11212024پنج شنبه
Last updateسه شنبه, 03 نوامبر 4505 7pm
کد خبر: ۰۰۰۷۲۱4562

مراسم بزرگداشت سالروز شهادت پاسداران شهید کاظم چنانی و عبدالرحیم قاسم پور در یادمان شهدای فتح المبین برگزار شد

 تهیه و تنظیم ـ عباس کرم الهی

به همت حاج ابراهیم مزرعه از پیشکسوتان هشت سال دفاع مقدس و یکی از روایتگران محور یادمان شهدای عملیات فتح المبین ؛ مراسم بزرگداشتی به مناسبت سال روز شهادت دو شهید پاسدار « کاظم چنانی و عبدالرحیم قاسم پور »با حضور جمعی از پیشکسوتان هشت سال دفاع مقدس شامل آزادگان ، ایثارگران و جانبازان در کنار هشت شهید گمنام یادمان شهدای عملیات فتح المبین برگزار شد .

به گزارش شوش نیوز ، ساعت 7:30 صبح روز چهارشنبه 21 مهرماه1400هرمز کاظمی از آزادگان سرافراز هشت سال دفاع مقدس ضمن قدردانی از حاج ابراهیم مزرعه که تدارک این مراسم رابر عهده  داشته است و گفت در مورد جبهه و جنگ آن چه که شما از ما بهتر می دانید این است که ما بر اساس دو مقوله در این جنگ پیروزشدیم که در هر دو مقوله آیاتی از قرآن اشاره کرده است ، اولی آیه ی 38 از سوره ی توبه است که می فرماید : « يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَا لَكُمْ إِذَا قِيلَ لَكُمُ انْفِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ اثَّاقَلْتُمْ إِلَى الْأَرْضِ أَرَضِيتُمْ بِالْحَيَاةِ الدُّنْيَا مِنَ الْآخِرَةِ  فَمَا مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا فِي الْآخِرَةِ إِلَّا قَلِيلٌ /// ای کسانی که ایمان آورده‌اید، جهت چیست که چون به شما امر شود که برای جهاد در راه خدا بی‌درنگ خارج شوید (چون بار گران) به خاک زمین سخت دل بسته‌اید؟ آیا راضی به زندگانی دنیا عوض آخرت شده‌اید؟ در صورتی که متاع دنیا در پیش عالم آخرت اندکی بیش نیست.» هر چند در زمان پیغمبر اکرم(ص) وقتی که جهاد می شد بهانه ها می تراشیدند، عده ای که کشاورز بودند می گفتند الان موقع برداشت محصول است ؛ عده ای می گفتند الان گرم است باید صبر کنیم تا فصل سرما از راه برسد لذا قرآمپن در همین آیه از سوره ی توبه جواب این بهانه گیرها را داده است .

 

وی افزود : حضور در میدان جهاد در راه خدا وقتی از راه رسید باید بسیج شد ، کلمه ی نفر در دو حالت آمده است یکی به معنای بسیج شدن و جهاد کردن و جنگیدن در راه خدا و در آیه ی 122 از همین سوره می فرماید : «  وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً  فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ /// و (هنگامی که رسول فرمان خروج برای جنگ دهد) نباید مؤمنان همگی بیرون روند (و رسول را تنها گذارند) پس چرا از هر طایفه‌ای جمعی برای جنگ و گروهی نزد رسول برای آموختن علم دین مهیا نباشند تا قوم خود را چون به نزدشان بازگشتند بیم رسانند، باشد که (از نافرمانی خدا) حذر کنند.» این آیه در مورد بصیرت افزایی و فرا گرفتن علم است که ما با این دو مقوله به جهاد آمدیم و عامل موفقیت همین دو مقوله بودند . و وقتی برگشتند بصیرت افزایی را تقویت نمایند همان چیزی که مقام معظم رهبری فرموده است که « باید بصیرت داشته باشید  .»

