تهیه و تنظیم ـ عباس کرم الهی
به همت هیئت رزمندگان و عاشقان ثارالله و ستاد برگزاری نماز جمعه ساعت 21:20 شنبه 9 شهریورماه 1398 آیین سوگواری سرور و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین(ع) در اولین شب ماه محرم الحرام1441 هجری قمری که منتسب به «مسلم ابن عقیل » است در مصلی نماز جمعه ی شهرستان شوش برگزار شد .
به گزارش شوش نیوز ؛ دکتر ناصر سودانی استاد دانشگاه در اولین شب دهه ی اول محرم ضمن عرض تسلیت ایام سوگواری حضرت امام حسین(ع) گفت : محرم الحرام سال 1441 از امشب شروع می شود و خدا را شاکریم که در این شهر مقدس که در درون خود یکی از ستارگان درخشان آسمان نبوت یعنی حضرت دانیال نبی(ع) در خود جا داده است . شوش به این درگرانبها مفتخر است و من در این جمع ایمانی طبق سنت هرساله به میزبانی هیئت رزمندگان شهرستان شوش حداقل یک شب را در خدمت سوگواران امام حسین(ع) در این دیار هستم و امسال شب اول ماه محرم الحرام قرعه به نام ما افتاد تا در مورد مهمترین امانت خداوندتبارک و تعالی نزد انسان این اشرف مخلوقات با شما سخن بگویم .
وی با اشاره به آیات 27 و 26 از سوره ی احزاب گفت : «وَأَنزَلَ الَّذِینَ ظَاهَرُوهُم مِّنْ أَهْلِ الْکِتَابِ مِن صَیَاصِیهِمْ وَقَذَفَ فِى قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ فَرِیقاً تَقْتُلُونَ وَتَأْسِرُونَ فِریقاً ـ وَأَوْرَثَکُمْ أَرْضَهُمْ وَ دِیَارَهُمْ وَ أَمْوَالَهُمْ وَ أَرْضاً لَّمْ تَطُوهَا وَ کَانَ اللَّهُ عَلَى کُلِ شَىْءٍ قَدِیراً ///و خداوند کسانى از اهل کتاب (یهودیان) را که از مشرکان عرب پشتیبانى مى کردند، از برج و قلعه هاى مرتفعشان پایین کشید و در دلهاى آنان ترس و وحشت افکند، (که در نتیجه شما مسلمانان) گروهى (از آنان) را کشتید و گروهى را اسیر کردید ـ و سرزمین آنان و خانه ها و اموالشان و (نیز) زمینى را که در آن گام ننهاده بودید در اختیار شما گذاشت، و خداوند بر هر کارى تواناست.»این آیات حکایت حادثه ی سرنوشت ساز در نظام هستی را دارد ؛ شما صحنه ای را در ذهن خود مجسم نمایید که در آن موضوعی عرضه شود و عرضه کننده خداوند تبارک و تعالی است و این موضوع عرضه شده «یک امانت» شناخته شده است و مجهول نیست ولی ما باید بدانیم و یا موجوداتی که این امانت به آنها عرضه شده این را بدانند .
دکتر سودانی در تکمیل سخنان خود خاطر نشان نمود : یکی از آیات مهمّ قرآن که اشاره به مقام والای انسان دارد، آیة امانت میباشد که از متشابهات قرآن است. تاکنون برای تفسیر واژة «امانت» در این آیه، مصداقهای متفاوت و زیادی بیان شده است که ابهام آیه را بیشتر میکند. این نوشتار برای تفسیر امانت در آیة مذکور با تحلیل تفاسیر، روایات، سایر آیات مربوط به امانت و شواهد موجود در آیه ی 73 سوره ی احزاب، بسیاری از مصادیق مذکور را رَد میکند؛ زیرا این امانت، امری مربوط به دین حقّ و مقسّم انسانها به سه دسته ی« منافق، مشرک و مؤمن »است، امّا بسیاری از مصادیق بیان شده برای امانت الهی مقسّم انسانها نیست. از این رو، قابل اثبات نمیباشد. از سویی، استعداد تحمّل امانت الهی فقط در انسان وجود دارد. بنابراین، مواردی که در سایر موجودات وجود دارد؛ مانند «عقل در فرشتگان یا تکلیف در جنّیان»، قابل حذف از مصادیق امانت است. به نظر میرسد مصداقی که با شواهد مذکور تناقضی ندارد و میتواند مصداق امانت الهی باشد، کمال دین، یعنی ولایت کلّیّه الهی است که تنها انسان قابلیّت پذیرش آن را دارد. از این رو، خلیفه الله گشته است. این استعداد در انسان کامل، یعنی ائمّه(ع) به اوج کمال خود رسید. لذا به اوّلین آنان، «امینالله» خطاب میشود .
