به قلم ـ عباس کرم الهی
بازیگر ، که در گذشته «آکتور» ـ «آرتیست» یا « کارکتر »خوانده میشد، کسی است که نقشی را در اثری نمایشی بازی میکند.
این اصطلاح بیشتر برای آنان که در نقش بازی میکنند به کار میرود هرچند که صداپیشهها و بازیگران نقشها در نمایشهای رادیویی نیز ممکن است هنرپیشه خوانده شوند. هنرپیشه میتواند کار خود را در چهارچوب یک « تئاتر، تله تئاتر ، فیلم، سریال تلویزیونی» یا در حین آموزش دیگر هنرپیشگان انجام دهد. هنرپیشهها گاه به صداگذاری شخصیتهای کارتونی یا صحبت کردن بجای افرادی در آگهیهای تلویزیونی هم میپردازند. هنرپیشگان امروزی گاه در بازیهای رایانهای هم نقشی را به اجرا می کنند . این کار توسط ثبت حرکات و صدای آنها و بازسازی دادههای رایانهای به دست آمده ؛ صورت میگیرد. حرفه ی هنرپیشگی از پیشههای بسیار کهن بشری است.
مسئول انتخاب بازیگران معمولا کار گردان است اما بعضا بازیگران از نظر فیزیکی و تن صدا ؛ کارگردان را راضی نمی کنند و لذا تهیه کننده باید به فکر بازیگران مد نظر کارگردان باشد ؛ یا تهیهکننده و کارگردان با مشارکت همدیگر این کار را انجام میدهند یا از فردی میخواهند که زیر نظر آنها، بازیگران مناسب را انتخاب کند.
بازیگردان او کسی است که مسئولیت بازیگران را بر عهده دارد، نقششان را به آنها تفهیم میکند و نقششان را با آنها تمرین میکند و سر انجام، آنها را برای بازی نهایی جلوی روی سن رفته تا کارگردان نظر نهایی را بدهد . برخی از کارگردانها این کار را خودشان انجام میدهند، اما امروزه در تئاتر حرفهای، معمولاً از شخصی که خود اشراف کامل به عرصه بازیگری دارد (حتی گاهی از بازیگران مطرح)، استفاده میشود، تا این مسئولیت را به عهده گیرند و به نوعی بازیگران را کارگردانی کنند.
بازیگران اصلی بازیگرانی که نقشهای مهم در نمایش را بر عهده دارند، به ویژه نقشهای اول و دوم.
بازیگران نقش جزئی(هنروریا نقش های سوم به بعد ) نقش کوچکی در نمایش که معمولاً با ذکر یک یا دو جمله همراه است و البته بازی بدون کلام سختی دارد را شامل می شود
بخش بعدی بازیگران ؛ سیاهی لشکر یا فرم گفته می شوند که توسط ضرب دهل یا طبل حرکاتی هماهنگ انجام می دهند و کلمهای اصلا به زبان نمیآورند و معمولاً جزئی از جمعیت محسوب می گردند . متاسفانه در روزنامه های آگهی دیده می شود (نیازمند بازیگر ) و یا (نیازمند بازیگر برای چند پروژه سینمایی تلویزیونی) اصل این ماجرا درست است و شرکت ها یا افراد منتشر کننده این چنین آگهی های گاه دارای مجوز هستند. و نیاز پروژها را تامین می کنند اما موضوعی که باید به آن اشاره شود ؛ این است که این آگهی ها برای جذب (هنرور) است و منتشر کننده آگهی هیچ اشاره ای به جذب هنرور در آگهی نکرده و خواننده این آگهی برای بازیگری مراجعه می کند و در عمل به عنوان هنرور استفاده می شوند.
سیاهیلشکر بازیگری که برای حضور در جمع، یا حضور تصادفی در صحنهای، بی آنکه حرفی به زبان آورد، استخدام میشود. این بازیگران به صورت اتفاقی به کار گرفته می شوند و برخی از کارگردانان چنین بازیگری را به کار نمی گیرند و حتی ممکن از در بروشور نامی از آنها برده نشود و بنویسند « و اهالی روستا .... »
البته اگر دقت کنیم همین زندگی کردن ما یک نوه بازیگری است ؛ در زندگی روزمره را می رویم ـ به سمت چپ و راست دور می زنیم ـ حرف می زنیم ـ می خندیم ـ عطسه می کنیم گریه می کنیم ـ ناراحت می شویم ـ عصبانی می شویم و در نئاتر هم همین کارها را انجام می دهیم اما زندگی با تئاتر تفاوت هایی دارد که می خواهم شما را با آن تفاوت ها آشناکنم .
