سامی صالحی ثابت
انسان ها نان را می خرند چون گرسنگی آنها را رفع می کند ؛ خمیردندان را می خرند چون سلامت دهان و دندانشان را تأمین می کند ؛ کفش را برای محافظت از پاها می خرند ؛ اما وقتی بلیط یک تئاتر را خریداری می کنند، چه چیزی را می خرند؟
فایده ی تئاتر چیست؟ تئاتر دقیقاً به چه درد می خورد؟ باید اعتراف کرد حتی بسیاری فعالان تئاتر نیز پاسخ و اهمیت این پرسش های به ظاهر ساده اما بسیار عمیق و جدی را نمی دانند و درک نکرده اند. در بهترین حالت اگر کسی بخواهد پاسخی به این پرسشها بدهد ؛ به دام کلی گویی و مبهم گویی می افتد: «ببین! باید حسش کنی لمسش کنی! چه جور بگویم بیان کردنی نیست. تئاتر خیلی خیلی واجب است؛ از نان شب هم واجبتر! باید آن را زندگی کنی تا بفهمی! اگر تئاتر نبینی مرده ای! بدون تئاتر از دنیا و زندگی عقبی! متوجه هستی که چه می گویم!»
از بدیهیات فراموش شده تئاتر نزد خواص تئاتر و عامه ی مردم ایران. چرا که برای جامعه ای که هنوز در ابتدائیات مفاهیم و فعالیتهایش دچار مشکل و گره کور و جدی است؛ جز یادآوری دوباره و چندباره اهمیت بدیهی هات، چاره ای نمی توان کرد!!
در تمامی هنرها، اغلب مؤلف اثرش را بدین دلیل خلق می کند که در وهله ی اول و بیش از همه خودش به این کار نیاز دارد. نیازهای مؤلف برای خلق اثر هنری می تواند یکی از دلایل ذیل باشد: «لذت، کشف، دردمندی، همدردی، دغدغه مندی، روشنگری، اعتراض، جستجو، اثبات و تعلیم». مؤلف تئاتر اما برای خلق یک تئاتر افزون بر ارضای نیازهای شخصی خود و همزمان با آن، به قصد عرضه به دیگرییا به عبارتی « تماشاگر» دست به آفرینش می زند.
الگوهای عرضه تئاتر سه دسته اند:
الف) تئاتر رایگان یا در ازای بها به مخاطب عرضه می شود.
ب) تئاتر برای عموم یا خواص عرضه می شود.
ج) تئاتر تحت حمایت دولت یا به شکل خصوصی ارائه می شود.
بدیهی ست که دست مؤلف جهت عرضه ی تئاتر باز است و او می تواند براساس ترکیبی از سه الگوی متفاوت فوق عمل کند. اما عرضه ی تئاتر در هر حالت و الگویی که صورت بگیرد در نهایت به مخاطب«تماشاگر» ختم می شود. شناخت رفتار تماشاگر و تحلیل نقشه ی ذهن او به منظور درک دلایل استقبال یا عدم استقبال او از تئاتر، از وظائف ناگزیری ست که عرضه کنندگان تئاتر باید به آن بپردازند. تماشاگر تئاتر همچون همه ی مصرف کنندگان محصولات فرهنگی براساس «ارزشهای شخصی» انتخاب هایش را انجام می دهد. تماشاگر بلیط یک تئاتر را خریداری نمی کند؛ بلکه او ارزش هایی که از تماشای یک تئاتر خاصش نصیبش می شود را خریداری می کند.