دکتر ناصر سودانی تصریح نمود : خداوند آسمان ها و زمین را انتخاب کرد که این امانت را به آنها بدهد ، آسمان را به خاطر وجود ستارگان و کراتو زمین را به خاطر کوه ها که قدرتمند ترین و استوار ترین موجود بر روی زمین هستند ، اما نه آسمان و نه زمین نه حاضر شدند این امانت را بپذیرند و نه تاب و تحمل و سنگینی این امانت را قبول کردند .
این استاد دانشگاه در ادامه اظهار داشت : شفق از چه ریشه می گیرد و به چه معناست؟ یا فلق چیست ؟ فلق یعنی شکافنده ی تاریکی شب تا رسیدن به نور فجر و شفق به زردی بعد از غروب آفتاب گفته می شود، بارها شنیده اید که می گویند رفیق شفیق ، یعنی دلسوزی کردن برای دوست در حدی که جان خود را به خطر بیاندازد و یا برای او هزینه ای را پرداخت نماید ؛ در نتیجه خدواند یکتا وقتی که آسمان ، زمین و کوه ها این امانت را نپذیرفتند .
نماینده ی سابق شهرستان اهواز در مجلس شورای اسلامی در تفسیر آیه ی 72 از سوره ی احزاب خاطر نشان نمود : در این آیه ی شریف خداوند متعال جایگاه ویژه و ظرفیت و استعداد عظیم انسان را بیان مى کند و متذکر مى شود اگر انسان موقعیت خود را دریابد و جایگاه خود را در عالم و جهان هستى چنان که هست دریابد به چه اوجى از کمال و عظمت نایل مى گردد در این جا چند نکته قابل توجه است: 1 ـ مفسران درباره امانت تفسیرهاى مختلفى ذکر کرده اند که هر کدام در جاى خود صحیح و به جا مى باشد عده اى امانت را به ولایت الهى و مزین به زینت اسماء و صفات الهى شدن و خلاصه خداگونه گشتن و عده اى آن را به معرفت خداوند و برخى به تعهد و مسئولیت و پاره اى به تکالیف و بعضى به عقل تفسیر کرده اند و چیزى که مهم مى باشد این است که تنها موجودى که مى تواند هم در جهت کمال و هم در جهت پستى و سقوط تا بى نهایت پیش برود انسان است واین خصوصیت حتى در فرشتگان بزرگ نیز یافت نمى شود واین نیز مرهون اختیارى است که خداوند به انسان ارزانى داشته است بنابراین امانت الهى، ولایت الهى است یعنى تکامل به طور نامحدود و رسیدن از حضیض ماده به اوج اخلاص و وصول به آخرین قله تکامل و مقام قرب الهى است. 2 ـ از همین جا معلوم مى شود که عرضه کردن امانت به آسمان ها و زمین و کوه ها و امتناع آنها از پذیرش این امانت به این معناست که آنها به گونه اى خلق شده اند که استعداد و آمادگى لازم را براى تحمل این بار سنگین نداشتند و امتناع آنها امتناع استعدادى و خلقى است یعنى خداوند به جز انسان به موجودى دیگر این ظرفیت و گنجایش را نداده است و سر باز زدن کوه ها و زمین و آسمان ها یعنى، آنها به زبان حال، نه مقال عدم استعداد و شایستگى خود را براى پذیرش این امانت بزرگ الهى اعلام کردند. 3 ـ در روایات متعددى امانت به قبول ولایت على(ع) و اولاد طاهرش(ع) تفسیر شده و شاید دلیلش این باشد که روشنترین مصداق ولایت الهى همان ولایت ائمه مى باشد و تحمل بار امانت الهى جز با قبول ولایت آنها ممکن نمى باشد. مثلا در مورد جهول بودن یکى از تفاسیر آن «جهل ذاتى» است یعنى انسان خود بخود و بدون عنایات الهى در جهل و بى خبرى است و اگر از هر طریقى علم و دانشى کسب مى کند همه از عنایات و فیوضات ربانى و به اصطلاح علم افاضى است. این ویژگى به هیچ روى قابل تغییر نیست وقتى در مورد پیامبران و امامان (ع) نیز چنین است و تنها خداوند است که علم مطلق است و علم او ذاتى است نه افاضه شده از ناحیه دیگرى.
