجایی و شهید باهنر » ـ تروز شهدای محراب » ـ ترور شهید استاد مرتضی مطهری » ـ « ترور شهید مفتح » و.... این موضوع همچنان به نوعی کمرنگ و پررنگ ادامه دارد و تا به کنون استمرار داشته است و به طور حتم باید بدانیم که واقعه « ترور دانشمند هسته ای کشورمان محسن فخری زاده» آخرین واقعه ترور نیست بلکه این ترورها سیاست پلیدی است که توسط استکبار جهانی و گروه های جاهل و مزدور در جهان از جمله ایران اسلامی انجام می شود .
5) ـ جنگ تحمیلی 8 ساله:
اگرچه ماهیت جنگ با کودتا متفاوت است، اما بدون شک، بزرگترین مقابله سخت و جدی دشمنان با جمهوری اسلامی، تحمیل جنگ 8 ساله صدام علیه ایران بود. جنگی که در دومین سال عمر انقلاب، علیه انقلاب به وجود آمد و بخش زیادی از انرژی و توان ملت انقلابی را گرفت و خسارتهای حاصل از آن، سالها کشور را از پیشرفت بازداشت.
دفاع مقدس، اگرچه به گنجی معنوی برای مردم و انقلاب ایران تبدیل شد، اما نمیتوان از خسارتها و معضلات ناگوار آن برای کشور چشم پوشید. نکته مهم در جنگ این بود که حمایتهای کامل، قاطع و عجیب بسیاری از کشورها از جبهه صدام، نتوانست حریف اراده و باور انقلابی و عاشورایی جوانان ایرانی شود و سربازان خمینی، نه تنها حسرت سرنگونی جمهور اسلامی را، بلکه داغ حتی یک وجب خاک ایران را هم به دل صدام و حامیان مستکبرش گذاشتند.
6 ) ـ حادثه 18 تیر 78 در کوی دانشگاه تهران:
یکی از بزرگترین طرحهای براندازی علیه جمهوری اسلامی، فتنه کوی دانشگاه در تیرماه 1378 بود. ماجرا به توقیف روزنامه دوم خردادی «سلام» در پی انتشار نامهای مجعول بر میگشت که موجب اعتراض و تظاهرات غیرقانونی عدهای از دانشجویان در کوی دانشگاه تهران شد. این اعتراض به اغتشاشات و درگیری خیابانی کشیده شد و غائله بزرگی را رقم زد.
برخی از مسئولین دولت اصلاحات نیز با حمایت و حتی حضور در اغتشاشات، بر آتش فتنه دمیدند و موجب گستردهتر شدن اغتشاشات و تخریب اموال عمومی و سلب آرامش مردم توسط آشوبگران شدند، به گونهای که عملکرد مبهم و حمایت گونه برخی از مسئولین دولت اصلاحات در قبال حادثه کوی دانشگاه، همچنان قابل تامل است.
دامنه ی اغتشاشات به بخشهای زیادی از تهران و چند شهر بزرگ دیگر نیز کشیده شد تا در نهایت، درایت رهبر معظم انقلاب و سخنرانی حکیمانه ایشان موجب حضور قاطع و تمام کننده مردم در راهپیمایی روز 23 تیر شد و این غائله و توطئه نیز با شکست مواجه گردید.
7 ) ـ تحصن مجلس ششم:
در تاریخ انقلاب، مجلس ششم شورای اسلامی، « پرحاشیه ترین و سیاسیترین» مجلس تشکیل شده به حساب میآید که نمایندگان حاضر در آن، در طول 4 سال نمایندگی خود، جنجالها و حواشی فراوانی را از جمله طرح اصلاح قانون مطبوعات در ماههای ابتدایی مجلس ششم، به وجود آوردند. اما سال 82 و در آستانه انتخابات مجلس هفتم، بسیاری از نمایندگان اصلاح طلب مجلس به دلیل مواضع و رفتارهای افراطی و مغایر انقلاب اسلامی خود، توسط شورای نگهبان رد صلاحیت شدند. همین مساله، بهانهای شد تا افراطیون اصلاح طلب جنجال خود را علیه «نظارت استصوابی» شورای نگهبان آغاز کنند و در اقدامی ساختارشکنانه، دست به تحصن و روزه سیاسی در مجلس بزنند.
این حرکت، آنچنان که مورد نظر متحصنین بود، با استقبال مردم مواجه نشد و آنها پس از 27 روز، مجبور به شکستن تحصن شدند. اما نقشه بعدی براندازان نظام برای بحران آفرینی و خلق کودتای سیاسی علیه انقلاب، تهدید به استعفای دسته جمعی وزرا و استانداران بود که حتی به مرحله تهدید وزارت کشور به عدم برگزاری انتخابات هم کشیده شد. این غائله نیز با عدم همراهی مردم با فتنهگران و درایت و مدیریت رهبر انقلاب خنثی شد و خطر کودتا گونهی دیگر از سر جمهوری اسلامی گذشت.
