به قلم ـ عباس کرم الهی
بی شک همانگونه که تشویق برای هنرمندان مستعد و یا کسانی که در سطح « بین المللی ـ ملی ـ استانی و شهرستانی» عنوان به دست آورده اند یا دیپلم افتخاری دریافت نموده اند ، امری ضروری می باشد ؛ برخورد با افرادی که حاصل یک یا چند ماه تمرینات یک گروه را به باد فنا می دهند نیز ضروری می باشد .
اینجانب عباس کرم الهی هستم که از ابتدای سال 1360 وارد عرصه ی بازیگری شده اند و تاکنون علاوه بر این رشته ی هنری « نمایشنامه نویس و کارگردان» هستم و علاوه بر آن روزنامه نگار ، خبرنگار ، عکاس خبرنگار ، مدرس 23 دوره آموزش خبرنگاری در سطح مقدماتی 8 دوره روزنامه نگاری در سطح تکمیلی ، دو دوره خبرنگاری در سطح تخصصی و 6 دوره مدرس آموزش بازیگری» بوده و اگر خدا یاری کند و اداره ی فرهنگ و ارشاد اسلامی شهرستان شوش و انجمن هنرهای نمایشی همچون گذشته همیاری ، همکاری و حمایت کنند و خداوند باریتعالی نیز عمری دهد باز در این عرصه ها در خدمت جوانان و نوجوانان شهرم خواهم بود .
در این چند دهه بارها با نامهربانی های برخی از بازیگران یا به عبارتی نابازیگران مواجه شده ام و ناخواسته حاصل سه ماه تمرین گروه بدون اجرا به باد فنا رفته و انجمن هنرهای نمایشی به جای اینکه آسیب شناسی کرده و دلایل اصلی را شناسایی نماید ، مستقیما کارگردان را برای مدتی از هر گونه فعالیت محروم نموده چون طرف اصلی را کارگردان می داند .
در ادامه می خواهم به چند مورد که نیاز به تشویق داشت و در مقابل به یکی دو مورد که نیاز به تنبیه بود اشاره کنم :
در دهه ی 70 که برای اولین بار یک نمایش بلند دفاع مقدسی به نام « امید» را نوشته بودم و بازیگران این نمایش را برای تمرین به نمازخانه ی جهادسازندگی دعوت کرده بودم ؛ بعد از 45 روز پدر بزرگوار ایمان دیناروند دارفانی را وداع گفت ، بازیگری که با نظم بود و در تمرینات همیشه زودتر می آمد و دیرتر محل تمرین را ترک می کرد ، قصد گرفتیم به احترام این بازیگر به مدت یک هفته تمرینات را تعطیل کنیم و بر همین اساس پلاکاردی نوشته ، به مسجد رفتیم و به این هنرمند دوست داشتنی تسلیت گفتم ، همین که قصد داشتیم مسجد را ترک کنیم ایمان دیناروند جلو آمد و گفت : « درست است که پدرم از این دنیا رفته ولی من فقط روز شنبه را می خواهم اجازه بگیرم و روز دوشنبه در محل تمرین حاضر خواهم شد» ؛ به او گفتم ما تصمیم گرفته ایم که به مدت یک هفته تمرین را تعطیل کنیم ، هنوز حرفم تمام نشده اظهار د اشت : « بقیه ی بچه ها چه گناهی کرده اند که از تمرین عقب بیافتند ؟ » این شد که ما روز دوشنبه تمرین را از سر گرفتیم ؛ چنین بازیگری که به هنر تعهد اخلاقی دارد را باید مورد تشویق قرار داد .
در سال 1390 وقتی که نمایش «منجلی و شاه طلا» با 25 بازیگر شب سوم اجرای عمومی خود را پشت سر می گذاشت ؛ عموی « موسی ، پروانه و زینب بهرامی» از این دنیا رفت و این سه هنرمند که سه نقش محوری در نمایش را برعهده داشتند عزادار شدند ؛ هیئت مدیره تصمیم گرفت که ضمن عذرخواهی از مردم شریف شهرستان شوش ، ادامه اجرای عمومی این نمایش را تعطیل نماید ، اما قبل از آن با آماده کردن یک بنر به تشییع جنازه ی عمومی این سه بازیگر رفته و ادای احترام کردیم و قبل از خداحافظی « موسی ، پروانه و زینب بهرامی» در حالی که اشک از چشمهایشان جاری بود ضمن قدردانی از حضور هیئت مدیره و جمعی از بازیگران به صورت مشترک گفتند : « کار را تعطیل نکنید ما امشب برای اجرا خواهیم آمد چون از روز اول تعهد اخلاقی داده ایم که مردم را شاداب از سالن به بیرون هدایت کنیم » . و به کار خود عمل کردند و هفت شب باقیمانده را با انرژی تر از سه شب اول اجرا کردند . آیا چنین بازیگرانی نباید تشویق شوند ؟ ما هم در پایان کار یک اردوی نیم روزی تدارک دیدیم و همه ی بازیگران را به یکی از نقاط دیدنی شهرستان شوش بردیم تا آن غم را از دل این عزیزان دور کنیم .