وی افزود : تفسیر دیگر آن «جهل نسبى» است یعنى انسان هراندازه دانش بیاموزد معرفت کسب کند دانسته هاى او در برابر نادانسته هایش آن چنان اندک است که گویى قطره اى در برابر دریاست. این ویژگى نیز در همه انسان هاى عادى وجود دارد غیر از آنان که به تعبیر قرآن «راسخون فى العلم» اند. جهل دیگرى که با سیاق این آیه سازگارتر است ناآگاهى نسبت به رسالت الهى انسان و تکلیف و لوازم آن مى باشد. و از همین جا است که «ظلوم» بودن نیز رخ مى نماید. زیرا عدم توجه جدى به وظایفى که انسان در برابر خالق خویش دارد موجب سرپیچى از فرامین وى و ستم در ابعاد و اشکال مختلف آن مى گردد. این وضعیتى است که اکثر مردم جهان گرفتار آنند البته بنه ه طور مطلق بلکه نسبى و نه یکسان بلکه با مراتب مختلف و مسلما این مسأله درمان پذیراست و یکى از فلسفه هاى بعثت انبیا درمان این بیمارى است لیکن همچنان که خود فرموده است همگان در مسیر صلاح خویش برنمى آیند (و قلیل من عبادى الشکور) نکته دیگر آن که (ظلوم و جهول) در برابر آن نقطه مقابلى وجود دارد که عبارت است از عدل و علم، موجودى که مى تواند«ظلوم» و «جهول» باشد الزاما باید بتواند «عادل» و «عالم» نیز باشد بنابراین نه تنها این دو صفت در آیه شریفه مذمتىبراى انسان نیست بلکه به گونه اى ظریف مدح انسان است بنابراین مى توان آیه را اینگونه تفسیر نمود: « ما امانت را به آسمان و زمین عرضه نمودیم از تحمل آن ابا کردند ولى انسان آن را پذیرفت زیرا او مى تواند عادل و یا ظالم عالم و یاجاهل باشد.» اما منظور از امانتی که در آیه ذکر شده نیز تفاسیر متعددی هست:
1 ـ منظور از امانت ولایت الهیه و کمال صفت عبودیت است که از طریق معرفت و عمل صالح حاصل می شود.
2 ـ منظور صفت اختیار و آزادی اراده است.
3 ـ منظور عقل است که ملاک تکلیف و مناط ثواب و عقاب است.
4 ـ منظور معرفه الله است.
