11212024پنج شنبه
Last updateسه شنبه, 03 نوامبر 4505 7pm
کد خبر: ۹۷۰۵۰۶3289

حزب باد به چه کسانی گفته می شود ؟

مؤلف ـ عباس کرم الهی

حزب باد یا فرصت‌طلبی به انگلیسی: Opportunism به تغییر جهت دادن بر حسب دگرگونی اوضاع و همچنین به خاطر سود شخصی دلالت دارد.کسانی را حزب باد می‌نامند که همواره به سوی قدرتِ وقت گرایش دارند و پایبند اصولی نیستند و یا اصول خود را فدا می‌کنند.

باد، تابع است؛ تابع جریان‌های سرد و گرم روزگار و از جای سرد به جای گرم در حرکت. امروز به چپ می‌وزد و فردا به راست. حزب باد نیز موقعیتی شبیه به باد دارد. با استفاده از خطبه ی قاصعه در کتاب نهج البلاغه ، قصد آن را دارم با اشاره به فرمایشات حضرت امام علی ، خصوصیات  افرادی که حزب باد هستند را شرح دهم .

امیرالمؤمنین (علیه السلام) در فرمایشی به این مطلب اشاره می فرمایند که: « النَّاسُ ثَلَاثَةٌ فَعَالِمٌ رَبَّانِيٌّ وَ مُتَعَلِّمٌ عَلَى سَبِيلِ نَجَاةٍ وَ هَمَجٌ رَعَاعٌ أَتْبَاعُ كُلِّ نَاعِق /// مردم سه دسته‌اند: عالم ربانی (دانای خداشناسی که به مبدأ و معاد آشنا بوده به آن عمل نماید) و طالب علم و آموزنده‌ای که (از جهل و نادانی) بر راه نجات و رهایی یافتن است و مگسان کوچک و ناتوانند (نادان نفهم به انواع زشتیها آلوده) که هر آواز کننده‌ای (به هر راهی) را پیروند و با هر بادی می‌روند (درست را از نادرست تمیز نداده و به مذهب و طریقه‌ای پایدار نیستند و به هر راه پیش می‌آیند می‌روند)

حزب بادی هر که هست، تابع وزش باد انتفاع(نفع بردن) شخصی است و از هر سو که باد نفع شخصی بوزد، به آن سو خواهد دوید.

1 ـ از دیدگاه دین اسلام این‌گونه افراد مطیع هوای نفس‌اند و کاری با اعتقادات خویش ندارند؛ چرا که اعتقادات خویش را مزاحم منافع شخصی خود می‌بینند و در مواجهه با این‌ها، منافع شخصی خود را بر اعتقادات خویش ترجیح می‌دهند؛ لذا حضرت علی (ع) چنین افرادی را به مگس تشبیه می‌کند که هر جا کثافت هست پرواز می‌کنند. تنها اصطلاحی که برای این گونه افراد به ذهن می‌آید شاید اصطلاح «هُرهُری مذهب» باشد، افرادی که هرهری مذهب هستند به دنبال منافع شخصی خودشان‌اند و به هیچ اصلی جز منافع خود پایبند نیستند، اگر چه شاید دین‌دار باشند اما وقتی پای منافع شخصی به میان می‌آید اصول مذهب خود را زیر پا می‌گذارند.

هرهری مذهب، کسی است که همه چیز را برای لذت می‌خواهد؛ دین را برای کیفش می‌خواهد؛ شرکت در مراسم مذهبی هم برای او همین مفهوم را دارد. این افراد، به بینش واقعی و درک کافی از دین نرسیده‌اند و اطلاعاتشان از دین، ناقص است؛ از این رو، دریافت و بینششان ناقص است. آن‌ها بر اساس عقل کوتاهی که دارند، فکر می‌کنند به سمتی می‌روند که درست است و بدون تفکر به دنبال دیگران می‌روند.آدم هُرهُری مذهب یک آدم التقاطی است. نان به نرخ روز خور است . همه چیز برایش علی‌السویه است . خودش باشد و الاغش از پل بگذرد دیگر بود و نبود پل هیچ است.

2 ـ نخستین صفت از صفات رذیله که در داستان انبیاء و آغاز خلقت انسان به چشم مى‏خورد و اتفاقا به اعتقاد بسیارى از علماى اخلاق، ام‌المفاسد و مادر همه رذایل اخلاقى و ریشه تمام بدبختی‌ها و صفات زشت انسانى است، تکبر و استکبار مى‏باشد که در این زمینه، داستان شیطان به هنگام آفرینش آدم(ع) و امر به سجود فرشتگان و همچنین ابلیس براى او، داستانى است ‏بسیار تکان‌دهنده و عبرت انگیز، داستانى است ‏بسیار روشنگر و هشدار دهنده، براى همه‌ی افراد و همه‌ی جوامع انسانى.