8 ) ـ فتنه سال 88:
اما یکی از بزرگترین فتنهها و کودتاهای سیاسی از ابتدای انقلاب تاکنون، حوادث سال 1388 بود. پروژه سنگینی که در خارج طراحی و پشتیبانی شد و عدهای در داخل، خواسته یا ناخواسته، بازیگران و مهرههای پیش برنده آن شدند.
فتنه ی عظیم سال 88 ابعاد بسیار پیچیده و معماگونهای دارد و آنچه تاکنون درباره آن تحلیل شده، هنوز نتوانسته به رمزگشایی از برنامهریزیها و بازنمایی عمق حقایق آن برای مردم بپردازد. در طی آن فتنه آمریکایی، نامزدهای شکست خورده، به بهانه وقوع تقلب در انتخابات، با صحنهگردانی آمریکا و صهیونیسم، فتنه بزرگی علیه نظام اسلامی بر پا کرده و 8 ماه کشور را به صحنه اغتشاش و هرج و مرج تبدیل کردند و به فرموده رهبر انقلاب، «کشور را تا پرتگاه سقوط کشاندند.»
امروز با روشن شدن گوشههایی از برنامهریزیهای فتنه 88، اهل بصیرت درک میکنند که دشمن چه کودتای نرمی علیه انقلاب تدارک دیده بود و اگر مدیریت و فراست کشتیبان انقلاب و نیز حضور مردم در صحنه نبود، معلوم نبود امروز چه چیزی از جمهوری اسلامی و انقلاب خمینی باقی مانده بود.
اینها مهمترین توطئههای جبهه باطل علیه جمهوری اسلامی بوده است. توطئههایی که به جرأت میتوان هرکدام از آنها را کودتایی برای زمینگیر کردن انقلاب خمینی کبیر(ره) به حساب آورد.
اما با مرور جدیترین کودتاهای دشمن علیه جمهوری اسلامی، میتوان آنها به دو دسته سخت و نرم تقسیم کرد.
« پنج مورد اول» ، یعنی کودتای 21 بهمن، نوژه، واقعه طبس ، ترورها و جنگ تحمیلی، جزو کودتاها و تحرکات واضح و سخت دشمن علیه انقلاب است که در هر پنج مورد، به لطف خدا و همراهی مردم، دشمن نتوانسته کمترین توفیقی به دست بیاورد و با شکست مواجه شده است.
اما در سه مورد دیگر، یعنی « حادثه کوی دانشگاه تهران، تحصن مجلس ششم و فتنه سال 55 » ، تلاش دشمن بر توطئههای نرم و از نوع سیاسی و فرهنگی بوده است. حتی اگر افزون بر این فتنه ها، در وقایعی چون «فتنه ی بنی صدر، قتلهای زنجیرهای، هجمه به مبانی دینی و اعتقادی در روزنامههای زنجیرهای در دوره اصلاحات، بحرانسازی هستهای و...» هم تاملی کنیم، رد پای جنگ نرم و ضدفرهنگی دشمن به خوبی هویداست.
از این بررسی میتوان چنین نتیجهگیری کرد که جمهوری اسلامی ایران در برابر کودتاهای سخت و نظامی و امنیتی، قابلیت دفاعی خوبی دارد و دشمن نیز به این اصل واقف شده که ضربه زدن به انقلاب اسلامی از طریق نظامی و امنیتی بسیار مشکل و امکان ناپذیر است. اما تجربه فتنه های فرهنگی و سیاسی، حاکی از ضربه پذیر بودن بدنه جمهوری اسلامی در برابر تهاجمات فرهنگی دشمن است.
اگرچه در فتنههای کوی دانشگاه یا فتنه سال 88 دشمن نتوانست به هدف اصلی خود، یعنی براندازی جمهوری اسلامی برسد، اما واقعیت این است که تا حدودی در اهداف کوچکتر به ریزشها و انحراف اذهان مردم از مبانی و آرمانهای انقلاب دست یافت. برخی از جوانانی که میتوانستند پیش برنده اهداف انقلاب اسلامی باشند، در کوران فتنههای فرهنگی و سیاسی دچار تزلزل شده و اگر ظرفیت خود را علیه انقلاب به کار نگرفته باشند، حداقل از اعتقادشان به آرمانها و سلامت و تقدس جمهوری اسلامی کاسته شد.
اما اکنون از حدود سه ماه پیش دشمنان جنگی ترکیبی را علیه جمهوری اسلامی ایران» شروع کرده اند که به مراتب از فتنه ی 88 سخت تر است و نوک پیکان آنها همچون گذشته ساقط نمودن انقلاب اسلامی است ، البته این بار برنامه ریزی خود را گسترده تر کرده اند ، از طریق با تقویت شبکه های ماهواره ای « بی بی سی ـ من و تو و اینترنشنال » که اکثر از کلیپ های گذشته برای ایجاد رعب و وحشت از طرفی و دلسرد کردن مردم و خصوصا جوانان و نوجوانان از انقلاب اسلامی از طرفی دیگر استفاده می کنند و با تحریف واقعیت ها و زیر سئوال بردن «قیام حضرت امام حسین(ع) ـ دفاع مقدس ـ مکتب حاج قاسم سلیمانی و جبهه مقاومت » قصد دارند جوانان را از پیکره ی انقلاب اسلامی جدا کنند .