 

این یادگار هشت سال دفاع مقدس شهرستان شوش  در ادامه اظهار داشت : یکی از شیعیان در زمان  حضرت امیرالمؤمنین از شیعیان خاص بود ولی وقتس جبهه و جنگ آغاز شد آمد طرف مقابل را دید همه قرآن خوان هستند و نماز شب می خوانند شک در دلش ایجاد شد  به امیرالمؤمنین گفت : « یا امیرالمؤمنین ما با اینها بجنگیم ؟»اینجاست که به بصیرت افزایی نیاز است ، هر شخص باید موقعیت خودش را در جامعه تشخیص بدهد .ما در انقلاب خودمان هم شاهد بودیم ؛ این بصیرت افزایی مختص دوران پیامبر اکرم(ص) یا امیرالؤمنین حضرت امام علی(ع) نبود ؛ چه انسان هایی با چه لباس هایی و با چه وجهاتی آمدند و باعث فریب دیگران شدند ؛ با چه عناوینی آمدند و تنزلزل ایجاد کردند اگر آن بصیرت نبود شاید خیلی ها شک می کردیم چطور شد فلان آقا مقابل مقام معظم رهبری ایستاده و اینطور می گوید ؟لذا در سایه های آموزه های دینی ؛ بصیرت افزایی هم عامل موفقیت است .

 

هرمز کاظمی در ادامه به نقش تبلیغات در جنگ اشاره کرد و خاطر نشان نمود : تبلیغات از ابزار مهم وتأثیرگذار عرصه های مختلف و دوره های گوناگون تاریخی و همچنین هشت سال دفاع مقدس و ایام سراسر ایثار و رشادت رزمندگان اسلام می باشد. سخنرانی ها و مداحی های ناب و مؤثر در جذب و سازماندهی و اعزام نیرو به مناطق عملیاتی و همچنین جمع آوری کمک های مردمی برای پشتیبانی و تقویت روحیه رزمندگان، گوشه هایی از نقش تبلیغات می باشد.

 

وی افزود : تبلیغات در سه مقطع « قبل، حین و بعد از عملیات های مختلف هشت سال دفاع مقدس» نقش اساسی داشت و هم اکنون نیز بعد از گذشت سال ها از آن دوران پرافتخار، به ایفای نقش در حفظ، تثبیت و نشر ارزش ها و آثار ارزشمند دفاع مقدس می پردازد.این است که می گویند : امام صادق(ع) می فرماید : «اِذا كانَ يَوْمَ القِيامَةِ جَمَعَ اللّهُ عَزّوَجَلَّ النّاسَ فِى صَعِيدٍ واحِدٍ وَ وُضِعَتِ المَوازِينُ فَتُوزَنُ دِماءُ الشُّهَداءِ مَعَ مِدادُ العُلَماءِ فَيُرَجَّعُ مِدادُ العُلَمَاءِ عَلَى دِمَاءِ الشُّهَدَاءِ /// وقتى قيامت برپا شود خداوند عزوجل مردم را در زمين و سطحى واحد جمع كرده و ترازوها را قرار مى دهد و خون هاى شهداء با مُركّب علماء سنجيده مى شود و مُركب علماء بر خون هاى شهداء ترجيح پيدا مى كند»این مداد علما بود که شهید پرورش داد و مجاهد ساخت . در جنگی که متفقین بر علیه ایران حمله ور شدند یک آدم وارسته ای به نام « سید محمد مجاهد» این شخص وارسته وقتی وضو می گرفت  مردم از قطرات وضویش به عنوان تبرک می خوردند ولی تبلیغات باعث شد وقتی ایران در مقابل متفقین شکست خورد همه ی کاسه کوزه ها را بر سر سید محمد مجاهد انداختند همان هایی که آب وضوی ایشان را می خوردند بر علیه ایشان شعار می دادند . این یادگار هشت سال دفاع مقدس در پایان صحبت های خود یک مثنوی را خوانش نمود .

در ادامه حاج حسن محبی هم رزم شهید کاظم چنانی و شهید  عبدالرحیم قاسمپور به خاطراتی از خود با این دوشهید والامقام اشاره کرد و گفت : همه ی عزیزانی که در این مراسم حضور دارند دوران 17 ماه در جبهه ی شوش را و حتی کل هشت سال دفاع مقدس را بهتر و بیشتر از من مطلع هستند اما چون قرعه به نام من افتاده با کسب اجازه از پیشکسوتان  دفاع مقدس چند جمله ای را بازگو می کنم .