«ارزشهای شخصی» از منظر « تئوری ، وسیله و موضوع » ، هدف هایی هستند که افراد در جستجوی آنها هستند. ارزشهای شخصی و غایی هر فرد ترکیبی از هجده هدف متعالی ذیل هستند: « یک زندگی راحت و آسوده ، یک زندگی هیجان انگیز، نوعی احساس موفقیت و انجام کار، جهانی مملو از صلح و آرامش، جهانی زیبا، برابری، شادی، امنیت خانوادگی، آزادی، اوج عشق، امنیت ملی، رستگاری، لذت، ارزش قائل شدن برای خود، مقبولیت اجتماعی، خرد، هماهنگی درونی و دوستی حقیقی! ...... » ؛ «زندگی خوب» برای هر فرد در هر نقطه از جهان حاصل ترکیب متفاوتی از این هجده ارزش غایی ست. هیچ گاه نمی توان به معدل و ترکیب میانگینی برای تمامی مردم یک « قاره، کشور، شهر یا روستا و حتی یک خانواده »رسید.
تئاتر نیز یکی از «وسیله» هایی ست که می تواند فرد را به هدفش یعنی داشتن زندگی خوب «ارزشهای غایی مورد نظرش» برساند. در واقع این «ویژگی»های تئاتر و «نتایج» ویژگی ها «منفعت های حاصل از این ویژگی ها » هستند که فرد را در احساس و لمس زندگی خوب یاری می کنند.
اما ویژگی های منحصر به فرد تئاتر به عنوان یک محصول فرهنگی کدامند؟
تأثیر و نتایج استفاده ی «تماشا» این محصول فرهنگی «تئاتر» بر افراد ؛ حین تماشا و پس از آن چه هستند؟ ویژگی هایی که در رفتار و انتخاب های افراد تعین کننده و حیاتی هستند. در ادامه به این ویژگی ها و نتایج خواهم پرداخت.
ارتباط دو سویه و متقابل ویژگی های هر تئاتر با منفعت هایی که نصیب تماشاگر می کند؛ سبب می شود تماشاگر نسبت به تصاحب و رسیدن به ارزشهای شخصی خود «ارزش های غایی زندگی اش» احساس پیروزی یا شکست داشته باشد و در نتیجه نسبت به انتخاب یا عدم انتخاب آن تئاتر خاص اقدام نماید. ویژگی های تئاتر را می توان به شرح ذیل تفکیک کرد:
ویژگی های خارجی تئاتر:
منظور از ویژگی های خارجی آن دسته از ویژگی هائی ست که بدون استفاده و کاربرد محصول قابل ارزیابی هستند و بخشی از ترکیب فیزیکی محصول به حساب نمی آیند. ترکیب فیزیکی محصول هنری همچون تئاتر عبارت از ترکیب فرم و محتوای اجراست.
مکان: تئاتر در کدام سالن و تالار اجرا می شود؟
محل اجرا خود به تنهایی و به شکلی مستقیم می تواند یک یا چند ارزش غایی زندگی را محقق کند. احساس تعلق به طبقه خاص از اجتماع با رفتن به تئاتری خاص در نقطه ای خاص از شهر، احساس حضور در ساختمان تاریخی تئاتر شهر و احساس غرور ملی، احساس انجام کاری که خیلی ها توان و فرصتش را ندارند؛ همه اینها به مقبولیت اجتماعی و تجربه لحظاتی از زندگی خوب کمک می کنند.
تماشای تئاتری در نقطه ای غیرمعمول و غیرمتعارف نیزمی تواند چنین تجربه و ارزش مشابهی را برای تماشاگر ایجاد کند.
زمان شروع اجرا:
ساعت شروع اجرا در شبانه روز نیز جزو ویژگی های خارجی تئاتر هستند. شروع اجرا از نیمه شب به بعد. اجرا از طلوع یا غروب آفتاب، اینها نیز جزو ویژگی های خارجی تئاتر هستند که می توانند در احساس بهره بردن از منفعتی خاص از تماشای یک تئاتر در نزد تماشاگر مؤثر باشند.
برند: از دیگر ویژگی های خارجی تئاتر مؤثر بر انتخاب تماشاگر «برند» است که در تئاتر شامل « اسم و موضوع نمایشنامه، اسم کارگردان، اسم نمایشنامه نویس، اسم و ترکیب بازیگران یا عوامل » خواهد بود.