جنگ ترکیبی چیست؟
دشمن در جنگ شناختی تلاش میکند انتقادها و اعتراضات تبدیل به یک نفرت عمومی شود و برای این کار نیازمند آن است که هر مسئله و نقد کوچک یا آسیب که پیرامون افراد وجود دارد به کلی به نام حاکمیت و رأس نظام تعمیم داده شود.
دشمن وقتی که با «کودتا ها ، ترور شخصیت ها و جنگ سخت 8 ساله و سه فتنه که به آنها اشاره شد » نتوانست گزندی را به انقلاب اسلامی وارد کند ، « جنگ نرم و سپس به جنگ اقتصادی و جنگ شناختی» را در پیش گرفت که به عقیده و ارزش های «دینی و افتخارات» ما حمله می کنند. جنگ شناختی بحث فرهنگی دارد و حوادث اخیری که در کشور رخ داد نمونه بارز یک جنگ ترکیبی است.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار جمعی از دانشآموزان، پرده از واقعیتی جدید برداشت و اتفاقات اخیر را «جنگی ترکیبی» و نه صرفاً اغتشاشات خیابانی دانستند و فرمودند: «آمریکا، رژیم صهیونیستی بعضی از قدرتهای موذی اروپا و برخی گروهکها، همه امکانات خود را برای ضربه زدن به ملت ایران به میدان آوردند اما ملت به دهان بدخواهان زد.»
اتفاقاتی که هم اکنون در کشور شاهد آن هستیم قطعا یک جنگ ترکیبی است. آنچه که روشن و مهم است « اغتشاشات خیابانی» حلقهای برای پیشبرد جنگ مهمتری بود که این جنگ در حوزه «ادراکی و شناختی» رقم خورده است. لذا ما در این جنگ ترکیبی علاوه بر نقش آفرینی سیاسیون، حوزه روابط بین المللی، عملیات تروریستی شیراز و زاهدان و همچنین با اغتشاشات خیابانی مواجه هستیم و همه این موارد، در کنار هم همچون حلقههای یک زنجیر اتفاق میافتد.
اما اصلیترین جنگ، « جنگ در حوزه ادراک و ذهن یا همان حوزه شناختی» است و به همین جهت جنگ ترکیبی نامیده می شود. یعنی با جنگ در حوزه نظامی و ترورهای خیابانی تا جنگ شناختی و ادراکی روبهرو هستیم که از همه با اهمیت تر است.
در جنگ ادراکی اصلیترین کاری که در حال رخ دادن این است که اول مخاطب را به جهت شناختی دچار تحریف کند و البته دشمن در این بخش تا حدودی طی سال های گذشته در شبکه های اجتماعی موفق شده است و هر چیز کوچکی را توانسته تعمیم دهد که در ادبیات رسانهای به آن «تعمیم شتاب زده یا استقرای ناقص» می گوییم که به طور کلی هر مسئله ای را به نام «نظام یا رهبری» تعمیم می دهد و این باعث می شود افراد هر چیزی را که می بینند بگویند « نظام در این قضیه و اتفاق مقصر است »و با برنامه این اتفاق افتاده تا مردم تحت فشار بیشتری قرار بگیرند.
قطعا توجه به این موضوع منحصر در کار «رسانه و اهل قلم» نیست؛ البته باید « رسانه ها در این زمینه پیش قراول و پیشرو باشند اما واقعیت امر این است که آنقدر ابعاد ماجرا عمیق و وسیع است که هر فردی در هر جا، حتی در گروه های فامیلی و دوستانه باید نقش یک جهادگر را در حوزه روشنگری و تبیین داشته باشد.»
بنابراین، ضروری است که « متفکران انقلابی و مسئولان نظام » ضمن توجه بیشتر به حوزههای آسیبپذیر نظام از جمله « فرهنگ و اجتماع » ، صرف همت خود بر « تقویت مبانی فرهنگی و تعمیق اندیشههای انقلابی در بین جوانان» ، با هوشیاری بیشتری متوجه خطر نفوذ دشمن به لایههای تصمیمساز نظام باشند تا مبادا این بار، کودتای نفوذ گریبان انقلاب را بگیرد.
فردا جمعه 9 دی ماه1401 است که به عنوان روز « بصیرت و میثاق امت با ولایت » نام گذاری شده است ، سه شنبه 13 دی ماه هم مصادف است با سومین سالروز شهادت سردار دلها ، سپهبد حاج قاسم سلیمانی ، و ملت غیور ، انقلاب و همیشه در صحنه ی ایران اسلامی همانگونه که در مراسم تشییع پیکر پاک و مطهر 400 شهید گمنام در سالروز بانوی دوعالم حضرت فاطمه ی زهرا(س) نشان دادند همچنان پیرو راستین انقلاب اسلامی و ولایت فقیه هستند ، یک بار دیگر نیاز است که نهم دی دیگری رقم زده شود تا دشمنان خارجی و داخلی بدانند با جنگ ترکیبی هم نمی توانند مردم را از انقلاب اسلامی جدا کنند چون این انقلاب و این نظام در قطره قطره ی خون آنها جاری شده است