وی افزود : سالگرد شهادت دو نفر از بهترین و مدافعین شهرمان شوش دانیال(ع) است شهید کاظم چنانی و شهید عبدالرحیم قاسمپور ، زمانی که ارتش بعثی عراق با سوخت گازائیل و بنزین خودش را به این منطقه رساند و قصد تصرف شوش را داشت و هیچ امکانات دفاعی و نظامی از ارتش جمهوری اسلامی ایران هنوز به شوش نرسیده بود و تیپ هوابرد شیراز هم که در فکه مستقر بود با خیانت بنی صدر و عده ای از فرماندهان به راحتی فکه را ترک و خود را به شهر شوش رساند ؛ دشمن بعثی با این پیشروی  قصد داشت با نصب پل بر روی رودخانه ی کرخه از فرصت استفاده کند و خود را به شوش برساندو اگر دشمن وارد شوش می شد و جاده ی ترانزیت و بین المللی شوش اهواز و راه آهن را به تصرف خود در می آورد علنا خوزستان سقوط                 می کرد .

 

وی افزود : تعداد کمی از پاسداران شوش و تعداد کمی از نیروهای مردمی در آن سوی رودخانه ی کرخه مقاومت را آغاز کردند ؛ افرادی که نه تجربه ی جنگی داشتند ، نه آموزش دیده بودند ، نه امکانات نظامی قابل توجه ، حتی شناختی به سلاح های جنگی نداشتند ،حتی بعضی از سلاح ها را به چشم ندیده بودند و فقط اسم آنها را شنیده بودند ؛ آن زمان تنها سلاح هایی که ما داشتیم « برنو ـ ام یک و بعضا ژ سه» بود ؛ چی باعث شد که این اندک نیرو با این اندک سلاح جلوی پیشروی دشمن بعثی را بگیرند ، بچه هایی که دست به قلم هستند ، خبر و گزارش تهیه می کنند و یا نمایشنامه می نویسند باید خاطرات رزمندگان را جمع آوری کنند و به نسل های سوم و چهارم برسانند ولی متأسفانه تاکنون مظلومیت شوش زبان زد خاص و عام است به قول مقام معظم رهبری «خوزستان مظلوم مانده است .» و شوش غربتش بدتر از کل شهرستان های خوزستان است ما هنوز پیش نیامده که از رشادت ها و دلاورمردی ها و همچنین سیره ی شهدای خودمان با مردم و خصوصا جوانان حرف بزنیم ، حتی ما اگر از جوانی بپرسیم عبدالرحیم قاسمپور کجا شهید شده نمی داند ؛ حتی نسل ما هم خیلی ها نمی دانند ؛ چرا ما نباید بدانیم کاظم چنانی کجا و چطوری شهید شده است ؟ چه وصیتی کرد که اگر سنگ هم بفهمد آب می شود ؟

 

حاج حسن محبی یکی دیگر از یادگاران هشت سال دفاع مقدس شهرستان شوش در ادامه افزود : شهید کاظم چنانی در طفولیت پدر و مادر خود را از دست داد ؛ این بچه ی یتم را به شوش می آورند و به یک فرد خیر می سپارند تا او را بزرگ کند ، این فرد خیر تا سن نوجوانی  خورد و خوراک ـ لباس و هر آنچه را که نیاز بود در اختیار این  بچه ی یتیم گذاشت ، کاظم چنانی شهید بود که هرگز مرخصی را به چشم ندید چون کسی را نداشت که به مرخصی برود  ؛ و وقتی هم در همین منطقه به شهادت رسید مظلومانه پیکر پاکش در همین رودخانه ی شاوور پشت حرم حضرت دانیال(ع) غسل شد و در گلزار شهدای شوش به خاک سپرده شد .

 

وی در ادامه به شهید عبدالرحیم قاسمپور اشاره کرد و گفت : حسرت به دل من ماند برای لحظات آخر عمر شهید قاسمپور ؛ آن موقع من در بهداری سپاه بودم تردد ما به خاطر تعمیرات آمبولانس ها بود و از جبهه ی زعن تا نزدیک بستاندر این مسیر مرتب تردد می کردیم ، به تدارکات رفته بودم بچه ها می گفتند عبدالرحیم سراغت را گرفته است ؛ میومدم بهداری همین را بهم می گفتند در روز شهادت عبدالرحیم من تردد زیادی داشتم حتی تا هفت تپه هم رفته بودم هر جا رفته بودم عبدالرحیم سراغم را گرفته بود ، بنده ی خدا از شهادت خودش آگاه بود و میخواست قبل از شهادت مرا ببیند ، این ماند توی دلم تا اینکه روز بعد شهید شد وقتی که رسیدیم دیدیم که پیکر پاکش را کنار رودخانه ی شاوور آوده اند تا غسل بدهند .