5 ـ منظور ولایت اهل بیت است. و جمع اینها به این است که امانت الهی همان قابلیت تکامل به صورت نامحدود، آمیخته با اراده و اختیار و رسیدن به مقام انسان کامل و بنده خاص خدا و پذیرش ولایت الهیه از مسیر ولایت اهل بیت که البته همه مواهب الهی امانت های خداوند هستند ولی این امور از اهمیت بالاتری برخوردار است. اما در مورد عهد وپیمان آدم (ع)با خداوند ،قرآن کریم اینگونه بیان می کند:«ولقد عهدنا الی آدم من قبل فنسی ولم نجدله عزماً»ما از آدم از قبل پیمان گرفته بودیم،اما او فراموش کرد ،عزم استواری برای او نیافتیم! در اینکه منظور از این عهد،کدام عهد است،بعضی گفته اند فرمان خدا دائر به نزدیک نشدن به درخت ممنوع است،روایات متعددی نیز این تفسیر را تأییدمی کند. در هر صورت آدم گرفتار ترک اولائی شدو به درخت ممنوعه نزدیک شد وگرفتار زحمت فراوان گردید.
دکتر ناصر سودانی در بخش پایانی سخنان خود به رمز و راز عدد هفت در نظام آفرینش اشاره کرد و تصریح نمود : «هفت بار طواف کعبه، هفت خان رستم و اسفندیار، هفت سین نوروز، هفت شهر عشق و سلوک مولوی و عطار، هفت سال قحطی و هفت سال فراوانی، هفت طبقه زمین و آسمان، هفت کره و هفت دریا، عجایب هفتگانه، هفت بار رمی جمرات، هفت روز هفته، هفت رنگ اصلی، هفتسیاره، هفت بار سعی بین مروه و صفا، هفت قلم آرایش، هفت تکبیر و هفت تهلیل و هفت خط روزگار و...» همه و همه ریشه در پیشینه و دیرینگی عدد هفت دارد. از زمانهای بسیار دور و قدیم، عدد هفت از میان اعداد از تقدم خاصی برخوردار بوده و مورد عنایت اقوام مختلف جهان و بویژه اقوام شرقی قرار گرفته و نماد و نشانهای از یک نظم کامل و یک دوره کامل است و حتی گفته میشود که این عدد به کمال روح و ماده اشاره دارد و هر جا که لازم بوده، نشانهای حاکی از یک کمال مقدس و قابل احترام یا مجموعهای بدون نقص آورده شود، از این عدد سحرآمیز استفاده میکردند، تا آنجا که آگاهیم، قدیمیترین قومی که به عدد هفت گرایش پیدا کرده، قوم سومر است و شاید این جنبه ماورای طبیعی، از زمانی به عدد هفت نسبت دادند که به وجود برخی از پدیدههای طبیعی با همین شماره پی برده شد، مانند هفترنگ اصلی یا هفت سیاره که سومریها آنها را کشف و به صورت ارباب انواع پرستش کردند. تقسیم سال به 12 ماه قمری و تقسیم هر ماه به چهار هفته و هر هفته به هفت روز که به شماره همان سیارات هفتگانه است یکی از آثار این تفکر در دانشمندان کلده است. بعدها این نوع تقسیمبندی به ملل دیگر و از جمله ایرانیان نیز که پیش از آن ماههای خود را تنها به 30 روز تقسیم میکردند، منتقل شد.
وی افزود : در قرآن کریم، عدد هفت چندینبار به مناسبتهای مختلف آمده است. بارها در آیههای مختلف به هفتآسمان و هفت زمین اشاره شده است. «در سوره 69 آیه 7: قوم عاد هفت شبانهروز به بلا مبتلا شدند. در سوره 12 آیه 43 و 49: خواب فرعون و تعبیر یوسف آمده است که هفت سال فراوانی و هفت سال قحطی بود. در سوریه 18 آیه 21: شماره اصحاب کهف به اعتباری هفت تن یاد شده است و در سوره 15، آیه 43 و 44: برای دوزخ هفت در، یاد شده است. در مناسک حج، دور کعبه، هفت دور و رمی جمرات نیز هفت بار است.»
از دیگر برنامه های این آیین سوگواری می توان به « قرائت زیارت عاشور ، ذکر مصیبت و نوحه سرایی کربلایی علی زربخش » اشاره کرد که با سینه زنی سوگواران همراه بود .