نمایشنامه هملت شکسپیر همیشه خواهان و طرفدار دارد. چون هملت یک برند است حتی اگر مزخرف اجرا شود. اجرای فلان استاد که بیست سال از کشور دور بوده؛ امروز بسیار خریدار دارد. تازه ترین متن نمایشنامه نویسی که برگزیده و تقدیر شده مهمترین جشنواره کشور یا جهان شده قطعا وسوسه انگیز خواهد بود. دیدن بازیگر محبوب مردم در نقشی عجیب و غیرمعمول و با کمترین تناسب با پیشنیه شناخته شده او، می تواند خیل تقاضاکنندگان به تماشای آن نمایش را افزایش دهد.
قیمت و نحوه عرضه بلیط:
بلیط از دیگر ویژگی های خارجی تئاتر است. « بلیط رایگان، بلیط تخفیف دارو یا به عبارتی نیم بهاء ، بلیط خیلی گران، بلیط در دسترس همه، بلیط در دسترس خواص، بلیط به طرز باور نکردنی گران، بلیط بازار سیاه، بلیط میهمان و VIP. » هر کدام از اینها می تواند در کنار دیگر ویژگی ها، ترکیبی از ارزش های غایی را در ذهن افراد برای انتخاب یک تئاتر خاص ایجاد کنند.
پرواضح است که در این الگو ؛ بلیط ارزان همیشه سبب جلب تماشاگر به تئاتر نیست و خیلی جاها افراد در پی خریداری گران ترین بلیط و جایگاه ویژه هستند! اما در شهرهای کوچک چون اهل تئاتر کمتر هستند حتی برای بهترین تئاترها باید بلیط ارزان و یا نیم بهاء را در نظر گرفت ولی به شرط آن که مسئولین ادارات ، خیرین ، اساپنسرها و ...... به عنوان حامیان فرهنگی با خرید بلیط برای پرسنل و خانواده ی آنها و یا حتی برای برخی از شهروندان کم بضاعت این خلع را ترمیم نمایند .
ویژگی های ذاتی و درونی تئاتر:
ملاحظات اجرا:
حین برخی اجراها تماشاگر مجبور به رعایت ملاحظاتی ست و حین برخی دیگر نه! « خاموش کردن گوشی موبایل، رعایت سکوت، نخوردن چیزی، حرف نزدن و ...... » در بعضی اجراها الزامی ست و در برخی تئاترها نیز تماشاگرشان را آزاد می گذارند تا « تخمه بشکند، با بغل دستی شان حرف بزنند و...» اینها همه ویژگیهای آئینی و قراردادی تئاتر است که ذاتی و درونی این محصول هستند.
برگشت ناپذیر بودن زمان اجرا و بازه زمانی اجرا:
تئاتر ، هنر درزمانی ست. درک تئاتر به جز درک تک تک لحظات شامل درک برآیند زمانی ست که از نقطه ی صفر اجرا آغاز و پس از طول زمان مشخص اجرا، پایان می یابد. لحظه ای که گذشت دیگر تکرار نمی شود، این یکی دیگر از ویژگی های ذاتی تئاتر است.
ارتباط نزدیک و نفس به نفس با بازیگران:
احساس و لمس هیجان های بازیگر از نزدیک، تجربه ای منحصربه فرد است که تنها و تنها در تئاتر امکان پذیر است.
نحوه مشارکت تماشاگر:
شکل مشارکت دادن یا خطاب تماشاگر بسته به هر تئاتر خاص خود ویژگی درونی و ذاتی هر تئاتری ست. برخی افراد که در جستجوی هیجان هستند برایشان مهم است که بدانند در این تئاتری که بناست ببینند آیا سهمی برای مشارکت و بازی آنها در نظر گرفته شده یا خیر! در حین اجرا آیا امتیاز خاصی به آنها داده می شود یا خیر! بعضی افراد هم از مشارکت هراس دارند و از آن گریزان هستند.