حاج حسن محبی در ادامه به پدر شهید عبدالرحیم قاسمپور اشاره کرد و گفت : پدر این شهید  عباس قاسمپور معروف به عباس صلواتی ، گاها شنیده ای که می گویند چرا گفته می شود عباس صلواتی؟ این به قبل از پیروزی انقلاب اسلامی برمی گردد ؛ دورانی که بهایی ات در شوش و هفت تپه جایگاهی داشتند و جلساتی را برگزار می کردند ؛ مسجد صاحب الزمان(عج) هفت تپه را همه می شناسید ، این بزرگ مرد وقتی که متوجه شد بهایی ها دارند یک سری حرکات و برنامه ها را در شوش و هفت تپه اجرا می کنند ، بهایی ها در واقع همین وهابیت عصر حاضر است ؛ جلساتی را که برگزار می کردند  یواش یواش جوانان را به سمت خودشان می کشاندند ؛ برزگان شهر تصمیم گرفتن در همین محل فعلی مسجد صاحب الزمان(عج) را بسازند ، ساخت مسجدی در دل بهایی ات باعث شد که آنها متفرق شوند و پدر شهید عبدالرحیم قاسمپور یکی از همین بزرگان بود که در مقابل بهایی ها ایستاد و چون  نخست وزیر وقت خود یک بهایی بود ساواک هم از بهایی ها نهایت پشتیبانی را می کرد عباس صلواتی دیگر بزرگان را هم به ذکر صلوات  تشویق می کرد که همین صلوات ها هم باعث شد عباس قاسمپور به عباس صلواتی معروف شود و هم بهایی ها جل و پلاس خود را جمع کرده و از این منطقه بروند .

وی در ادامه به وجه اشترک شهید عبدالرحیم قاسمپور و کاظم چنانی اشاره کرد و گفت : هر دو شهید در کنار رودخانه ی شاوور غسل و کفن داده شدند و یکی از مظلومیت های دیگر در دوران 18 ماه دفاع مقدس که این مدافعین شهر شوش سنگ تمام گذاشتند ، این بود که پیکر پاک شهید عبدالرحیم قاسمپور را اجبارا برای خاک سپاری به شهیدآباد دزفول بردند ، چون شوش خالی از سکنه بود و امکان تشییع در شوش وجود نداشت ، شهید کاظم چنانی هم که تشییع شد به خاطر نداشتن خانواده و فامیل  در هفت تپه به صورت کاملا ساده تشییع شد توسط عده ای از بچه ها در گلزار شوش دفن شد .

در ادامه عبدالنبی قاسمپور برادر بزرگتر شهید عبدالرحیم قاسمپور در ابتدا به مظلومیت شهید کاظم چنانی اشاره کرد و گفت : این شهید در و.صیتنامه ی خود نوشته باد : « یک قالب یخ بر روی سنگ مزارم بگذارید تا به جای مادر نداشته ام برایم گریه کند » ما هم هر وقت گذرمان به گلزار بیافتد  روی مزارش یخ می گذارم تا به وصیتش عمل کرده باشم .

وی در ادامه به برادر خودش  شهید عبدالرحیم قاسمپور اشاره کرد و گفت : عبدالرحیم با توجه به اینکه مسئول آموزش سپاه ناحیه ی شوش بود و  به جبهه نمی رفت ؛ سه روز قبل از این که شهید شود گفته بود من تات سه روز دیگر یا شهید می شوم و یا ازدواج می کنم و چون رفته بود و دختری ر ا نشان کرده بود  به پدر در مورد خواستگاری صحبت کرد تا این که وقتی من در مخابرات مشغول انجام وظیفه بودم هر چه مرخصی دادم قبول نکردند و من گفتم برادرم به جای من می آید ، گفتند هر وقت آمد شما برو ـ برادرم آمد اما در سومین روز یعنی همان روز که به خودش الهام شده بود برادرم شهید شد .

در ادامه زیارت عاشورا  توسط  علی بخش بهمنی قرائت شد و پایان بخش این مراسم برنامه نوحه سرایی و ذکر مصیبت توسط یکی از مداحان اهل بیت(ع) بود که دست ها را با سینه آشنا نمود .


 

 

Bingo sites http://gbetting.co.uk/bingo with sign up bonuses

کلیه حقوق این سایت متعلق به پایگاه خبری و تحلیلی شوش نیوز می باشد. تهیه و طراحی : 0171 هاست