قابل توجه این که پیامدهاى سوء تکبر و استکبار نه تنها در داستان آفرینش آدم دیده مى‏شود که در تمام طول تاریخ انبیاء نیز نقش بسیار مخرب آن آشکار است. سرنوشت انسان مستکبر طبق آیات و روایات حبط اعمال است، چرا که با دیدن بیّنه و نشانه‌های الهی، به خدا پشت کرده و رو به شیطان و هوای نفس می‌کنند؛ چنین کسی اعمالش بر اساس هوای نفس است و کسی که از هوای نفس پیروی کند آیات و نشانه‌های الهی را نمی‌بیند و عدم بصیرت موجب کذب آیات الهی خواهد شد و کذب آیات موجب حبط اعمال می‌شود.

خداوند سبحان به این حقیقت اشاره کرده و می‌فرماید: « سأَصرِف عَنْ ءَایَتیَ الَّذِینَ یَتَکَبرُونَ فی الاَرْضِ بِغَیرِ الْحَقِّ وَ إِن یَرَوْا کلَّ ءَایَةٍ لا یُؤْمِنُوا بهَا وَ إِن یَرَوْا سبِیلَ الرُّشدِ لا یَتَّخِذُوهُ سبِیلاً وَ إِن یَرَوْا سبِیلَ الْغَیِّ یَتَّخِذُوهُ سبِیلاً ذَلِک بِأَنهُمْ کَذَّبُوا بِئَایَتِنَا وَ کانُوا عَنهَا غَفِلِینَ* وَ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِئَایَتِنَا وَ لِقَاءِ الاَخِرَةِ حَبِطت أَعْمَلُهُمْ هَلْ یجْزَوْنَ إِلا مَا کانُوا یَعْمَلُونَ»  /// به زودى کسانى را که در روى زمین به ناحق تکبر می‌ورزند از ایمان به آیات خود منصرف مى‌سازیم (بطورى که) اگر هر آیه و نشانه‌اى را ببینند به آن ایمان نمى‌آورند و اگر راه هدایت را ببینند راه خود انتخاب نمى‌کنند و اگر طریق گمراهى را ببینند راه خود انتخاب مى‌کنند (همه‌ی اینها) به خاطر آن است که آیات ما را تکذیب کردند و از آن غافل بودند* و کسانى که آیات ما و لقاى رستاخیز را تکذیب (و انکار) کنند اعمالشان نابود مى‌گردد آیا جز آنچه را عمل کرده‌اند پاداش داده مى‌شوند.»

در روایات نیز اشاره شده که تکبر موجب از بین رفتن اعمال خوب انسان می‌شود.در خطبه‌ی قاصعه که بخش عظیمى از آن در باره‌ی «تکبر ابلیس‏» و پیامدهاى آن مى‏باشد مى‏خوانیم: عبرت بگیرید از کارى که خدا با ابلیس کرد، زیرا اعمال طولانى و کوشش‌هاى فراوان او را(در مسیر عبادت و بندگى خدا) به خاطر ساعتى تکبر نابود ساخت، چگونه ممکن است کسى بعد از ابلیس همان گناه را مرتکب شود، ولى سالم بماند»؟

تعبیرات کوبنده‌ی فوق به خوبى نشان مى‏دهد که تکبر و خودخواهى حتى در لحظات کوتاه چه پیامدهاى خطرناکى را دارد و چگونه همچون آتش سوزان مى‏تواند حاصل یک عمر طولانى اعمال صالحه را بسوزاند و خاکستر کند و شقاوت ابدى و عذاب جاویدان را نصیب صاحبش سازد.

در حدیث دیگرى از همان حضرت(ع) مى‏خوانیم: « احْذَرِ الْكِبْرَ فَإِنَّهُ رَأْسُ الطُّغْيَانِ وَ مَعْصِيَةِ الرَّحْمَن‏  ///  از تکبر بپرهیزید که سرآغاز طغیانها و معصیت و نافرمانى خداوند رحمان است‏. »

3 ـ بر اساس آیات الهی در صورتی که رفت و آمد با چنین افرادی تأثیر بدی در حهان بینی فرد داشته باشد، لازم است رفت و آمد را قطع و یا به حداقل رساند و تنها در حدّ ضرورت باشد.

4 ـ  مشکل چنین افرادی، در حقیقت، جهان‌بینی آنان است. اگر جهان بینی کسی توحیدی باشد و ایدئولوژی او هم بر مبنای توحید پی‌ریزی شود چنین مشکلی پیش نمی‌آید و انسان نه هرهری مذهب می‌شود و نه حزب باد، چون جهان‌بینی توحیدی دارد و هر آن‌چه خدای واحد لایزال امر فرموده همان را انجام می‌دهد اگر چه به ضرر منافع شخصی خویش باشد.

می‌گویند شیخ محمد تقی بافقی در حرم حضرت‌معصومه (ع از دست رضاخان کتک خورد و وقتی او را به زندان رضاخان بردند، در آن جا از غذای زندان نمی‌خورد و می‌گفت: من غذای دولت جور را حرام می‌دانم. به او گفتند با این کار می‌میری. گفت: مگر این آیه را نشنیده‌ای که می‌گوید: « وَمَا مِن دَآبَّةٍ فِی الأَرْضِ إِلاَّ عَلَى اللّهِ رِزْقُهَا  /// هیچ جنبنده‌ای روی زمین نیست، مگر این که خداوند، روزی‌اش را می‌دهد. این، یک نوع‌ جهان‌بینی است که ایدئولوژی و عملش بر آن استوار است.» بنابراین، اگر جهان‌بینی انسان توحیدی باشد محال است به چنین مشکلی دچار شود و در همه حال بر اساس ایدئولوژی خود رفتار خواهد کرد و منافع شخصی باعث کنار گذاشتن اصول مورد پذیرش خود نمی‌گردد.