در زندگی آزادانه و با اختیار به هر گوشه ای از اتاق می چرخیم و نوع لباسی می خواهیم می پوشیم و با هر لحنی که بخواهیم حرف می زنیم اما در تئاتر اینگونه نیست ؛ نشستن ها ـ برخواستن ها ـ نگاه کردن ها ـ فکر کردن ها ...... باید اصولی و با منطق باشد .
یا کارگردان باید یک دوره «رنگ شناسی از نظر پوشیدن لباس» را بگذراند و بداند « زرد به معنایی بر سر دو راهی قرار گرفتن است» که این را حتی برای لباس شخصیت حر در تعزیه هم به کار می برند . آبی رنگ آرامش است و کسی که لباس آبی می پوشد نمی تواند فردی عصبی باشد و رنگ سفید نشانه صلح و صفا است و کسی که چنین رنگی را پوشیده است اصلا نباید بین این و آن را نقاق یا جدایی بیاندازد بلکه نشاگر وصال است.
رنگ قرمز دو حالت دارد ؛ اگر در نمایش های رومانتیک به کار گرفته شو.د قرمز یعنی عشق ـ یعنی دوست داشتن ـ یعنی کامل کننده وصال اما اگر قرمز در تعزیه و یا در کارهای دفاع مقدس به کار رود نشانه ئ قتل و خونریزی ـ سر بریدن ـ قصس لاقلب بودن و در نهاین خون شهید است و اگر سبز به کار گرفته شود با دو حالت دارد اگر در کارهای اجتماعی به کار گرفته شود نشنه فردی عابد یا سیدی و روحانی جلیل القدر است که همه به اسمش قسم می خورند و اکر در تعزیه باشد برخلاف قرمز ؛ نماد ائمه ی اطهار (ع) و امامان(ع) است ؛ در نمایش دفاع مقدسی می تواند نماد قداست و یک آرامگاه یا درخت مقدس مثل کنار باشد ؛ خلاصه هر رنگ درست و به جا توسط کاگردان برای بازیگر انتخاب شود .
دومین چیزی که یک کارگردان باید بداند انتخاب نام با معنی که در خور شخصیت نمایش باشد ؛ مثلا نمی شود نام یک بازیگر نامش هادی باشد و طوری صحبت کند که آدم را به بی راهی می کشد ـ هادی یعنی راهنما ـ یا اگر شخصیتی به نام رضا باشد که در راه خدا همیش راضی است نباید کار منفی که بر خلاف نامش باشد و همیشه به این و آن زورگویی کند انجام دهد اما اگر نامش قادر یعنی قدرتمند بود مناسب تر بود .
سومین چیزی که کارگردان باید بداند رنگ شناسی از نظرنور است ؛ مثلا اگر در حال فاتحه خواندن بر مزاری هستیم و یا داریم نماز می خوانیم نور سبز باید پخش شود و اگر در شب مهتابی در حال گشت زنی در منطقه دشمن هستیم باید نور آبی داده شود ویا اگر وارد صحنه ایی شده ایم که ناگهان تیر اندازی یا شلیک توپ و تانک و خمپاره می شود باید نور قرمز همراه با فلاشر با استفاده از افکت های مورد نیاز پخش شود که تماشاگر را مجذب این صحنه ها کند
کارگردانی و نمایشنامه نویسی هزاران رمز و راز دارد که باید اول آنها را بدانید بعد به حود جرأت به روی صحنه آمدن بدهید .
ما در شوش بازیگران زیادی داریم که می توانند کارگردانان خوبی باشند ولی چون اجازه ندارم نامی از آنها ببریم هنوز می گویند باید بازیگری کنیم تا چمته ی ما کاملا پر شود برخلاف کسانی که آموزش ندیده ـ بازیگر نشده مثل قارچ به کارگردان تبدیل شده اند و وقتی هم به اداره ی فرهنگ و ارشاد اسلامی در این خصوص درد دلی می کنی می گویند نباید جلوی جوانان را گرفت ـ ما نمی گوئیم جلوی آنها گرفته شود منتهی مرحله به مرحله .بگذریم شاید دیگر تا قبل از انتخابات فرصتی نباشد که به نکات آموزشی بپردازم ولی داوطلبین باید از اینها نهایت استفاده را ببرند ـ وعده ما روز جمعه 30 شهریورماه 1403 ـ ساعت 10 صبح ـ تالار نیایش شوش