ویژگی انتزاعی تئاتر:
فعل «به تئاتر رفتن» یا « به تماشای تئاتر نشستن» به تنهائی و مستقل از مضمون و فرم آنچه قرار است روی صحنه اجرا شود؛ خود به تنهایی یک آئین است. « برای تماشای یک تئاتر نیاز هست از قبل بلیط یا اجازه خاص تماشای تئاتری خاص را دریافت کرده باشی. »متناسب با زمان اجرای تئاتر می باید از قبل برنامه روزانه خود را تنظیم کرده باشی. شاید نیاز باشد حتی پوشاک مناسب تماشای آن تئاتر خاص را نیز تدارک دیده باشی. این ویژگی انتزاعی و عمومی اغلب تئاترهاست. تماشاگر انتخاب می کند آئینی را در مکانی مشخص و معین و در زمان مقرر و از پیش اعلام شده تماشا کند. خود این ویژگی می تواند به شکلی مستقیم به برخی از ارزش های غایی زندگی افراد ارتباط پیدا کرده و احساس درک و لمس زندگی خوب را به فرد بدهد.
ارزش هایی چون یک تجربه هیجان انگیز، نوعی احساس موفقیت و انجام کار، جهانی زیبا، شادی، لذت، ارزش قائل شدن برای خود، مقبولیت اجتماعی و خرد، می توانند نتیجه و تأثیر انتخاب تئاتر رفتن باشد.
منفعت ها یا نتایج تماشای تئاتر:
تئاتر رفتن و تماشای تئاتر برای تماشاگران سه منفعت (نتیجه) مثبت با منفی دارد: تجربی حسی، روانی اجتماعی و مالی!
منفعت های تجربی حسی:
منافعی هستند که حین تماشا یا پس از تماشا عاید تماشاگران می شود. منفعت هایی نظیر احساس تبدیل به آدم دیگری شدن « عموماً داناتر ، پخته تر و بهتر شدن»، سبک و خالی شدن یا همان تزکیه و کاتارسیس، بشردوست و نوع دوست شدن، عبرت گرفتن، میل به تغییر دادن خود دیگران و جهان، با اراده و مصمم شدن، بیدار و هشیارتر شدن، منزجر و متنفر شدن از فرد یا ایده و فکری خاص، طرفدار و هواخواه شدن، قوی و شکست ناپذیر شدن، اینها همه احساس های خوب و بدی ست که فرد حین تماشا یا پس از تماشای تئاتر آنها را تجربه خواهد کرد و در نتیجه این منفعتها، به ارزشهای غایی اش یا همان «زندگی خوب» می رسد و از خریداری این محصول فرهنگی (تماشای این تئاتر) احساس رضایت و برد می کند.
منفعت های روانی اجتماعی:
بسیاری افراد همین که به تئاتر می روند احساس داشتن «زندگی خوب» را پیدا می کنند. حال فرقی نمی کند تئاتری که می بینند از نظر فنی و محتوایی دارای کیفیت خوبی باشد یا بد! دو منفعت «خروج فرد از تنهایی و مشارکت در فعالیت جمعی» همچنین «احساس تماشاگر حرفه ای تئاتر بودن» هر دو از منفعت های روانی اجاتماعی تئاتر هستند. این دو منفعت ایجاد کننده ارزش های: مقبولیت اجتماعی، خرد، ارزش قائل شدن برای خود هستند.
منفعت مالی:
به ظاهر تئاتر، محصولی گران است. اما اینگونه نیست؛ فرد با هزینه کردن برای تماشای تئاتر در واقع در مصارف مالی دور و نزدیکش صرفه جویی یا سرمایه گذاری می کند. با تماشای تئاتر می توان انتظار تغییراتی در فرد را داشت که به وضوح در وضعیت اقتصادی او تأثیرگذار خواهند بود: « شادی، عزت نفس و امنیت روانی ناشی از تماشای تئاتر» سبب می شود فرد از هزینه های گزاف آینده برای درمان افسردگی، مشاوره و جستجوی ثبات و تعادل در زندگی، معاف گردد. بیداری و هشیاری ناشی از تماشای خطاها و لغزش های دیگران در تئاتر سبب می شود احتمال اینکه فرد در زندگی خودش مرتکب آنها نشده و جلوی ضررهای مالی آینده را بگیرد؛ بالا ببرد.