اما چه کنیم تا گرفتار این نوع رفتار نشویم ؟

الف: جهان بینی توحیدی داشته باشیم، یعنی فقط بنده‌ی مطیع خداوند یکتا باشیم و بدون در نظر گرفتن مصالح و منافع شخصی دستورات الهی را در زندگی پیدا کنیم.

ب: اله خود را هوای نفس قرار ندهیم، بلکه اله خود را معبود یکتایی قرار دهیم که قادر متعال است و در همه‌ی حالات حافظ و نگهبان است.

خداوند متعال در آیه ی 23 سوره مبارکه‌ی جاثیه به این حقیقت اشاره فرموده و می‌فرماید: «أَ فَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ وَ أَضَلَّهُ اللَّهُ عَلي‏ عِلْمٍ وَ خَتَمَ عَلي‏ سَمْعِهِ وَ قَلْبِهِ وَ جَعَلَ عَلي‏ بَصَرِهِ غِشاوَةً فَمَنْ يَهْديهِ مِنْ بَعْدِ اللَّهِ أَ فَلا تَذَکَّرُونَ ///  پس آیا دیدی آن کسی را که معبود خویش را هوای خود قرار داده و با این که حق را شناخته است خدا او را در بیراهه گذارده و بر گوش و دلش مهر نهاده و بر چشمش پرده افکنده است ؟ با این وصف ، پس از خدا چه کسی او را به راه خواهد آورد ؟ آیا درباره این گونه افراد نمی اندیشید تا پند گیرید ؟»

راهکار برای بحث کردن با این افراد

برای بحث با این نوع افراد، ابتدا باید از جهان بینی آنان پرسید و سپس با آنها وارد بحث شد. قبل از انقلاب، یکی از توده ای ها از استاد محمد رضا حکیمی سؤال کرد که با توجه به علم و مطالعات فراوان شما، تعجب می کنم که هنوز به ظهور یک نفر با عمر بالا اعتقاد دارید. من به او گفتم: جهان بینی من، توحیدی است و بر این باورم که خدای قادر متعالی هست که می تواند به یک انسان، عمر طولانی عطا کند.

بنابراین، جهان بینی و به تعبیر دیگر، عدم اعتقاد محکم به یک جهان بینی، موجب هُرهُری مذهبی میشود؛ لذا باید سعی کنید جهان بینی این گونه افراد را تغییر بدهید.

مواظب حزب بادی‌ها باشیم

در برگزاری جلسات ، همایش ها ، سمینارها ، تجلیل ها و حتی در انتخابات ها ، برخی از اشخاص معلوم نیست در چه طیفی هستند رو به رو اگر بدانند شما از فردی خوشتان می آید تا می تواند از محاسن آن شخص تعریف و تمجید می کند اما  کافیست یک جمله از بدی آن فرد سخنی مطرح شود بلافاصله موضع عوض شده و تا می تواند از بدسی آن فرد سخن به میان می آورد و همین صحبت ها را پیش آن فرد هم بازگو می نمایند؛ این اشخصاص همان حزب بادی هستند . اگر از آنها بپرسی با که هستی، می‌گویند : "همه"؛ یعنی نه سیخ را می‌سوزانند و نه کباب را.

یادش بخیر. در سریال ماندگار مختارنامه کاراکتری وجود داشت به نام ابومُفلس. این شخص وظیفه کتابت و امور دیوانی دارالخلافه کوفه را برعهده داشت. این شخص با استعداد فوق‌العاده ی خود در رنگ عوض کردن‌های پیاپی خود، هم با ابن مرجانه بود، هم با مختار و هم با مصعب! حال و روز برخی از اشخاص حقیقی دور ور خود را می‌توان با شخصیت ابومفلس مقایسه کرد. مهم‌ترین ویژگی این اشخاص تاریخ مصرف‌دار را باید رنگ عوض کردن‌های پیاپی دانست. رنگ عوض کردنی که البته تبحر ابومفلس در آن پیدا نیست و گاه این تغییر و تحولات  چنان رنگ ابتذال می‌گیرند که حتی صدای هواداران را نیز درمی‌آورد  و این خطری ا‌ست که باید مسئولین ادارات به چنین اشخاصی بیندیشند تا در تصمیم گیری آنها تأثیر نگذارند و روحیه  ی مطالبه گری و آرمان گرایی تلاشگران گمنام و بی ادعا در زیر مجموعه ها لگدمال نشود .

Bingo sites http://gbetting.co.uk/bingo with sign up bonuses

کلیه حقوق این سایت متعلق به پایگاه خبری و تحلیلی شوش نیوز می باشد. تهیه و طراحی : 0171 هاست