در حالی که تمرینات نمایش « خوشبختی در ساعت شش بامداد نوشته ی سید صادق فاضلی به کارگردانی عباس کرم الهی » از روز یکشنبه ۷ خرداد ۱۳۹۶ در پلاتوی شهید احمد حیاری آغاز شده بود ؛ در این نمایش « قاسم لطیف، اکرم تویسرکانی، زیبا فلاحتی، خدیجه محتشمی زاده، جواد ملیانی، حسین مانعی، عیسی کرملاچعب، عیسی بهرامی، مرتضی جادری، میلاد زبیدی فر، احمد کشاورز، علی اسدی و امیرحسین حیوری» به عنوان انتخاب و قرار شد با همین تعداد کار بسته شود اما به مرور زمان « تعدادی از این جمع از همان روزهای اول به بهانه های شخصی خود» از کار جدا شدند . روی این بحثی نیست چون از همان اول از کار جدا شدند اما وقتی که کار برای بازبینی مراحل پایانی خود را پشت سر می گذاشت ، یکی از بازیگران کار راه رها کرد و به مسافرت 17 روزه به مشهد مقدس رفت و یکی دیگر از بازیگران نیز به خاطر سوءتفاهمی از طرفی یکی دیگر از بازیگران ، به تمرین نیامد و خود به خود تمرینات تعطیل گردید ، اما انجمن هنرهای نمایشی به جای اینکه برای بازیگران تصمیم گیری نماید کارگردان را به مدت یک سال از هرگونه فعالیت منع نمود و گفتند که ما کارگردان را می شناسیم نه بازیگران را .
در رشته های ورزشی کار خوبی که انجام شده است این است که هر فدراسیون ورزشی یک آئین نامه ی انضباطی دارد و کمیته ای مفاد این آئین نامه را اجرا می کنند ، بعضی وقتها تیم را از بازی خانگی محروم می کنند چون می دانند که تماشاگر مقصر بوده و تیم گناهی نکرده و می بایست با بازی در شهرستانی دیگر تماشاگران را محروم کنند ؛ یا اینکه یک یا چند بازیگر را بر اساس شدت یا ضعف خطایی که مرتکب شده اند تنبیه می کنند و در برخی از زمان ها مربی را اخراج می کنند و یا برای او محرومیت در نظر می گیرند . در صورتی که در رشته های هنری ما چنین آئین نامه یا کمیته ی انضباطی نداریم .
به یک مورد دیگر اشاره کنم که یک بازیگر می بایست تنبیه و بازیگر دیگری باید تشویق می شد در سال 1398 پس از محرومیت کارگردان ، قرار شد گروه تئاتر اندیشه نمایش تراژی پروانه را برای اجرای عمومی آماده کند ؛ این کار قرار شد همزمان با سی و نهمین سالروز شهادت شهید محمدحسین فهمیده و روز نوجوان ، اولین شب اجرای عمومی خود را اجرا نماید ؛ اما یکی از بازیگری چهار روزمانده به بازبینی نمایش بدون دلیل نیامد و گوشی خود را خاموش کرد ؛ همه مستأصل بودند که چه کنند ، چاره ی کار چیست؟ تا اینکه من که هم نویسنده بودم و هم کارگردان به « ستاره عزیزی» پیشنهاد دادم قصد دارد با حذف چند دیالوگ و تغییر چند دیالوک دیگر آن نقش را با بازی شما ادغام کنم ، آیا می پذیرید ؟ ایشان گفتند : « سعی می کنم ولی قول نمی دهم » این هنرمند این سه چهار روز باقیمانده تا روز بازبینی رو مطالعه کرد و خود را رساند و در همان روز که قرار بود کار بازبینی شود ، این بازبینی صورت گرفت و هیچ گونه خلعی به وجود نیامد و کار طبق برنامه ریزی قبلی ، روز چهارشنبه8 آبان ماه1398 همزمان با سی و نهمین سالروز شهید محمد حسین فهمیده و روز نوجوان «نمایش تراژدی پروانه» نوشته و کار «عباس کرم الهی» اولین اجرای عمومی خود را با موفقیت اجرا نمود . ستاره ی عزیزی باید تشریف می شد و آن بازیگری که قصد داشت به کار ضربه بزند می بایست محروم شوند .
اکنون هم که به مدت یک ماه است تمریتان روخوانی نمایشنامه را شروع کرده ایم برخی از بازیگران سر تمرینات نمی آند و به گوش می رسد که قصد دارند به دیگر گروه ها ملحق شوند ؛ لذا این کلاف سردرگم همچنان ادامه دارد و برای رهایی از چنین مواردی نیاز به تدوین و تنظیم یک آئین نامه ی انضباطی می باشد که اگر بازیگری قصد داشت به کاری لطمه بزند دیگر گروه ها به این راحتی او را جذب نکنند .