ایجاد عادات مثبت نظیر « ترغیب به مطالعه، جمع دوستی، ورزش و برون ریزی هیجانها و همچنین تغییر و تبدیل عادات منفی و پرهزینه به عادات کم هزینه و پرفایده، » اینها همه سبب منظم شدن برنامه زندگی افراد و در نتیجه استفاده بهینه از وقت و به دنبال آن صرفه جویی در هزینه های مالی می گردد. با ایجاد و چنین تغییر نگرشی در فرد امکان محقق شدن درصد عمده ای از هجده ارزش غایی روکیچ بسیار بالا خواهد رفت و در نتیجه «زندگی خوب» تنها و تنها به بهای پرداخت قیمت یک بلیط تئاتر محقق می گردد.
شبکه ی پیچیده ی ارتباطی ویژگی ها و منفعت های تئاتر:
به منظور جلب توجه و متقاعد ساختن تماشاگر به تماشای تئاتر می باید ارتباط بین «منفعت ها» و «ویژگی های آن » ، تئاتر خاص را برای او روشن و شفاف تشریح کرد. رعایت این نکته به خصوص هنگام معرفی و تبلیغ اثر ضروری ست. منفعتهای مالی با ویژگی های انتزاعی و همچنین با منفعتهای تجربی و حسی تئاتر در ارتباط هستند. ویژگی های انتزاعی با ویژگی های خارجی و ذاتی تئاتر و همه اینها با منفعت های حسی تجربی و همینطور دیگر منفعت ها و ویژگی های تئاتر با هم در تأثیر و تأثر متقابل هستند. همانطور که پیشتر هم ذکر شد تماشاگر بلیط تئاتر را خریداری نمی کند بلکه ویژگی ها و منفعتها و ارتباط بین آنها را خریداری می کند. ارتباط چندسویه ای که منجر به لمس و درک مستقیم یا غیرمستقیم ارزشهای غایی زندگی می شوند.
نکته مهم دیگر این که باید توجه داشته باشیم که هر تماشاگری تمایل به این دارد که یک تئاتر هم زمان بیش از چند منفعت را به او بدهد تا نسبت به این معامله دوسویه، احساس رضایت بیشتری پیدا کرده آن را پرسود و خود را پیروز و برنده قلمداد کند.
مثلاً تماشاگری دوست دارد تئاتر هم زمان « او را شاد کند، چیزی به او یاد بدهد، نظر او را در مورد مسئله (طرح شده در اجرا) بپرسد، اجرا توسط گروه متفاوت و خاصی اجرا شود و بلیط منحصربه فردی نیز برای تماشای این تئاتر نصیبش شده باشد. » یکی از دشواری های ترغیب افراد به تئاتر نیز همین زیاده خواهی و تنوع طلبی به حق و درست است.
تئاتر دقیقاً به چه درد می خورد؟!
فایده ی مشخص تئاتر این است که تماشاگر «فرصتها و تجربه های خاص و منحصربفرد» را می خرد. خاص ترین فرصت هایی که تئاتر ایجاد می کند اینها هستند:
یک) مشاهده و لمس کامل یک آزمایش کاملاً ایمن و مهار شده! آزمایش تجربیات و مسائل مهم دشوار پیچیده و عبرت آمیز بشری بدون این که خود فرد (تماشاگر) هیچ تاوان و آسیبی برای آنها و به خاطر آنها بدهد. تماشاگر در آزمایشگاه تئاتر، تجربیات و مسائل روزمره خودش را روی صحنه می بینند. آن هم بدون این که خودش به شکلی مستقیم و واقعی با آنها دست و پنجه نرم کند. نتیجه آزمایش اینهاست: «نگاه نزدیکتر و عمیقتر به زندگی، یادآوری انسانیت و اهمیت آن در زندگی روزمره، شناخت تأثیر نادانی بر عوامل مؤثر بر بقا هم چون گرسنگی امنیت و سرپناه، کشف دلیل فقیر بودن و فقیر ماندن، درک دلایل تنها ماندن و تنها شدن، کشف دلیل ترسهای مهم زندگی، شناخت شیوه ها و عوارض رسیدن به قدرت، راههای خوشحال بودن و بها و تاوان نداشتن آن، خلاصی و راهیی از تعصب و اصرار بیجا، گشوده شدن دریچه های تازه به زندگی و افزایش وسعت دید و افزایش صبر و طاقت تحمل در زندگی و...» اینها آن چیزیهایی ست که تماشاگر تئاتر می خر
اما تئاتر چگونه این خدمات را به تماشاگر می دهد؟ بازیگران به جای تماشاگر، تمامی روند و فرایند این مسائل و مشکلات را بررسی و واشکافی و انجام می دهند. بازیگران روی صحنه به جای تماشاگر خیانت می کنند و تاوانش را می دهند، به جای او ظلم می بینند و اعتراض می کنند، به جای او ناامید و خسته در پی راه نجات هستند، به جای او سراغ ناشناخته ها می روند و به جای او به آرزوهای دست نیافتنی دست پیدا می کنند. بدین ترتیب است که تماشاگر با بهایی ارزان تجربیاتی را می خرد که در زندگی واقعی می باید تاوانی بزرگ و جبران ناپذیر برای آنها می داد!
ب) شرکت در یک آئین دسته جمعی، شرکت در یک بازی دسته جمعی! امکان مشارکت فعال در جمع، آن چیزی ست که تماشاگر تئاتر می خرد. تماشاگر می تواند در جمع اظهار نظر کند، می تواند نظر جمع را اصلاح کند، می تواند با جمع مخالفت کند. بسیاری افراد بشر تصور می کنند که تنها خودشان درگیر مسائل خاص زندگی هستند و هیچ کس هم چون آنها زندگی را با تمام ابعاد و زوایایش درک نکرده است. تئاتر آئین خروج انسان از تنهایی ست. تماشاگران در تئاتر به جمع معترضان، به جمع درخواست کنندگان، به جمع همدردان، به جمع جستجوگران یک موضوع(یک نیاز، یک موقعیت) می پیوندد.
این جمع تشکیل شده از بازیگران به عنوان نمایندگان کنشی خاص« خواست، درد، اعتراض و ...» به اضافه تماشاگران به عنوان « همکیشان ، همصنفان ، همدردان و صاحبان » اصلی کنش، می باشد. به این نکته باید این را افزود که ارتباطات انسانی و دوستی های تازه و در لحظه نیز از فرصتهای در جمع بودن در « تئاتر» خواهد بود. این امکانات تنها مختص تئاتر است و حتی همتا و رقیب بسیار جذاب آن یعنی سینما،فاقد آنها است.
ج) تخلیه هیجان های خفته! تماشای از نزدیک و بی واسطه بازیگران و تأثیر و انتقال هیجان آنها به تماشاگر، سبب برون ریزی هیجانات نهفته و تنبل تماشاگران می شود. نفس به نفس گذاشتن بازیگر و تماشاگر نتیجه اش دیدن از « نزدیک، شنیدن از نزدیک، لمس دما مزه و بو از نزدیک» است. لذت و احساسات نهفته در جذابیت های شنیداری و دیداری ، که در حضور و پیش روی تماشاگر در تئاتر رخ می دهند ؛ هیچ نمونه مشابه ای در محصولات فرهنگی دیگر ندارد. تنها حضور در کنسرت موسیقی شبیه به این حضور در تئاتر است. اما پر واضح است که کنسرت موسیقی فاقد جذابیت های و نشانه های بصری تئاتر خواهد بود. تئاتر همچون نان، همچون خمیردندان و همچون کفش، فایده های مشخص و معینی دارد. فایده ها و منافعی که هر فرد برای داشتن و بهره مندی آنها می باید به طور مستمر و مداوم هزینه کند.